همهی ما دو زندگی داریم: زندگی واقعی مان همان است كه در كودكی رویایش را بافته ایم ، رویایی كه در جوانی و میانسالی ، توی ابرها ، همچنان به پرداختنش ادامه می دهیم.
و زندگی جعلی مان هم ، همین است كه در روابطمان با دیگران از سر گرفته ایم ، رفتاری كاربردی كه به نفع مان است ، زندگی ایی كه با خوابیدن توی تابوت تمام می شود ...
#فرناندو_پسوآ
کتاب: دلواپسی
@asheghanehaye_fatima
و زندگی جعلی مان هم ، همین است كه در روابطمان با دیگران از سر گرفته ایم ، رفتاری كاربردی كه به نفع مان است ، زندگی ایی كه با خوابیدن توی تابوت تمام می شود ...
#فرناندو_پسوآ
کتاب: دلواپسی
@asheghanehaye_fatima
قلبام چیزی بیش از آن نغمه که در
توست نمیخواهد
شاید یک موسیقیِ موهومی تو
گوش میکنم، نمیدانم؛ و خوشبختام
و خوشبختییی نیست که دروغ نباشد
تا وقتی برجا بماند راست است
چه اهمیتی دارد حقیقت از چه تمجید میکند
وقتی من اینگونه خوشبختام
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
توست نمیخواهد
شاید یک موسیقیِ موهومی تو
گوش میکنم، نمیدانم؛ و خوشبختام
و خوشبختییی نیست که دروغ نباشد
تا وقتی برجا بماند راست است
چه اهمیتی دارد حقیقت از چه تمجید میکند
وقتی من اینگونه خوشبختام
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
آری خستهام،
و به نرمی لبخند میزنم بر خستگی،
که فقط همین است؛
در تن آرزویی برای خواب،
در روح تمنایی برای نیندیشیدن...
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
و به نرمی لبخند میزنم بر خستگی،
که فقط همین است؛
در تن آرزویی برای خواب،
در روح تمنایی برای نیندیشیدن...
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
کسی که عشق وَرزیده،
چه میتواند بکند
جز آنکه
محضِ استراحت،
دیگر در زندگیاش
کسی را دوست نداشته باشد ... ؟!
#فرناندو_پسوآ
( دلواپسی )
کسی که عشق وَرزیده،
چه میتواند بکند
جز آنکه
محضِ استراحت،
دیگر در زندگیاش
کسی را دوست نداشته باشد ... ؟!
#فرناندو_پسوآ
( دلواپسی )
بهار که بازگردد
شاید دیگر در دنیا نباشم.
امروز ای کاش میتوانستم بهار را چو انسانی بینگارم
تا در عالمِ خیال ببینمش که بر مرگِ من مویه میکند
آنگاه که تنها دوست خود را از دست رفته میبیند.
بهار اما هیچ چیزی نیست:
نوعی نحوهی گفتار است.
نه گلها دگرباره بازمیگردند و نه برگهای سبز.
گلهای دیگری میشکفند و برگهای سبز دیگری.
و روزهای دلچسب دیگری از پی میآیند.
هیچچیز بازنمیگردد و نه هیچچیز که تکرار شود،
چرا که همهچیز واقعیست.
■شاعر: #فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال، ۱۹۳۵-۱۸۸۸ ]
@asheghanehaye_fatima
شاید دیگر در دنیا نباشم.
امروز ای کاش میتوانستم بهار را چو انسانی بینگارم
تا در عالمِ خیال ببینمش که بر مرگِ من مویه میکند
آنگاه که تنها دوست خود را از دست رفته میبیند.
بهار اما هیچ چیزی نیست:
نوعی نحوهی گفتار است.
نه گلها دگرباره بازمیگردند و نه برگهای سبز.
گلهای دیگری میشکفند و برگهای سبز دیگری.
و روزهای دلچسب دیگری از پی میآیند.
هیچچیز بازنمیگردد و نه هیچچیز که تکرار شود،
چرا که همهچیز واقعیست.
■شاعر: #فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال، ۱۹۳۵-۱۸۸۸ ]
@asheghanehaye_fatima
اینک، بر فرازِ چروکِ پیشانیِ کوتاهام،
دیگر سپید میگردد موی آن جوانِ جانباخته در من.
امروز دیگر چندان فروغی ندارند چشمانم.
و دیگر روا نیست بر لبانم،
سهمی از بوسهها.
اگر که اینک نیز دوستم میداری،
تو را بهخاطرِ دوست داشتن، تمامش کن:
که اکنون دوست داشتنت،
خیانتت به من باشد با خود من!
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
دیگر سپید میگردد موی آن جوانِ جانباخته در من.
امروز دیگر چندان فروغی ندارند چشمانم.
و دیگر روا نیست بر لبانم،
سهمی از بوسهها.
اگر که اینک نیز دوستم میداری،
تو را بهخاطرِ دوست داشتن، تمامش کن:
که اکنون دوست داشتنت،
خیانتت به من باشد با خود من!
#فرناندو_پسوآ
@asheghanehaye_fatima
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستوجو میکند
و مردی که هر روز از نامِ تو میپرسد.
#فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال،۱۸۸۸-۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستوجو میکند
و مردی که هر روز از نامِ تو میپرسد.
#فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال،۱۸۸۸-۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima
تنهای تنها بودن چه خوب است
انسان میتواند با خود بلند بلند صحبت کند و قدم بزند،
بیآنکه نگاهها مزاحماش شوند،
میتواند درونِ رؤیایی ناخواسته به متکایی تکیه دهد!
کل خانه به مزرعه تبدیل میشود...
خودم را ویران کردم تا بتوانم بفهمم.
فهمیدن یعنی از کف دادنِ دوست داشتن...
تنهایی تباهام میسازد، بودن در جمع آزارم میدهد.
«تنهاییست که مرا شکل میدهد نه انسانها»
نمیدانم این جمله برگرفته از «روسو» است یا شخص دیگری؛
اما قطعن برخاسته از ذهنی شبیه ذهن من است.
#فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال،۱۸۸۸-۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima
انسان میتواند با خود بلند بلند صحبت کند و قدم بزند،
بیآنکه نگاهها مزاحماش شوند،
میتواند درونِ رؤیایی ناخواسته به متکایی تکیه دهد!
کل خانه به مزرعه تبدیل میشود...
خودم را ویران کردم تا بتوانم بفهمم.
فهمیدن یعنی از کف دادنِ دوست داشتن...
تنهایی تباهام میسازد، بودن در جمع آزارم میدهد.
«تنهاییست که مرا شکل میدهد نه انسانها»
نمیدانم این جمله برگرفته از «روسو» است یا شخص دیگری؛
اما قطعن برخاسته از ذهنی شبیه ذهن من است.
#فرناندو_پسوآ [ Fernando Pessoa | پرتغال،۱۸۸۸-۱۹۳۵ ]
@asheghanehaye_fatima