@asheghanehaye_fatima
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید
مرا مسافرِ شب های انتظار کشید!
تو را شکفته و مغرور و سنگدل، اما
مرا شکسته و بی تاب و بی قرار کشید!
تو را کنارِ سحرگاهِ شاد پیروزی
مرا حوالیِ اندوهِ بی شمار کشید!
میان خنده و غم جنگ شد، دریغا غم
به خنده چیره شد و دورِ من حصار کشید!
غمی که بر سرم آمد از آشنایان است
همان غمی ست که هر لحظه شهریار کشید!
«کجا رواست که ازدستِ دوست هم بکشد
کسی که این همه از دستِ روزگار کشید »
#جویا_معروفی
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید
مرا مسافرِ شب های انتظار کشید!
تو را شکفته و مغرور و سنگدل، اما
مرا شکسته و بی تاب و بی قرار کشید!
تو را کنارِ سحرگاهِ شاد پیروزی
مرا حوالیِ اندوهِ بی شمار کشید!
میان خنده و غم جنگ شد، دریغا غم
به خنده چیره شد و دورِ من حصار کشید!
غمی که بر سرم آمد از آشنایان است
همان غمی ست که هر لحظه شهریار کشید!
«کجا رواست که ازدستِ دوست هم بکشد
کسی که این همه از دستِ روزگار کشید »
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی ، بی بهانه برگردد
بهار میوزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد
دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد
بخوان که عشق به جز تو ترانهای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد
زمانه دور نوشتهست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد
چه میشود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه میشود که دلت پر ترانه برگردد؟
در این زمانه غریبم، بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد ! بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی ، بی بهانه برگردد
بهار میوزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد
دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد
بخوان که عشق به جز تو ترانهای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد
زمانه دور نوشتهست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد
چه میشود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه میشود که دلت پر ترانه برگردد؟
در این زمانه غریبم، بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد ! بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی, بی بهانه برگردد
بهار میوزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد
دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد
بخوان که عشق به جز تو ترانهای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد
زمانه دور نوشتهست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد
چه میشود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه میشود که دلت پر ترانه برگردد؟
در این زمانه غریبم, بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی, بی بهانه برگردد
بهار میوزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد
دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد
بخوان که عشق به جز تو ترانهای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد
زمانه دور نوشتهست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد
چه میشود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه میشود که دلت پر ترانه برگردد؟
در این زمانه غریبم, بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
ِ تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
ِ تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
ِ تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی
گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز
بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی
به روزهای جدایی دو حالت است فقط
در انتظار تـــــــوام یا در انتظـــار منی
“خوش است خلوت اگر یار یار من باشد”
خوش است چون که شب و روز در کنار منی
بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورد
بمان که یار توام ، عشق کن که یار منی
بمان که مثل غـــزلهای عاشقانهی من
پر از لطافت محضی و گوشــــــوار منی
من “ابتهـــــاج”ترین شاعــــر زمان توام
تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی
#جویا_معروفی
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
ِ تو هم قرار منی هم تو بیقــــرار منی
گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز
بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی
به روزهای جدایی دو حالت است فقط
در انتظار تـــــــوام یا در انتظـــار منی
“خوش است خلوت اگر یار یار من باشد”
خوش است چون که شب و روز در کنار منی
بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورد
بمان که یار توام ، عشق کن که یار منی
بمان که مثل غـــزلهای عاشقانهی من
پر از لطافت محضی و گوشــــــوار منی
من “ابتهـــــاج”ترین شاعــــر زمان توام
تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
اسیرِ بندِ قفس را حصار خواهد کشت
ولی اسیرِ تو را انتظار خواهد کشت
به عاشقان بسپارید منتظر باشند
که پادشاهِ خزان را بهار خواهد کشت
به هوش باش که صیادِ ناشکیبا را
کرشمههای نگاهِ شکار خواهد کشت
به هوش باش که جویندگانِ شادی را
فضای بهتِ شبِ سوگوار خواهد کشت
قسم به جانِ عزیزت که در شبِ عُسرت
غمِ بزرگِ مرا غمگسار خواهد کشت
تو در کنارِ منی؟ ... نه, تو در خیالِ منی
"مرا که مستِ تواَم, این خمار خواهد کشت"
#جویا_معروفی
اسیرِ بندِ قفس را حصار خواهد کشت
ولی اسیرِ تو را انتظار خواهد کشت
به عاشقان بسپارید منتظر باشند
که پادشاهِ خزان را بهار خواهد کشت
به هوش باش که صیادِ ناشکیبا را
کرشمههای نگاهِ شکار خواهد کشت
به هوش باش که جویندگانِ شادی را
فضای بهتِ شبِ سوگوار خواهد کشت
قسم به جانِ عزیزت که در شبِ عُسرت
غمِ بزرگِ مرا غمگسار خواهد کشت
تو در کنارِ منی؟ ... نه, تو در خیالِ منی
"مرا که مستِ تواَم, این خمار خواهد کشت"
#جویا_معروفی
تو را ندارم و دلتنگم و دلم قرص است
که انتهای خوشِ صبر و انتظار تویی...
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
که انتهای خوشِ صبر و انتظار تویی...
#جویا_معروفی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بیا که مانده شرابی به جامِ باده هنوز
بیا که عشق به امیدت ایستاده هنوز
ببین که بی تو چه بر ما گذشته ...، میبینی ؟!
پُریم از غم و از بغضِ بی اراده هنوز
اگرچه بالِ پریدن پریده از کفِ ما
و ماندهایم در آغازْ راهِ جاده هنوز
ولی امید به دیوانِ ما نمیمیرد
خوشیم، خوش به همین دولتِ نداده هنوز
چه روزها که گذشت و غمِ تو کهنه نشد
فلک به عشق و وفا مثلِ من نزاده هنوز !
زمان زمانهی نامردمیست، اما ما
نگفتهایم به جز شعرِ صاف و ساده هنوز
#جویا_معروفی
#شعر_معاصر
بیا که مانده شرابی به جامِ باده هنوز
بیا که عشق به امیدت ایستاده هنوز
ببین که بی تو چه بر ما گذشته ...، میبینی ؟!
پُریم از غم و از بغضِ بی اراده هنوز
اگرچه بالِ پریدن پریده از کفِ ما
و ماندهایم در آغازْ راهِ جاده هنوز
ولی امید به دیوانِ ما نمیمیرد
خوشیم، خوش به همین دولتِ نداده هنوز
چه روزها که گذشت و غمِ تو کهنه نشد
فلک به عشق و وفا مثلِ من نزاده هنوز !
زمان زمانهی نامردمیست، اما ما
نگفتهایم به جز شعرِ صاف و ساده هنوز
#جویا_معروفی
#شعر_معاصر
@asheghanehaye_fatima
در این زمانه غریبم, بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد بی بهانه برگردد !
#جویا_معروفی
در این زمانه غریبم, بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد بی بهانه برگردد !
#جویا_معروفی
Forwarded from شعرهای یواشکی (Mojtaba)
@sherhaye_yavashaki
به استاد #محمدرضا_شجریان
ای بادِ نمیرنده! تنش را بو کن
ای صبح! به روشنای بامش رو کن
ای دستِ دعا! دستِ دعا! دستِ دعا
برخیز و به شوقِ نفسش جادو کن
#جویا_معروفی
@sherhaye_yavashaki
به استاد #محمدرضا_شجریان
ای بادِ نمیرنده! تنش را بو کن
ای صبح! به روشنای بامش رو کن
ای دستِ دعا! دستِ دعا! دستِ دعا
برخیز و به شوقِ نفسش جادو کن
#جویا_معروفی
@sherhaye_yavashaki