This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب دلم آرزوے تو دارد
نجواڪنان و بے آرام ، خوش با خدایش
مے نالد و گفت و گوے تو دارد
تو ، آنچه در خواب بینند
پوشیده در پرده هاے خیال آفرینند
تو ، آنچه در قصه خوانند
تو ، آنچه بے اختیارند پیشش
و آنچه خواهند نامش ندانند
امشب دلم آرزوے تو دارد.
دل آرزوے تو وانگاه
این بستر تهمت آغشته ے چشم در راه
بوے تو ، بوے تو ، بوے تو دارد...👭
#شـــــــبـت_نــــــایــس..😍
#مــاه_آســـمـــونـــم ..✌️❤️
ℒℴνℯ ♥️
@ashqonh
نجواڪنان و بے آرام ، خوش با خدایش
مے نالد و گفت و گوے تو دارد
تو ، آنچه در خواب بینند
پوشیده در پرده هاے خیال آفرینند
تو ، آنچه در قصه خوانند
تو ، آنچه بے اختیارند پیشش
و آنچه خواهند نامش ندانند
امشب دلم آرزوے تو دارد.
دل آرزوے تو وانگاه
این بستر تهمت آغشته ے چشم در راه
بوے تو ، بوے تو ، بوے تو دارد...👭
#شـــــــبـت_نــــــایــس..😍
#مــاه_آســـمـــونـــم ..✌️❤️
ℒℴνℯ ♥️
@ashqonh
🤍🍂🤍
قلـم در حسـرت
توصیف چشـمان تو بود ...
پشت پرچـین خیال...
امیـد اشارتی از لبـان تو بود...
نگاهم از پس سـایه ها...
تکیه بر صبر انتظار تـو بود ...
ای #مــاه مرموز ...
آن #شـب ...
در غربـت این شهر ...
در خماری لمس یڪ دست...
اگر جایـم بجـای تـو بود ....
می تابیـدم بر گوشه ی دل سنگش..
از عشقی کـه جمال زیبـاۍ تو بود...
ℒℴνℯ ♥️
@ashqonh
قلـم در حسـرت
توصیف چشـمان تو بود ...
پشت پرچـین خیال...
امیـد اشارتی از لبـان تو بود...
نگاهم از پس سـایه ها...
تکیه بر صبر انتظار تـو بود ...
ای #مــاه مرموز ...
آن #شـب ...
در غربـت این شهر ...
در خماری لمس یڪ دست...
اگر جایـم بجـای تـو بود ....
می تابیـدم بر گوشه ی دل سنگش..
از عشقی کـه جمال زیبـاۍ تو بود...
ℒℴνℯ ♥️
@ashqonh