عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



عزیزم، زندگی خیلی بی‌مقدار است،
و فقط کسی که می‌داند چطور با شلاق وارد معرکه شود برنده می‌شود...
فقط بخواب، بخواب!
تنها در خواب می‌توان در میان ارواح نیکوکار بود؛ بیداری زیاد مرگ را به همراه می‌آورد.


#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
@asheghanehaye_fatima




عزیزترین، عزیزترینم
تو را عذاب می‌دهم. خواهش می‌کنم عزیزم مرا ببخش! یک گل رز برایم بفرست تا بدانم مرا بخشیده‌ای.
من در واقع خسته نیستم ولی بی‌حس و سنگینم و نمی‌توانم کلماتِ مناسب را پیدا کنم.
آنچه می‌توانم بگویم این است که: در کنارم بمان و تنهایم نگذار...
زندگی خیلی دشوار و غم‌انگیز است.
چطور آدم می‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشته برای خودش نگه دارد؟...
با چنین وضعی آیا بوسیدنِ تو امکان پذیر است؟
آیا کاغذِ ناقابل را ببوسم؟
اگر اینطور باشد که می‌توانم پنجره را باز کنم و هوای شب را ببوسم.

#فرانتس_کافکا
کتاب #نامه_به_فلیسه
فلیسه خیلی عزیز
دلهره‌ای که در حال حاضر مرا از تو دور نگه‌میدارد و نیز نمی‌گذارد آرزو کنم کاش به سوی پراگ در حرکت بودی قابل توجیه است، ولی توجیه دیگری هم برای این دلهره عظیم من، خیلی بیش‌تر از آن یکی، وجود دارد که اگر هر چه زودتر باهم نباشیم عشق من به تو که اجازه ورود هیچ نوع فکر دیگری را به مغزم نمی‌دهد به جانب فکری واهی، به سوی توهماتی اسرارآمیز، به طرف چیزی کلاً دست‌ نیافتنی و در عین حال به کلی و همواره اجتناب ناپذیر سوق داده خواهد شد و اگر اینطور شود احتمالا کفایت خواهد کرد که دستم را از این دنیا کوتاه کند. همینطور که می‌نویسم دستم می‌لرزد
پس بیا، فلیسه بیا..
اخیراً دچار اضطراب‌های همراه با تپش قلب و درد در ناحیه‌ی سینه شده‌ام که بدون تردید اگر نه در کل، بیشتر به دلیل جدایی تحمل ناپذیرم از توست.
ولی در ضمن تا اندازه‌ای هم حاصل این واقعیت است که این اواخر زیاد شنا کرده‌ام، زیاد و تند راه رفته‌ام، که البته برای خسته کردن خودم بوده، تا در نتیجه، اشتیاقم به تو کاهش پیدا کند.
با همه‌ی اینها بهبودی حاصل نشده و بدتر این دردها را در قلبم احساس می‌کنم.

#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کسی چه می‌داند در این لحظه که من با دلسردی کلمات را پشتِ سرِ هم می‌گذارم تو چه حال و روزی داری ؟
عزیزم، زندگی خیلی بی‌مقدار است، و فقط کسی که می‌داند چطور با شلاق واردِ معرکه شود برنده می‌شود...
فقط بخواب، بخواب!
تنها در خواب می‌توان در میانِ ارواحِ نیکوکار بود؛ بیداری زیاد مرگ را به همراه می‌آورد.

#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا

@asheghanehaye_fatima
احساس بیهودگی کامل، از بودن در اتاقی که تو در آن نیستی.


#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا

@asheghabehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




عزیزترین، عزیزترینم
تو را عذاب می‌دهم. خواهش می‌کنم عزیزم مرا ببخش! یک گل رز برایم بفرست تا بدانم مرا بخشیده‌ای.
من در واقع خسته نیستم ولی بی‌حس و سنگینم و نمی‌توانم کلماتِ مناسب را پیدا کنم.
آنچه می‌توانم بگویم این است که: در کنارم بمان و تنهایم نگذار...
زندگی خیلی دشوار و غم‌انگیز است.
چطور آدم می‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشته برای خودش نگه دارد؟...
با چنین وضعی آیا بوسیدنِ تو امکان پذیر است؟
آیا کاغذِ ناقابل را ببوسم؟
اگر اینطور باشد که می‌توانم پنجره را باز کنم و هوای شب را ببوسم.

#فرانتس_کافکا
کتاب #نامه_به_فلیسه
شب بخیر نازنینم.
تو چه با آرامش به خواب می‌روی
ولی کسی که به تو تعلق دارد در فاصله‌ای دور همچنان پریشان و سرگردان است.


#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا

@asheghanehaye_fatima
‌ اکنون وقتی که شبانگاه خواب بی‌اعتنا از کنارِ من می‌گذرد، من دیگر می‌دانم به کدام راهی می‌رود و با راهِ آن آشنا هستم و به آن تن در می‌دهم. به علاوه شوریدن بر خواب احمقانه است. خفته معصوم‌ترین موجود است و آدمِ بی‌خواب گنهکارترین مخلوق.


#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا



@asheghanehaye_fatima
‌ اکنون وقتی که شبانگاه خواب بی‌اعتنا از کنارِ من می‌گذرد، من دیگر می‌دانم به کدام راهی می‌رود و با راهِ آن آشنا هستم و به آن تن در می‌دهم. به علاوه شوریدن بر خواب احمقانه است. خفته معصوم‌ترین موجود است و آدمِ بی‌خواب گنهکارترین مخلوق.


#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا

@asheghanehaye_fatima
فلیسه خیلی عزیز
دلهره‌ای که در حال حاضر مرا از تو دور نگه‌میدارد و نیز نمی‌گذارد آرزو کنم کاش به سوی پراگ در حرکت بودی قابل توجیه است، ولی توجیه دیگری هم برای این دلهره عظیم من، خیلی بیش‌تر از آن یکی، وجود دارد که اگر هر چه زودتر باهم نباشیم عشق من به تو که اجازه ورود هیچ نوع فکر دیگری را به مغزم نمی‌دهد به جانب فکری واهی، به سوی توهماتی اسرارآمیز، به طرف چیزی کلاً دست‌ نیافتنی و در عین حال به کلی و همواره اجتناب ناپذیر سوق داده خواهد شد و اگر اینطور شود احتمالا کفایت خواهد کرد که دستم را از این دنیا کوتاه کند. همینطور که می‌نویسم دستم می‌لرزد
پس بیا، فلیسه بیا..
اخیراً دچار اضطراب‌های همراه با تپش قلب و درد در ناحیه‌ی سینه شده‌ام که بدون تردید اگر نه در کل، بیشتر به دلیل جدایی تحمل ناپذیرم از توست.
ولی در ضمن تا اندازه‌ای هم حاصل این واقعیت است که این اواخر زیاد شنا کرده‌ام، زیاد و تند راه رفته‌ام، که البته برای خسته کردن خودم بوده، تا در نتیجه، اشتیاقم به تو کاهش پیدا کند.
با همه‌ی اینها بهبودی حاصل نشده و بدتر این دردها را در قلبم احساس می‌کنم.

#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا


@asheghanehaye_fatima