@asheghanehaye_fatima
انتظار
خون به جگر می کند
تصور کن
روزچقدر میتواند طولانی تر باشد
وقتی بنشینی
چشم به ساعت بدوزی
که شب از راه برسد
بیایم
و تورا ببینم
حالاخودت را بگذار جای ماه
#آبا_عابدین
انتظار
خون به جگر می کند
تصور کن
روزچقدر میتواند طولانی تر باشد
وقتی بنشینی
چشم به ساعت بدوزی
که شب از راه برسد
بیایم
و تورا ببینم
حالاخودت را بگذار جای ماه
#آبا_عابدین
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
چه کسی می تواند
طعمِ چشم هایت را
از حافظه ی شعر هایم پاک کند؟
تا خستگیِ پلک هایم
به شوق دیدنت
لای دفترِ خاطراتِ سالهای بعد
مشق شود
هنوز می توانم
صدای بهم خوردنِ مژه هایت را
در بیاورم
بی آنکه نگاهی از قلم بیافتد!
همیشه جای چند پنجره
روی چشم هایت
خالی بود
که با شیشه های رنگی
تمامِ کبوتر ها را
به دانه های پشتِ آن مهمان کند
این شعر را می خوانی
توی دلت قند آب می کنند
و اصلا خبر نداری
چند روز است
عینکم را برداشته ام
تا همه را شبیهِ تو ببینم
تقصیرِ تو نیست
همیشه به چشم می آیی
و این تلخ ترین قسمتِ زندگی من است
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
طعمِ چشم هایت را
از حافظه ی شعر هایم پاک کند؟
تا خستگیِ پلک هایم
به شوق دیدنت
لای دفترِ خاطراتِ سالهای بعد
مشق شود
هنوز می توانم
صدای بهم خوردنِ مژه هایت را
در بیاورم
بی آنکه نگاهی از قلم بیافتد!
همیشه جای چند پنجره
روی چشم هایت
خالی بود
که با شیشه های رنگی
تمامِ کبوتر ها را
به دانه های پشتِ آن مهمان کند
این شعر را می خوانی
توی دلت قند آب می کنند
و اصلا خبر نداری
چند روز است
عینکم را برداشته ام
تا همه را شبیهِ تو ببینم
تقصیرِ تو نیست
همیشه به چشم می آیی
و این تلخ ترین قسمتِ زندگی من است
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
می خواستم اندوهتو از تار و پودم بگذره
می خواستم لبخندتو با بوسه همراهی کنم
طوری که بعد از اینهمه دلتنگیو دلواپسی
آروم بشینم روبروت چشماتو طراحی کنم
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
می خواستم لبخندتو با بوسه همراهی کنم
طوری که بعد از اینهمه دلتنگیو دلواپسی
آروم بشینم روبروت چشماتو طراحی کنم
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
هیچ کس
گناه را گردن نگرفت
یک سیب کم شده بود
و طبیعتاً
دیواری کوتاه تر از یک زن
پیدا نمی شد
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
گناه را گردن نگرفت
یک سیب کم شده بود
و طبیعتاً
دیواری کوتاه تر از یک زن
پیدا نمی شد
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من اما
هنوز در سکوت زنده ام
و با حرف هایی که به سرم شلیک می شوند
دست و پنجه نرم می کنم
باید شعرم را شروع کنم:
چقدر دلم برای تو تنگ شده...
#آبا_عابدین
من اما
هنوز در سکوت زنده ام
و با حرف هایی که به سرم شلیک می شوند
دست و پنجه نرم می کنم
باید شعرم را شروع کنم:
چقدر دلم برای تو تنگ شده...
#آبا_عابدین
گم شدن را در خانه تمرین می کردیم
توی کمد
پشتِ لباس ها
پشتِ مبل
بعد ها در خیابان
پیاده رو ها
کافه ها
و بعد توی خودمان
#آبا_عابدین
@asheghanehsye_fatima
توی کمد
پشتِ لباس ها
پشتِ مبل
بعد ها در خیابان
پیاده رو ها
کافه ها
و بعد توی خودمان
#آبا_عابدین
@asheghanehsye_fatima
@asheghanehaye_fatima
گلویم را گرفته ای
که حرف بزن
حرف!
زبانم را می چرخانم
که بگویمت
که نامت را صدا بزنم
طعمِ تو را به یاد می آورم
گلویم را بیشتر فشار می دهی...
#آبا_عابدین
گلویم را گرفته ای
که حرف بزن
حرف!
زبانم را می چرخانم
که بگویمت
که نامت را صدا بزنم
طعمِ تو را به یاد می آورم
گلویم را بیشتر فشار می دهی...
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
از همان دروغ ها که می توانی باور کنی
من خوبم
دارم برای ستاره ها دست تکان می دهم
و از اندوهگین ترین جای جهان سال ها فاصله دارم
حقیقت اما
از رگِ گردن به من نزدیک تر
زیرِ پوستم شعر می شِکافد
که تلخ تر از پیش
این کلمات
حمل بر دلتنگی باشند
#آبا_عابدین
از همان دروغ ها که می توانی باور کنی
من خوبم
دارم برای ستاره ها دست تکان می دهم
و از اندوهگین ترین جای جهان سال ها فاصله دارم
حقیقت اما
از رگِ گردن به من نزدیک تر
زیرِ پوستم شعر می شِکافد
که تلخ تر از پیش
این کلمات
حمل بر دلتنگی باشند
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
گم شدن را در خانه تمرین می کردیم
توی کمد
پشتِ لباس ها
پشتِ مبل
بعد ها در خیابان
پیاده رو ها
کافه ها
و بعد توی خودمان
#آبا_عابدین
گم شدن را در خانه تمرین می کردیم
توی کمد
پشتِ لباس ها
پشتِ مبل
بعد ها در خیابان
پیاده رو ها
کافه ها
و بعد توی خودمان
#آبا_عابدین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به اتفاق هم
رخ می دهیم
هر کدام به یک هلاک
تو می روی
من می مانم
بی آنکه بدانیم تو
جایی برای رفتن نداری و من
جایی برای ماندن
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
🍂🍁🍂🍁
به اتفاق هم
رخ می دهیم
هر کدام به یک هلاک
تو می روی
من می مانم
بی آنکه بدانیم تو
جایی برای رفتن نداری و من
جایی برای ماندن
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
🍂🍁🍂🍁
لباس های زمستانی
جیبهای بزرگتری دارند
خیاط ها خوب میدانند
دو دست در یک جیب
آدم را بیشتر گرم میکند...
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
جیبهای بزرگتری دارند
خیاط ها خوب میدانند
دو دست در یک جیب
آدم را بیشتر گرم میکند...
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
او زن بود...
یک زن غمگین
از آنها که موهایش را نمی بافت
حرفهایش را به کسی نمی گفت
و شبها معشوقش را،
که در بالش خاک کرده بود؛
در آغوش می کشید...!
#آبا_عابدین
او زن بود...
یک زن غمگین
از آنها که موهایش را نمی بافت
حرفهایش را به کسی نمی گفت
و شبها معشوقش را،
که در بالش خاک کرده بود؛
در آغوش می کشید...!
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
درست لحظه ای که باید
نیستی...
و این چنین است
که نبودنت
به مرگ شبیه تر است...
#آبا_عابدین
درست لحظه ای که باید
نیستی...
و این چنین است
که نبودنت
به مرگ شبیه تر است...
#آبا_عابدین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از تمام نداشته ها می توانی به من فکر کنی،
چگونه دستم را می گیری؟
چگونه آغوشت را برویم می گشایی؟
چگونه سرت را به سینه ام می فشاری؟
مرا دوست تر بدار...
انگار که همین حالا از دستت خواهم رفت... .
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
چگونه دستم را می گیری؟
چگونه آغوشت را برویم می گشایی؟
چگونه سرت را به سینه ام می فشاری؟
مرا دوست تر بدار...
انگار که همین حالا از دستت خواهم رفت... .
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
ما در گم شدن هایمان
چیزی را فراموش می کنیم
که تنها دستِ آنکه نیست به او می رسد
و انهدام از اینجا آغاز می شود
در خاطراتی که هرگز نساختیم، سوختیم
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima
چیزی را فراموش می کنیم
که تنها دستِ آنکه نیست به او می رسد
و انهدام از اینجا آغاز می شود
در خاطراتی که هرگز نساختیم، سوختیم
#آبا_عابدین
@asheghanehaye_fatima