@asheghanehaye_fatima
شبها را باید قهوه ریخت
تلفن را خاموش کرد
موزیک ملایمی گذاشت
شبها را باید چشم در چشم هم عاشقانه رد و بدل کرد
باید آرام در گوشت شعری از شاملو نجوا کرد و میان آغوشت چشم بر هم گذاشت
دیگر بلند هم نشد،
نشد...
#کاف_وفا
شبها را باید قهوه ریخت
تلفن را خاموش کرد
موزیک ملایمی گذاشت
شبها را باید چشم در چشم هم عاشقانه رد و بدل کرد
باید آرام در گوشت شعری از شاملو نجوا کرد و میان آغوشت چشم بر هم گذاشت
دیگر بلند هم نشد،
نشد...
#کاف_وفا
@asheghanehaye_fatima
لب های تو کارهای زیادی میتوانند انجام دهند
مثلا بنشینند روی شقیقه ی گُر گرفته ام تا حادثه ای به اسم بوسه رخ دهد
یا به قداست دوست داشتنمان گل کند روی دستانم که هرشب از کلافگی موهایم را چنگ میزند...
یا ساده ترینش ؛
همین لبخند معرکه ات به پهنای صورتت است
اما تو فقط بلدی با آن لبها بگویی خداحافظ.....
#کاف_وفا
لب های تو کارهای زیادی میتوانند انجام دهند
مثلا بنشینند روی شقیقه ی گُر گرفته ام تا حادثه ای به اسم بوسه رخ دهد
یا به قداست دوست داشتنمان گل کند روی دستانم که هرشب از کلافگی موهایم را چنگ میزند...
یا ساده ترینش ؛
همین لبخند معرکه ات به پهنای صورتت است
اما تو فقط بلدی با آن لبها بگویی خداحافظ.....
#کاف_وفا
@asheghanehaye_fatima
شانه زدن موهایت
اتو کردن و پوشاندن لباس بر تنت
شعر خواندن هرشبه برایت
گرمی دستانت در زمستان
عکاسی از خنده های بکرت
به آغوش کشیدنِ تنت
زدن عطر به گردنِ سبزهات
بوسیدن چشمهایت
همه و همه برای من
و ازین همه
یک آمدن باشد سهم تو .
#کاف_وفا
شانه زدن موهایت
اتو کردن و پوشاندن لباس بر تنت
شعر خواندن هرشبه برایت
گرمی دستانت در زمستان
عکاسی از خنده های بکرت
به آغوش کشیدنِ تنت
زدن عطر به گردنِ سبزهات
بوسیدن چشمهایت
همه و همه برای من
و ازین همه
یک آمدن باشد سهم تو .
#کاف_وفا
@asheghanehaye_fatima
هیچکس او نمیشود فقط یک تلقین است
مگرنه هیچکس به شباهت هیچکس نیست
شما خودتان خود را متعلق و دربندِ کسی میکنید که نه غصه هایتان را دید و نه اشکهایتان را
و در همان وقت کسانی را که دست شدند برای پاک کردن اشک ها و گوش شدند برای دردهایتان را نه دیدید نه حس کردید
که اگر چشم میدوختید تفاوت بقیه را با اوی بی رحمِ زندگیتان حس میکردید
و زندگی را به کام خود تلخ و اوی از دست رفته، اویی که بین ماندن و آمدن رفتن را انتخاب کرد، شیرین نمیکردید .
حال که عمری گذشته از غصه هایتان
چشم بیاندازید و ببینید برای راهی که بواسطه ی از دست دادنش تا کنون طی کردهاید ، برای غم هایی که جای حرف های گوهر بار آویزه ی گوشتان شده ، چه دست ها و گوشهای مهربانی را از دست نداده اید ؟
بیایید به جای غم رفتنش
به خودتان بها بدهید
زیرا آنکه کلید مخمصه ها را به دستتان میدهد
آنکه ناجی و اَبَر قهرمان است
نه" او "
و نه "غیر"
بلکه " خودتان " هستید
#کاف_وفا
هیچکس او نمیشود فقط یک تلقین است
مگرنه هیچکس به شباهت هیچکس نیست
شما خودتان خود را متعلق و دربندِ کسی میکنید که نه غصه هایتان را دید و نه اشکهایتان را
و در همان وقت کسانی را که دست شدند برای پاک کردن اشک ها و گوش شدند برای دردهایتان را نه دیدید نه حس کردید
که اگر چشم میدوختید تفاوت بقیه را با اوی بی رحمِ زندگیتان حس میکردید
و زندگی را به کام خود تلخ و اوی از دست رفته، اویی که بین ماندن و آمدن رفتن را انتخاب کرد، شیرین نمیکردید .
حال که عمری گذشته از غصه هایتان
چشم بیاندازید و ببینید برای راهی که بواسطه ی از دست دادنش تا کنون طی کردهاید ، برای غم هایی که جای حرف های گوهر بار آویزه ی گوشتان شده ، چه دست ها و گوشهای مهربانی را از دست نداده اید ؟
بیایید به جای غم رفتنش
به خودتان بها بدهید
زیرا آنکه کلید مخمصه ها را به دستتان میدهد
آنکه ناجی و اَبَر قهرمان است
نه" او "
و نه "غیر"
بلکه " خودتان " هستید
#کاف_وفا
Forwarded from ♫ DialogueBox | دیالوگباکس
دوست داشتم برای سالیانی که با تو بودهام،
به احترام تمام حادثههایی که در ولیعصر قهقهه زدیم،
به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سرودهها و آواز خوانیات،
بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی،
به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد
و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید،
بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید"،
به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود،
برای تمامی داستان خوانیام در شبهای تاریکت،
برای چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا میکرد،
برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود
و آن چاییِ روضه حتی..
به احترام واژههای شعرم
و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطهاش را میخوردند،
مرا عاشقانهتر ترک میکردی ... همین.
#کاف_وفا
اپیزود سوم و آخرین قسمت از مجموعه عاشقانههای تهران که با حمایت معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در قالب طرح #نوروزخانه با مروری دیگر بر فیلمهای عاشقانه تهران ساخته شده است، به ترتیب از فیلم های: چیزهایی هست که نمیدانی، چند متر مکعب عشق، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین، شبهای روشن، اینجا بدون من و بینامی تشکیل شده است.
اطلاعات اپیزود به ترتیب ورود:
موسیقی Dear Gravity - The Land Untouched
موسیقی Eric Clapton - Autumn Leaves
موسیقی از بمرانی، خوانش محمدصالح علاء
موسیقی Matt Tondut & Venn - The Woods Between Us
متن و خوانش: احمد شاملو
موسیقی Requiescence
مش آپ از یغما (امیر ملکی)
موسیقی Still Alice Soundtrack
موسیقی Naser Montazeri - Mobtala
موسیقی Unknown
متن: حسین منزوی، خوانش: فرخ نعمتی
موسیقی Anson Seabra - Hindenburg Lover
موسیقی: بخشی سهراب محمدی - شاره جان
موسیقی Eik Octobre - For The Two in Me
متن: ژاک پرور، خوانش: احمدرضا احمدی
متن: کاف وفا، خوانش: امیرنظام صمدآبادی
موسیقی Olafur Arnalds - Near Light
طراحی و تنظیم: مهدی ستوده
دستیار تهیه: سعید قاسمی
عکس کاور از: محمد امیراحمدی
ارادتمند،
مهدی ستوده،
یازدهم اردیبهشت ماه 1399
instagram.com/dialoguebox_episodes
@dialoguebox
به احترام تمام حادثههایی که در ولیعصر قهقهه زدیم،
به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سرودهها و آواز خوانیات،
بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی،
به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد
و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید،
بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید"،
به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود،
برای تمامی داستان خوانیام در شبهای تاریکت،
برای چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا میکرد،
برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود
و آن چاییِ روضه حتی..
به احترام واژههای شعرم
و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطهاش را میخوردند،
مرا عاشقانهتر ترک میکردی ... همین.
#کاف_وفا
اپیزود سوم و آخرین قسمت از مجموعه عاشقانههای تهران که با حمایت معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در قالب طرح #نوروزخانه با مروری دیگر بر فیلمهای عاشقانه تهران ساخته شده است، به ترتیب از فیلم های: چیزهایی هست که نمیدانی، چند متر مکعب عشق، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین، شبهای روشن، اینجا بدون من و بینامی تشکیل شده است.
اطلاعات اپیزود به ترتیب ورود:
موسیقی Dear Gravity - The Land Untouched
موسیقی Eric Clapton - Autumn Leaves
موسیقی از بمرانی، خوانش محمدصالح علاء
موسیقی Matt Tondut & Venn - The Woods Between Us
متن و خوانش: احمد شاملو
موسیقی Requiescence
مش آپ از یغما (امیر ملکی)
موسیقی Still Alice Soundtrack
موسیقی Naser Montazeri - Mobtala
موسیقی Unknown
متن: حسین منزوی، خوانش: فرخ نعمتی
موسیقی Anson Seabra - Hindenburg Lover
موسیقی: بخشی سهراب محمدی - شاره جان
موسیقی Eik Octobre - For The Two in Me
متن: ژاک پرور، خوانش: احمدرضا احمدی
متن: کاف وفا، خوانش: امیرنظام صمدآبادی
موسیقی Olafur Arnalds - Near Light
طراحی و تنظیم: مهدی ستوده
دستیار تهیه: سعید قاسمی
عکس کاور از: محمد امیراحمدی
ارادتمند،
مهدی ستوده،
یازدهم اردیبهشت ماه 1399
instagram.com/dialoguebox_episodes
@dialoguebox
اولين قرارمان،
بامِ تهران بود!
بلندترين مكان را انتخاب كردم،
تا تمام شهر را شاهد بگيرم براى دوست داشتنش
تمامِ شهر اما،
چشمِ ديدنمان را نداشتند...
تمامِ شهر اما،
حسود بودند...
تمامِ شهر عادت به ديدنِ خوشبختى نداشتند!
دوست داشتم برای سالیانی که با تو بوده ام ،به احترام تمام حادثه هایی که در ولیعصر قهقهه زدیم،به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سروده ها و آواز خوانی ات ،بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی،به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید ،بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید" ، به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود ، برای تمامی داستان خوانیام در شبهای تاریکت ،برای چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا میکرد ،برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود و آن چاییِ روضه حتی..
به احترام واژه های شعرم و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطه اش را میخوردند ،
مرا
عاشقانه تر ترک میکردی
همین ...
متن ها به ترتیب:
#علي_قاضي_نظام
#کاف_وفا
پ.ن:
بخش هایی از قسمت سوم مجموعه قسمتِ «عاشقانه های تهران» از دیالوگ باکس، از مهدی جانِ ستوده...❤️
@asheghanehaye_fatima
بامِ تهران بود!
بلندترين مكان را انتخاب كردم،
تا تمام شهر را شاهد بگيرم براى دوست داشتنش
تمامِ شهر اما،
چشمِ ديدنمان را نداشتند...
تمامِ شهر اما،
حسود بودند...
تمامِ شهر عادت به ديدنِ خوشبختى نداشتند!
دوست داشتم برای سالیانی که با تو بوده ام ،به احترام تمام حادثه هایی که در ولیعصر قهقهه زدیم،به خاطر ایستگاه تئاتر شهر و سروده ها و آواز خوانی ات ،بخاطر اولین قرارمان در پارک ساعی،به احترام دستانی که موهایت را نوازش کرد و گوشی که صدای تپش قلبت را شنید ،بخاطر آن پیرمرد که بهمان گفت "خوشبخت شوید" ، به احترام اشک شوقی که بخاطر این جمله در چشمانم حلقه زده بود ، برای تمامی داستان خوانیام در شبهای تاریکت ،برای چشمهایی که در طولِ فیلم سراسر تو را تماشا میکرد ،برای آن بعد از ظهر بارانی تهران و عطر موهایی که مستت کرده بود و آن چاییِ روضه حتی..
به احترام واژه های شعرم و برای دوست داشتنی که یک زمان همه غبطه اش را میخوردند ،
مرا
عاشقانه تر ترک میکردی
همین ...
متن ها به ترتیب:
#علي_قاضي_نظام
#کاف_وفا
پ.ن:
بخش هایی از قسمت سوم مجموعه قسمتِ «عاشقانه های تهران» از دیالوگ باکس، از مهدی جانِ ستوده...❤️
@asheghanehaye_fatima