@asheghanehaye_fatima
وا کن درو رو حجم تنهاییم
بارون زده، از بغض لبریزم
یه صندلیِ خیسِ خوابالو
یه منظره تو عمق پاییزم...
یه بالشِ از سر جدا مونده
یه درد بی درمون وامونده
که ردِ خیسِ خاطراتِ تلخ
روی تنم از تو به جا مونده
چی کم شد از دنیام بی چشمت؟
چی کم شد از دستای توو خالی؟؟
چی گم کنم توی خودم بی عشق؟؟
برگرد ای رویای پوشالی!!!
از ماه بیزارم بدون تو
اما شبو تا صبح بیدارم
هم بسترم با شعر با گریه
با پاکت خالیِ سیگارم...
یه عمر با هم بودنو داری
توو صحنه ی آهسته می بینی
از هم جدا موندن چه آسونه!
وقتی درا رو بسته می بینی...
#ش.ع
وا کن درو رو حجم تنهاییم
بارون زده، از بغض لبریزم
یه صندلیِ خیسِ خوابالو
یه منظره تو عمق پاییزم...
یه بالشِ از سر جدا مونده
یه درد بی درمون وامونده
که ردِ خیسِ خاطراتِ تلخ
روی تنم از تو به جا مونده
چی کم شد از دنیام بی چشمت؟
چی کم شد از دستای توو خالی؟؟
چی گم کنم توی خودم بی عشق؟؟
برگرد ای رویای پوشالی!!!
از ماه بیزارم بدون تو
اما شبو تا صبح بیدارم
هم بسترم با شعر با گریه
با پاکت خالیِ سیگارم...
یه عمر با هم بودنو داری
توو صحنه ی آهسته می بینی
از هم جدا موندن چه آسونه!
وقتی درا رو بسته می بینی...
#ش.ع