تا به خودم آمدم
دیدم دلم
یکجا در چشمهایت ریخته
و دستهایم وقت دیدنت
دارد میلرزد
من نمیدانم
در آن چشم ، معجون کدام جادو
به رقص در آمد
که زانوانم به رعشه افتادند
و نام کوچکت
نامِ خوب کوچکت
وردِ خواب و بیدارم شد
من به تو فکر میکنم
به تو
که در من مدامتر از دم و بازدمی
به تو
که ملودی خندههایت
نتِ خوابهای مرا
از بر است
#بهمن
@asheghanehaye_fatima
دیدم دلم
یکجا در چشمهایت ریخته
و دستهایم وقت دیدنت
دارد میلرزد
من نمیدانم
در آن چشم ، معجون کدام جادو
به رقص در آمد
که زانوانم به رعشه افتادند
و نام کوچکت
نامِ خوب کوچکت
وردِ خواب و بیدارم شد
من به تو فکر میکنم
به تو
که در من مدامتر از دم و بازدمی
به تو
که ملودی خندههایت
نتِ خوابهای مرا
از بر است
#بهمن
@asheghanehaye_fatima