@asheghanehaye_fatima
زخم ها، حافظه دارند
پس از التیام هم
همه چیز را به یاد می آورند ...
#مورات_هان_مونگان
زخم ها، حافظه دارند
پس از التیام هم
همه چیز را به یاد می آورند ...
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
گاهي براي او
چيزهايي مي نويسي
بعد پاک مي کني
پاک مي کني
او هيچ يک از حرف هاي تو را
نمي خواند
اما تو
تمام حرف هايت را گفته اي
#مورات_هان_مونگان
گاهي براي او
چيزهايي مي نويسي
بعد پاک مي کني
پاک مي کني
او هيچ يک از حرف هاي تو را
نمي خواند
اما تو
تمام حرف هايت را گفته اي
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
دیگر تو را خیلی کم دوست دارم
خیلی کم
به شکل فراموشی
همانند مرگ!
#مورات_هان_مونگان
برگردان: #سيامک_تقی_زاده
دیگر تو را خیلی کم دوست دارم
خیلی کم
به شکل فراموشی
همانند مرگ!
#مورات_هان_مونگان
برگردان: #سيامک_تقی_زاده
@asheghanehaye_fatima
سال ها پيش بود
همان وقت ها که تاريکي
خيلي زود بر زمين مي نشست
همان روز ها که باران
نم نم مي باريد
همان وقت هاي
بازگشت از مدرسه ، از کار
که در خانه ها چراغ روشن مي شد
سال ها پيش بود
همان لبخندهايي
که در سر راه به اطرافيان مان مي زديم
فصل ها
حرف کسي را
گوش نمي کردند
روزهايي که
همانند کودکان از معناي زمان بي خبر بوديم
سال ها پيش بود
همان وقت هاي دوستي
که بازي هاي کودکانه مان
هنوز به پايان نرسيده بود
همان روزها که
پاي هيچ توهيني در ميان نبود
و ما هنوز
خيانتي نکرده بوديم
سال ها پيش بود
همان روزها که ترانه ها
اينقدر دردناک نبودند
روزهايي که از جواني مان
مست و سرخوش بوديم
هنوز با همگان آشتي بوديم
هنوز کسي نمرده بود
سال ها پيش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها
کهنه شده اند
و خاطرات
ديگر همانند آسمان
از بالاي سرمان گذر نمي کنند
هر آنچه بود ، گذشت
قلب من ، شب را خاموش کن
شب ها هم چنان جواني ام
کهنه و قديمي شده اند
اکنون ديگر ، وقت بيداري ست
#مورات_هان_مونگان
سال ها پيش بود
همان وقت ها که تاريکي
خيلي زود بر زمين مي نشست
همان روز ها که باران
نم نم مي باريد
همان وقت هاي
بازگشت از مدرسه ، از کار
که در خانه ها چراغ روشن مي شد
سال ها پيش بود
همان لبخندهايي
که در سر راه به اطرافيان مان مي زديم
فصل ها
حرف کسي را
گوش نمي کردند
روزهايي که
همانند کودکان از معناي زمان بي خبر بوديم
سال ها پيش بود
همان وقت هاي دوستي
که بازي هاي کودکانه مان
هنوز به پايان نرسيده بود
همان روزها که
پاي هيچ توهيني در ميان نبود
و ما هنوز
خيانتي نکرده بوديم
سال ها پيش بود
همان روزها که ترانه ها
اينقدر دردناک نبودند
روزهايي که از جواني مان
مست و سرخوش بوديم
هنوز با همگان آشتي بوديم
هنوز کسي نمرده بود
سال ها پيش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها
کهنه شده اند
و خاطرات
ديگر همانند آسمان
از بالاي سرمان گذر نمي کنند
هر آنچه بود ، گذشت
قلب من ، شب را خاموش کن
شب ها هم چنان جواني ام
کهنه و قديمي شده اند
اکنون ديگر ، وقت بيداري ست
#مورات_هان_مونگان
دیگر تو را خیلی کم دوست دارم
خیلی کم
به شکل فراموشی
همانند مرگ!
#مورات_هان_مونگان
برگردان: #سيامک_تقی_زاده
@asheghanehaye_fatima
خیلی کم
به شکل فراموشی
همانند مرگ!
#مورات_هان_مونگان
برگردان: #سيامک_تقی_زاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
با وسواس عجیبی
تو را در من پیش می برم
حتی در دوست داشتن های دیگر
تو در همان
جایگاه پیشینت ایستاده ای
رفتنت هم مرا تنها نمی گذارد
در تن های غریبه حتی
تو را در من با وسواس پیش می برم
انگار که رد پای بودنت را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته دنبال می کنم
#مورات_هان_مونگان
با وسواس عجیبی
تو را در من پیش می برم
حتی در دوست داشتن های دیگر
تو در همان
جایگاه پیشینت ایستاده ای
رفتنت هم مرا تنها نمی گذارد
در تن های غریبه حتی
تو را در من با وسواس پیش می برم
انگار که رد پای بودنت را
در تمام اتفاقات
درون عشقی ناشناخته دنبال می کنم
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
سال ها پیش بود
همان وقت ها
که تاریکی خیلی زود بر زمین می نشست
همان روز ها که باران نم نم می بارید
همان وقت های بازگشت از مدرسه ، از کار
که در خانه ها چراغ روشن می شد .
سال ها پیش بود
همان لبخندهایی که در سر راه به اطرافیان مان می زدیم
فصل ها،حرف کسی راگوش نمی کردند
روزهایی که همانند کودکان از معنای زمان بی خبر بودیم .
سال ها پیش بود
همان وقت های دوستی
که بازی های کودکانه مان هنوز به پایان نرسیده بود
همان روزها که پای هیچ توهینی در میان نبود
و ما هنوز خیانتی نکرده بودیم .
سال ها پیش بود
همان روزها که ترانه ها اینقدر دردناک نبودند
روزهایی که از جوانی مان مست و سرخوش بودیم
هنوز با همگان آشتی بودیم،هنوز کسی نمرده بود .
سال ها پیش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها کهنه شده اند
و خاطرات
دیگر همانند آسمان از بالای سرمان گذر نمی کنند .
هر آنچه بود ، گذشت !
قلب من ! شب را خاموش کن !
شب ها هم چنان جوانی ام،کهنه و قدیمی شده اند
اکنون دیگر ، وقت بیداری است .
#مورات_هان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
#سیامک_تقی_زاده
سال ها پیش بود
همان وقت ها
که تاریکی خیلی زود بر زمین می نشست
همان روز ها که باران نم نم می بارید
همان وقت های بازگشت از مدرسه ، از کار
که در خانه ها چراغ روشن می شد .
سال ها پیش بود
همان لبخندهایی که در سر راه به اطرافیان مان می زدیم
فصل ها،حرف کسی راگوش نمی کردند
روزهایی که همانند کودکان از معنای زمان بی خبر بودیم .
سال ها پیش بود
همان وقت های دوستی
که بازی های کودکانه مان هنوز به پایان نرسیده بود
همان روزها که پای هیچ توهینی در میان نبود
و ما هنوز خیانتی نکرده بودیم .
سال ها پیش بود
همان روزها که ترانه ها اینقدر دردناک نبودند
روزهایی که از جوانی مان مست و سرخوش بودیم
هنوز با همگان آشتی بودیم،هنوز کسی نمرده بود .
سال ها پیش بود
کنون ماه آرام و ستاره ها کهنه شده اند
و خاطرات
دیگر همانند آسمان از بالای سرمان گذر نمی کنند .
هر آنچه بود ، گذشت !
قلب من ! شب را خاموش کن !
شب ها هم چنان جوانی ام،کهنه و قدیمی شده اند
اکنون دیگر ، وقت بیداری است .
#مورات_هان_مونگان
#شاعر_ترکیه🇹🇷
#سیامک_تقی_زاده
عشق که بر درِ خانهات کوبید ؛
در را زود باز نکن ...!
بعضیها شبیهِ کودکان در میزنند ؛
و فرار می کنند ...!
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
در را زود باز نکن ...!
بعضیها شبیهِ کودکان در میزنند ؛
و فرار می کنند ...!
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
زخم ها، حافظه دارند
پس از التیام هم
همه چیز را به یاد میآورند ...
#مورات_هان_مونگان
زخم ها، حافظه دارند
پس از التیام هم
همه چیز را به یاد میآورند ...
#مورات_هان_مونگان
عشق، تصادفها را دوست دارد
سرنوشت، جداییها را
سالها، عبور را دوست دارند
انسان، جستوجوها را
گُلها، شکفتگی را دوست دارند
زمان، پژمردگی را
دستها، پیوستگی را دوست دارند
راهها، گسستگی را
هر کسی تاوان گذشته را پس میدهد
در یک دو راهی
اگر میخواهی آغاز کنی
زندگی تازهای را
سایهات را یدک بگذار پشت سرت
زندگی، تکرارها را دوست دارد
آغازِ دوباره را
پرندگان، شاخهها را دوست دارند
بالها، پرواز را
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima
سرنوشت، جداییها را
سالها، عبور را دوست دارند
انسان، جستوجوها را
گُلها، شکفتگی را دوست دارند
زمان، پژمردگی را
دستها، پیوستگی را دوست دارند
راهها، گسستگی را
هر کسی تاوان گذشته را پس میدهد
در یک دو راهی
اگر میخواهی آغاز کنی
زندگی تازهای را
سایهات را یدک بگذار پشت سرت
زندگی، تکرارها را دوست دارد
آغازِ دوباره را
پرندگان، شاخهها را دوست دارند
بالها، پرواز را
#مورات_هان_مونگان
@asheghanehaye_fatima