عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


آسمان ات رنگ این روزهای من
بارانی و خاکستری
دلتنگ و عاشق
مهربان و صادق است
به مهر می آیی و عاشقانه ها
با آبان و سرخی ناردانه ها
به آذر میرسی و رقص آتش شومینه ها
به یلدای پیر و ریزش سپید دانه ها

دوست دارم تو را
ای فصل خوب آشنا
بیا پاییز
ای از عاشقانه ها لبریز
بیا پائیز ....


#شهره_عابد
@asheghanehaye_fatima




شهره ی شهر شدم از برکات غم تو
پشت این پنجره ها خیمه زده ماتم تو

من به دیدارِ -هر اَز گاهیِ- تو دل بستم
لمس دست تو و آن خاطره ی درهم تو


طاقتم طاق شد از فاصله ها می فهمی ؟
خسته ام از همه و از غمِ بیش و کم تو

کاش با لحن پر احساس صدایم بکنی
منم آن دختر زیبا و همان #مریم_تو💙

زیر آوار دلِ شب زده ام می مانی
شده ام زلزله ای سخت به سوی بم تو

بگذر از فاصله ها، زود مرا خواهی یافت
شده ام شهره ی شهر از برکات غم تو

#مریم_ناظمی

پ ن :
مصرع اول به اشتباه در بعضی
از سایتها بنام انوری ثبت شده است


#شهره_ی_شهر_شدم_از_برکات_غم_تو
@asheghanehaye_fatima



وقتی کسی خودش را می زند به دیوانگی یعنی بریده،
یعنی آن قدر خسته ست که نمی خواهد قاطی آدم های دیگر بشود.
آدم وقتی خودش را می زند به دیوانگی یعنی
خاک بر سر جماعت عقل کل که نمی شود کنارشان یک استکان چای با دل خوش خورد.



📖 #زمان_زوال
#شهره_احدی
@asjeghanehaye_fatima




نمی دانم دیوانه شده بود
یا خودش را زده بود به دیوانگی ؟!
فرقی نمی کند

وقتی کسی خودش را می زند به دیوانگی
یعنی بریده...
یعنی آنقدر خسته ست که نمی خواهد
قاطی آدم های دیگر بشود...!
آدم وقتی خودش را می زند به دیوانگی،
یعنی خاک بر سر جماعت عقل کل
که نمی شود کنارشان
یک استکان چایی با دل خوش خورد...!



#شهره_احدیت
دلتنگ ات که می شوم
چشم می دوزم به آینه
به نگاهی
که در چشم های من
جا گذاشته ای...!

#شهره_عابد


@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موزیک ویدیو ـــ نوستالژی
همزاد
#فریدون_فرخزاد و #شهره



نه من کوهم ، نه تو دریا
نه من غائب ، نه تو پیدا

نه دور از هم ، نه همسایه
نه بالاتر ، نه همپایه ...

نه آبادم ، نه ویرانی
نه من بنده ، نه تو خانی ...

نه من رودم ، نه مثلِ آب
نه تو وَهمی ، نه مثلِ خواب ...

نه مهتابی ، نه آفتابی
تو تاریکی ، تو کمیابی !

تو از خاکی ، تو تنهایی
تو همرنگِ تَنِ مایی ...

تو خاموشی ، تو کم نوری
تو از آفتاب ، چرا دوری ؟!

عزیزِ من ، گُلِ ساده !
رفیقِ تو شب و باده ...

نه خورشید باش ، نه چون بارون
خودت باش و بیا بیرون ...

ببین بی تو چه بی دستم
ولی با تو ، کسی هستم ...

کسی که توویِ حرفا نیست ،
کسی که مِثلِش اینجا نیست ...

@asheghanehaye_fatima