عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
تو حواست نبود !
تمام این سالها
این من بودم
که به آن گلدان بلوری پشت پنجره
میرسیدم ...

تو فراموشت شده !
من اما خوب یادم هست
روزی باهم این گل را کاشته بودیم
خیلی قبلتر از اینکه
تو حواست نباشد !

قبل روزهایی که
عادت نکرده بودیم
به هرروز دیدن و
داشتن همدیگر ...

روزهایی که سقف مشترک
بالای سرمان نداشتیم
و تقریباً هیچ چیز مشترک
دیگری غیر از آن گلدان !!

تو تازه جان گرفته بودی
از رویاهای شانزده سالگیم
بی اسب و لباس سپید
بیرون زده بودی !
درست همرنگ آرزوهایم ...

راستی از کی دیگر حواست نیست ؟؟
از کی دستهایم را گم کرده ای ؟؟
از کی ...؟؟

میدانم تو بی گناهی
تقصیر این همه قبض است و صاحب خانه و...
که حواست را ازمن و
گلدانمان دزدیده اند

کاش میشد دوباره برگردیم
به همان روزهای
بی هیچ چیز مشترک ...

کاش میشد


#هستی_دارایی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


و💫 آن
آخرین تکه من بودم ...

به جای مانده از زنی که،
هر بار آمده " تو " را فراموش کند
تکه ای از خودش را
جایی جا گذاشته است ...



#هستی_دارایی
کفش‌هایم خسته‌اند!
پاهایم اما، امیدوار 
هنوز می‌شود
هزار پله را
برای رسیدن به تو 
بالا آمد.

#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


چهلسالگي و قرايت زنانه از حسرتهاي نابي كه بسراغ دل و جانمون ميآد




یادش_بخیر


عاشق دامن پوشیدن بودم !
کفشای پاشنه بلند مامانم که هزار سایز برام بزرگ بود رو یواشکی میپوشیدم و تلو تلو خوران طول و عرض اتاق رو رژه میرفتم و گاهی از گوشه ی چشم به عابرای خیالی که محو تماشای خرامان رفتنم بودن نگاهی می انداختم !

دلم واسه بوی جعبه ی پودر صورت مامانم ضعف میرفتم ، یه بویی داشت که نگو ؛

حسرت به دل یه دونه از اون رژ لبای بیست و چهارساعته بودم که حاج خانمها از مکه سوغات می اوردن !!
از همونا که وقتی به لبت میزدی عین عروس ژاپنیا میشدی و تا راس ساعت بیست و چهارم هیچ جوری نمیشد پاکش کرد .

قدم به زور به یه متر میرسید که خودمو به در و دیوار کوبیدم واسه داشتن یه چادر گلدار .

از زن بودن همینارو میدونستم !!

موی بلند و ابروی برداشته و چشم سورمه کشیده ...
زن بودن برام یعنی کفش پاشنه بلند ، جعبه ی پودر صورت ، رژ بیست و چهار ساعته ، دامن چین دار و چادر گل گلی !!




حالا خیلی سال گذشته و من خیلی وقته یه زنم !!؛
زنی که پاشنه بلند نمیپوشه
زنی که توی کمدش یه دونه دامنم نداره
زنی که از رژ لب قرمز متنفره
زنی که ...

زنی که انقدر از زن بودن درد کشیده که دلش نمیخواد زن باشه ...
فقط دلش میخواد برگرده به اون روزا که ؛
یادش بخیر ...

#هستی_دارایی
📌

ضعیفه نبوده ایم ،
اگر سالها دیدیم و دیده نشدیم
اگر سالها قصد کردیم و راهی نشدیم

اگر سالها بی دریغ مهر ورزیدیم
اگر سالها پا به پا دویدیم
اگر زیر بار، شانه ساییدیم و خم به ابرو نیاوردیم
ضعیفه نبوده ایم ،
اگر حتی یاد نگاهی دلمان را به ضعف انداخت
اگر تحقیر شدیم و مغرور ماندیم
اگر سیلی خوردیم و بر دلبستگی سماجت کردیم

اگر بی تاب شدیم و تاب آوردیم ...
ضعیفه نبوده ایم
میدانی
ما فقط زیادی زن بوده ایم !!
زیادی اگر زن باشی
میفهمی چه می گویم ...

#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
و خدا بسیار غمگین بود
و بسیار دلتنگ
و بسیار عاشق
و بسیار گریان

و خدا ... زن را آفرید
و خدا من را آفرید !!


#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
selam şahin -
özledim sesini
t.me/turk1ses
نمیدانم آیا
برای تو هم پیش آمده
شبی ،نیمه شبی ،بیدارشوی و
نشسناسی خودت را ؟؟!!
شده تا بحال مات بودنت شوی ؟؟
شده احساس کنی
اسارت در بند تنت را ؟؟

بیدارمیشوی و
غربت این بُعد غم آلود مبهوتت می کند

از پس ذهنت
جایی در خاطرات خیلی دور ..
یادسبکی سپیدی
مثل نسیم عبور میکند

دلتنگی !
دلتنگ کسی و چیزی و جایی
که نمیدانی چیست میشوی
دلتنگ فاصله ی میان بودن و نبودن

نمیدانم آیا
بودن اجبار است یا اختیار ؟!
شاید
اجباری اختیاریست
و یا برعکس ....

دلتنگم ....
دلتنگ کسی وچیزی و جایی
که نمیدانم چیست ..!!

حجم عظیم خاطرات هزاران سال
درمن است ..
آن همه
آمدن و رفتن
آن همه
عشق و نفرت
فقر و ثروت
اشک و لبخند .....

آه
سی و پنج سالم است و
این همه خسته ..؟؟

نه !
نمیشود

هزارساله ام من ...

#هستی_دارایی



@asheghanehaye_fatima
بین خودمان باشد 
من یک زن نیستم 
من ، سه زنم !!

یکیشان شش ساله است 
پرشر و شور و سرخوش و بازیگوش 
دلش دویدن میخواهد 
تاب خوردن 
بلند خندیدن 
لی لی و آبنبات !!

یکیشان سی و اندی ساله 
باوقار 
آرام و متین 
همسر و مادر و کدبانو 
دلش عشق میخواهد و
شعر و 
شمعدانی 

و آن یکیشان شصت و پنج ساله است 
تنها 
دلمرده و بی حوصله 
دلش رفتن میخواهد و 
تمام شدن ...

از من اگر می پرسی 
هر سه را دوست دارم 

زیرا این منم
سه زن 
در
یک زن ...

#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن میشوم بجز خودم
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم

شاپرک ِگرفتار
در تار ِعنکبوت گوشه ی اتاقت باشم
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره . . .

#هستی_دارایی‎‍

@asheghanehaye_fatima
ضعیفه نبوده ایم ،
اگر سالها دیدیم و دیده نشدیم
اگر سالها قصد کردیم و راهی نشدیم
اگر سالها بی دریغ مهر ورزیدیم
اگر سالها پا به پا دویدیم
اگر زیر بار، شانه ساییدیم و خم به ابرو نیاوردیم
ضعیفه نبوده ایم ،
اگر حتی یاد نگاهی دلمان را به ضعف انداخت
اگر تحقیر شدیم و مغرور ماندیم
اگر سیلی خوردیم و بر دلبستگی سماجت کردیم
اگر بی تاب شدیم و تاب آوردیم ...
ضعیفه نبوده ایم
میدانی
ما فقط زیادی زن بوده ایم !!
زیادی اگر زن باشی
میفهمی چه می گویم ...
.
#هستی_دارایی


@asheghanehaye_fatima
چقدر سینه جـای کـوچکیست
برای نگهـداری از قلـبی
که مـدام
تـو را مـی تپـد ...

#هستی_دارایی



@asheghanehaye_fatima