عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


 
- زن داری؟
- نه، امیدوارم بگیرم
عصبانی گفت: خیلی خری. مرد که نباید زن بگیرد.
- چرا؟ سینیور ماجیوره
با عصبانیت گفت: مرد نباید زن بگیرد. نباید ازدواج کند، اگر قرار باشد همه چیز را از دست بدهد نباید دستی دستی خودش را توی مخمصه بیندازد. مرد که نباید خودش را توی هچل بیندازد و دنبال چیزهایی باشد که آن ها را بعدا از دست می‌دهد .
- حالا چه الزامی دارد که از دست بدهد؟
سرگرد گفت: به هر حال از دست می‌دهد. از دست می‌دهد پسر با من بحث نکن .
شنل خود را پوشید و کلاهش را بر سر گذاشت. یک راست آمد به سراغ من و دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: شرمنده‌ام نباید گستاخی می‌کردم. زنم تازه مُرده. مرا ببخش!




#ارنست_همینگوی
کتاب #مردان_بدون_زنان
@asheghanehaye_fatima




گاز اتاق نشیمن را خاموش و دمپایی هایم را با پا به گوشه ای پرتاب کردم و خودم را روی تخت انداختم.
این بِرت بود که همیشه می توانست گریه ی من را در بیاورد. سپس به راه رفتن او در خیابان و سوار ماشین شدنش در چند لحظه پیش فکر کردم.
این فکر حالم را بهم زد.

خیلی راحت است که آدم موقع روز به همه چیز بی اعتنا باشد،
اما شب همه چیز فرق می کند...

خورشید همچنان میدمد
#ارنست_همینگوی
@asheghanehaye_fatima



 
- زن داری؟
- نه، امیدوارم بگیرم
عصبانی گفت: خیلی خری. مرد که نباید زن بگیرد.
- چرا؟ سینیور ماجیوره
با عصبانیت گفت: مرد نباید زن بگیرد. نباید ازدواج کند، اگر قرار باشد همه چیز را از دست بدهد نباید دستی دستی خودش را توی مخمصه بیندازد. مرد که نباید خودش را توی هچل بیندازد و دنبال چیزهایی باشد که آن ها را بعدا از دست می‌دهد .
- حالا چه الزامی دارد که از دست بدهد؟
سرگرد گفت: به هر حال از دست می‌دهد. از دست می‌دهد پسر با من بحث نکن .
شنل خود را پوشید و کلاهش را بر سر گذاشت. یک راست آمد به سراغ من و دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: شرمنده‌ام نباید گستاخی می‌کردم. زنم تازه مُرده. مرا ببخش!

#ارنست_همینگوی
کتاب #مردان_بدون_زنان
@asheghanehaye_fatima

▪️

هرکس در دنیا باید یکی را داشته
باشد که حرف‌های خود را با او بزند
آزادانه و بدون رودربایسی و خجالت !
به راستی انسان از تنهایی دق می‌کند !

#ارنست_همینگوی
..

دختری به کافه آمد ...
و تنها، پشت میزی نزدیک پنجره نشست...
بسیار زیبا بود ...
و چهره‌ای داشت به تازگی سکهٔ تازه ضرب شده
البته هرگز سکه‌ای با نسوج صاف ...
و پوست باران خورده ضرب نشده است.
مو‌هایش، به سیاهی پر زاغ،
صاف و اریب روی گونه‌هایش ریخته بود...
نگاهش کردم و آرزو کردم ...
که او را هم در داستان ...
یا هر جای دیگری جا بدهم...
هر بار که با مدادتراش ..
مدادم را تیز می‌کردم ...
و تراشه‌ها پیچ و تاب خوران ...
توی نعلبکیِ زیر مشروبم می‌ریختند ...
به آن دختر چشم می‌دوختم...
دیدمت‌ ای زیبا‌رو...
و دیگر از آنِ منی...
حال چشم به راه هرکه خواهی گو باش...
و چه باک که من هرگز دیگر نبینمت؟
تو از‌آنِ منی ...
و سرتاسر پاریس از‌آنِ من است...
و من از‌آنِ این دفتر و قلمم.

#ارنست_همینگوی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



همه ما در وجودمان ترک هايى داريم، اين گونه است كه نور به درونمان می تابد.



#ارنست_همینگوی