@asheghanehaye_fatima
🍁
و فکر کن
که اگر
حصارهای زنانگی پیرامون ثانيه هایم نفس نمی کشید
که اگر
درتنگنای عقل وایمان ،
دلم به آتش نمی رسید
که اگر
در فراسوی تاریخ زنگار گرفته ی آدم وحوا ،
نمی زیستیم..
گرمی نگاهت،
تن پوش سرمای سوزان زندگیم می شد
و زیباتر
دخترکی که
شاپرک های رؤیایش را
از روی بی حوصلگی شانه هایت
به پرواز دعوت می کرد!
و اگر
کمی مهربان بودی...
ماندن را
رفتن نمی خواندم!!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#کمی_دلگیرم_از_دستت
🍁
و فکر کن
که اگر
حصارهای زنانگی پیرامون ثانيه هایم نفس نمی کشید
که اگر
درتنگنای عقل وایمان ،
دلم به آتش نمی رسید
که اگر
در فراسوی تاریخ زنگار گرفته ی آدم وحوا ،
نمی زیستیم..
گرمی نگاهت،
تن پوش سرمای سوزان زندگیم می شد
و زیباتر
دخترکی که
شاپرک های رؤیایش را
از روی بی حوصلگی شانه هایت
به پرواز دعوت می کرد!
و اگر
کمی مهربان بودی...
ماندن را
رفتن نمی خواندم!!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#کمی_دلگیرم_از_دستت
@asheghanehaye_fatima
به تو می اندیشم
وبه تمام آنچه که از
وجودت به سمتم جاریست...
تو در ادراک فهم محدودم نمی گنجی!
تو به شیوه ی مورد ستایش ام ،
لباس نمی پوشی!
تو به گویش دلنشین قلبم ،
سخن نمی گویی!
تو به سبک محبوبم ،
دلربایی نمی دانی !
تو به طغیان روح آرامم،
فکر نمی کنی!
توبه هیاهوی تلخ نگاهم،
پیوند عشق نمی زنی!
تو معشوق مورد علاقه ام نیستی!!
آنچه که مرا به شگفت وا می دارد
شیوه ی دوست داشتن بی مورد توست!!
اینکه ناخواسته ،
مشوشم می کنی!
زندگیم را به سلطه می گیری !
خواب را از چشمانم می ربایی!
تومعشوق مورد علاقه ام نیستی!!
دوست معمولی نیستی!!
عشق آتشین جوانی نیستی!!
چه بنامم احساس گنگ خواستن تورا؟
چه بنامم مفهوم سخت خیال بودن تورا؟
به تو می اندیشم
وبه تمام آنچه از
وجودت به سمتم جاریست...
تودر ادراک فهم محدودم نمی گنجی!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#باش_حتی_کمرنگ
چه بنامم احساس گنگ خواستن تو را...
به تو می اندیشم
وبه تمام آنچه که از
وجودت به سمتم جاریست...
تو در ادراک فهم محدودم نمی گنجی!
تو به شیوه ی مورد ستایش ام ،
لباس نمی پوشی!
تو به گویش دلنشین قلبم ،
سخن نمی گویی!
تو به سبک محبوبم ،
دلربایی نمی دانی !
تو به طغیان روح آرامم،
فکر نمی کنی!
توبه هیاهوی تلخ نگاهم،
پیوند عشق نمی زنی!
تو معشوق مورد علاقه ام نیستی!!
آنچه که مرا به شگفت وا می دارد
شیوه ی دوست داشتن بی مورد توست!!
اینکه ناخواسته ،
مشوشم می کنی!
زندگیم را به سلطه می گیری !
خواب را از چشمانم می ربایی!
تومعشوق مورد علاقه ام نیستی!!
دوست معمولی نیستی!!
عشق آتشین جوانی نیستی!!
چه بنامم احساس گنگ خواستن تورا؟
چه بنامم مفهوم سخت خیال بودن تورا؟
به تو می اندیشم
وبه تمام آنچه از
وجودت به سمتم جاریست...
تودر ادراک فهم محدودم نمی گنجی!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#باش_حتی_کمرنگ
چه بنامم احساس گنگ خواستن تو را...
@asheghanehaye_fatima
اکنون مستی خوش خیالی از سرم پریده است..
و یک دل تر از همیشه در اعماق وجودیم
به باوری عظیم رسیده ام..
می دانم
می دانم که
دوست داشتن ترانه ای است که تنها یک بار شاخه ی دلت را می لرزاند
اما
جمعیت خاطر پیدا نمی کرده ام
که در ورای ردای یک دست دوستی
چیزی بر زبان بیاورم
اما
اکنون مستی خوش خیالی از سرم پریده است..
و یک دل تر از همیشه
خواهان گفتنم..
این دنیا برای خلق شگفتی ها منتظر نمی ماند..
هرگاه که خسته شدی
و در پاگرد زمان دمی به آرامش نشستی
تنها کافی است
سرت را به عقب برگردانی..
من مشتاقانه منتظر
و خواهان گفتنم..
❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#بیا_ببینمت
اکنون مستی خوش خیالی از سرم پریده است..
و یک دل تر از همیشه در اعماق وجودیم
به باوری عظیم رسیده ام..
می دانم
می دانم که
دوست داشتن ترانه ای است که تنها یک بار شاخه ی دلت را می لرزاند
اما
جمعیت خاطر پیدا نمی کرده ام
که در ورای ردای یک دست دوستی
چیزی بر زبان بیاورم
اما
اکنون مستی خوش خیالی از سرم پریده است..
و یک دل تر از همیشه
خواهان گفتنم..
این دنیا برای خلق شگفتی ها منتظر نمی ماند..
هرگاه که خسته شدی
و در پاگرد زمان دمی به آرامش نشستی
تنها کافی است
سرت را به عقب برگردانی..
من مشتاقانه منتظر
و خواهان گفتنم..
❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#بیا_ببینمت
بهار که می شود
دلم دوست داشتنت را
بهانه می گیرد!
بی آنکه بخواهمت
بی آنکه ببینمت
بی آنکه ببویمت
شروع به قصه بافی می کنم..
«دل» است می دانی که
فرق دوری و دوستی نمی داند
عشق عزیز و معمولی نمی شناسد
بازی «با دل بخواه و با پا پس بکش» نمی فهمد..
بهار که می شود
برای دلم قصه ی هزار ویک شب می خوانم!
سرش را به «آیدین » سمفونی مردگان
«آرکادیوی » صدسال تنهایی
گرم می کنم..اما
همین که چشمانش گرم شد،
خلسه ای عجیب که پیرامونش را گرفت
آهسته و ملتمسانه می گوید
کمی از «چشم هایش » را برایم می خوانی؟
یا اصلا بلندی های بادگیر فصل سوم!!!
اخم می شود نگاهم..
می لرزد دلم..
بهانه گیر شده است.
هوای بهار است و درد سرش!
راستی خبری نداری تو ؟!
خبری که خوشحالمان کند؟
مثلا حواست نباشد ،
بهاری شوی ،
دلت بهانه بگیرد ،
دلتنگ شوی ،
برگردی؟! ❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#آدینه_زیبا
_هوا ،هوای داشتن توست...
می فهمیدی کاش!
@asheghanehaye_fatima
دلم دوست داشتنت را
بهانه می گیرد!
بی آنکه بخواهمت
بی آنکه ببینمت
بی آنکه ببویمت
شروع به قصه بافی می کنم..
«دل» است می دانی که
فرق دوری و دوستی نمی داند
عشق عزیز و معمولی نمی شناسد
بازی «با دل بخواه و با پا پس بکش» نمی فهمد..
بهار که می شود
برای دلم قصه ی هزار ویک شب می خوانم!
سرش را به «آیدین » سمفونی مردگان
«آرکادیوی » صدسال تنهایی
گرم می کنم..اما
همین که چشمانش گرم شد،
خلسه ای عجیب که پیرامونش را گرفت
آهسته و ملتمسانه می گوید
کمی از «چشم هایش » را برایم می خوانی؟
یا اصلا بلندی های بادگیر فصل سوم!!!
اخم می شود نگاهم..
می لرزد دلم..
بهانه گیر شده است.
هوای بهار است و درد سرش!
راستی خبری نداری تو ؟!
خبری که خوشحالمان کند؟
مثلا حواست نباشد ،
بهاری شوی ،
دلت بهانه بگیرد ،
دلتنگ شوی ،
برگردی؟! ❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#آدینه_زیبا
_هوا ،هوای داشتن توست...
می فهمیدی کاش!
@asheghanehaye_fatima
نمی شود که به زور ،
به کسی گفت :
"حالم رابپرس گاه گاهی لعنتی"!!!
نمی شود که به زور ،
از کسی خواست :
"پیام ناغافلی، بی بهانه برایم بفرست لا´قلی"!
تا نخواهد
تا دلش تنگ نباشد
تا تورا به یاد نیاورد
نمی شود!!
حالا تو هی ، شعر بنویس و طعنه بزن که
"کمی دلگیرم از دستت"!!
تا در اولویت زندگیش نباشی
نمی شود!
زورکی نمی شود کسی را عاشق کرد!
دلداده ...
دوست حتی !!!
_آدم های مشغول را با مشغله هایشان، تنها، رها کنید،ماندن به زور نمی شود...
اما باور داشته باشید
روزی ، جایی ،ثانیه ای ، لحظه ای
غیر ممکنی
ممکن می شود و نبودنتان را سخت به رُخ لحظه هایشان می کشد!
تجربه ی کهنه ام را باور کنید..
❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#کمی_دلگیرم_از_دستت
@asheghanehaye_fatima
به کسی گفت :
"حالم رابپرس گاه گاهی لعنتی"!!!
نمی شود که به زور ،
از کسی خواست :
"پیام ناغافلی، بی بهانه برایم بفرست لا´قلی"!
تا نخواهد
تا دلش تنگ نباشد
تا تورا به یاد نیاورد
نمی شود!!
حالا تو هی ، شعر بنویس و طعنه بزن که
"کمی دلگیرم از دستت"!!
تا در اولویت زندگیش نباشی
نمی شود!
زورکی نمی شود کسی را عاشق کرد!
دلداده ...
دوست حتی !!!
_آدم های مشغول را با مشغله هایشان، تنها، رها کنید،ماندن به زور نمی شود...
اما باور داشته باشید
روزی ، جایی ،ثانیه ای ، لحظه ای
غیر ممکنی
ممکن می شود و نبودنتان را سخت به رُخ لحظه هایشان می کشد!
تجربه ی کهنه ام را باور کنید..
❤️💔
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#کمی_دلگیرم_از_دستت
@asheghanehaye_fatima
و فرا خواهد رسید روزی که
جایی،
عطر سردی،
سکانس پایانی فیلم دِرامی،
لب خند مبهم ناآشنایی،
بیتی ازشعرِدلکشِ عاشقانه ای،
فنجان قهوه ی یخ زده ای،
موسیقی بی کلام دلبرانه ای
دلت را به رنج بیاورد
ناخودآگاه...
چشم بدوزی به خاطرات ته نشین شده ی قلبت
و
حیران تر ازقبل
به دنبال گمشده ای بگردی
که انگار نزدیک است اما
در دور دست ترین محال زندگی ات
،بی تفاوت،
قصه ی رفتن می خواند...
فرا خواهد رسید
روزی که
برای نمی دانمی عجیب
های های گریه سر دهی...
...
آه خداست عزیز!
نفرین که گیرا نیست...
@asheghanehaye_fatima
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
جایی،
عطر سردی،
سکانس پایانی فیلم دِرامی،
لب خند مبهم ناآشنایی،
بیتی ازشعرِدلکشِ عاشقانه ای،
فنجان قهوه ی یخ زده ای،
موسیقی بی کلام دلبرانه ای
دلت را به رنج بیاورد
ناخودآگاه...
چشم بدوزی به خاطرات ته نشین شده ی قلبت
و
حیران تر ازقبل
به دنبال گمشده ای بگردی
که انگار نزدیک است اما
در دور دست ترین محال زندگی ات
،بی تفاوت،
قصه ی رفتن می خواند...
فرا خواهد رسید
روزی که
برای نمی دانمی عجیب
های های گریه سر دهی...
...
آه خداست عزیز!
نفرین که گیرا نیست...
@asheghanehaye_fatima
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
@asheghanehaye_fatima
_ممکن💫 است که از من نشنیده باشی که
«دوستت دارم»...
ممکن است که لب هایم بر گرمی گونه هایت بوسه ای نکاشته باشد ...
ممکن است که دستانم در کمرگاه آغوشت گره نخورده باشد...
ممکن است که چشمانم در زلالی نگاهت خیره نمانده باشد...
_ممکن است که از من نشنیده باشی که
«دوستت دارم»...
ممکن است!
اما
دوست داشتنت تنها، به من نشسته است!
با من راه می رود،بیدار می شود ،بخواب می رود
و تو کیلومتر ها دور از من
ناگهان ،در شلوغی مهمانی ،به گوشیت خیره می شوی و برای نمی دانمی عجیب دلتنگ می مانی!
_ممکن است که به من نگفته باشی «دوستت دارم»
اما
دوست داشتنت تنها، به من نشسته است!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#ممکن_است✔️
_ممکن💫 است که از من نشنیده باشی که
«دوستت دارم»...
ممکن است که لب هایم بر گرمی گونه هایت بوسه ای نکاشته باشد ...
ممکن است که دستانم در کمرگاه آغوشت گره نخورده باشد...
ممکن است که چشمانم در زلالی نگاهت خیره نمانده باشد...
_ممکن است که از من نشنیده باشی که
«دوستت دارم»...
ممکن است!
اما
دوست داشتنت تنها، به من نشسته است!
با من راه می رود،بیدار می شود ،بخواب می رود
و تو کیلومتر ها دور از من
ناگهان ،در شلوغی مهمانی ،به گوشیت خیره می شوی و برای نمی دانمی عجیب دلتنگ می مانی!
_ممکن است که به من نگفته باشی «دوستت دارم»
اما
دوست داشتنت تنها، به من نشسته است!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#ممکن_است✔️
@asheghanehaye_fatima
درد 💫نامطبوعم رو به لذت که می گذارد..
سنگینی پلک ها، چشمانم را به سیاهی که می کشاند..
ناخواسته بر من حاکم می شود :
دست هایت را روی سینه ای جا گذاشته ای که برای تو نمی تپد!
سنگینی دست هایت ، راه نفسم را می بندد..
هوس سیگار می کنم!
هوا متشنج می شود..
دهانی ، لب هایم را می بوسد
مرا به سوی خواستنش سوق می دهد
اما
در تاریک و روشن خفته ی همین اتاق ،می توانم روی تمام زندگیم
شرط ببندم
کسی که مرا می بوسد ،،،
صاحب این دست ها نیست!!
هوس سیگار کرده ام..
کامم به تلخی غرور می ماند
به زهرآلودگی تن عریان بی رمقم
به بی تابی قلبم..
رو به پنجره می ایستم
شرمسار_ ملتهب /
هوای خنک سحرگاه را تو بلعیده ای و
تنها باد خشک سوزان سرظهر را برایم باقی گذاشته ای..
رنج زاده ی من است!!
دستانی بر گردنم حلقه می زند
با نوازشی گیسوان پریشانم را ، شانه می شود
هوا متشنج می ماند..
دست هایت را روی سینه ای جا گذاشته ای که برای تو نمی تپد!
سنگینی دست هایت راه نفسم را می بندد..
هفته خود را به شنبه سپرده است که به دلتنگی جمعه نرسد
من خود را به که بسپارم که به صاحب دست ها نرسم؟!
هوس سیگار کرده ام..
کامم به تلخی غرور می ماند..
_فراموشکار جان !!!
دست هایتان را روی سینه ام جا گذاشته اید...
#آرزویزدانی_ر_ه_ا💥
#باشد_برای_بعد... ✔️
درد 💫نامطبوعم رو به لذت که می گذارد..
سنگینی پلک ها، چشمانم را به سیاهی که می کشاند..
ناخواسته بر من حاکم می شود :
دست هایت را روی سینه ای جا گذاشته ای که برای تو نمی تپد!
سنگینی دست هایت ، راه نفسم را می بندد..
هوس سیگار می کنم!
هوا متشنج می شود..
دهانی ، لب هایم را می بوسد
مرا به سوی خواستنش سوق می دهد
اما
در تاریک و روشن خفته ی همین اتاق ،می توانم روی تمام زندگیم
شرط ببندم
کسی که مرا می بوسد ،،،
صاحب این دست ها نیست!!
هوس سیگار کرده ام..
کامم به تلخی غرور می ماند
به زهرآلودگی تن عریان بی رمقم
به بی تابی قلبم..
رو به پنجره می ایستم
شرمسار_ ملتهب /
هوای خنک سحرگاه را تو بلعیده ای و
تنها باد خشک سوزان سرظهر را برایم باقی گذاشته ای..
رنج زاده ی من است!!
دستانی بر گردنم حلقه می زند
با نوازشی گیسوان پریشانم را ، شانه می شود
هوا متشنج می ماند..
دست هایت را روی سینه ای جا گذاشته ای که برای تو نمی تپد!
سنگینی دست هایت راه نفسم را می بندد..
هفته خود را به شنبه سپرده است که به دلتنگی جمعه نرسد
من خود را به که بسپارم که به صاحب دست ها نرسم؟!
هوس سیگار کرده ام..
کامم به تلخی غرور می ماند..
_فراموشکار جان !!!
دست هایتان را روی سینه ام جا گذاشته اید...
#آرزویزدانی_ر_ه_ا💥
#باشد_برای_بعد... ✔️
شگفت انگیز
حال این روزهاست!!
اینکه نمی دانی و دوستت دارم
سرگشته و حیرانم می کند!
روی کاناپه می نشینم
وبرای تمام دوستت دارم هایی که
به تونگفته ام
حلقه حلقه اشک ،می سوزم!
دلتنگ و پریشان خاطر
نوری از میان قلبم می تابد
واژگانم را
الهی می کند!
قدیس می شوم!!
آری...
اینکه تو ندانی و
دوستت بدارم " بهتراست!
شبیه اولین پیامبر موعود
درخفاوپنهانی
به دوست داشتنت
مشغول می مانم!
زنده می مانم!
تو نمی دانی
وکسی برایت هر ثانیه
آیه ای شبیه "دوستت دارم "
از آسمان دنیایش
نازل می کند!!
@asheghanehaye_fatima
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#می_فهمیدی_کاش..
حال این روزهاست!!
اینکه نمی دانی و دوستت دارم
سرگشته و حیرانم می کند!
روی کاناپه می نشینم
وبرای تمام دوستت دارم هایی که
به تونگفته ام
حلقه حلقه اشک ،می سوزم!
دلتنگ و پریشان خاطر
نوری از میان قلبم می تابد
واژگانم را
الهی می کند!
قدیس می شوم!!
آری...
اینکه تو ندانی و
دوستت بدارم " بهتراست!
شبیه اولین پیامبر موعود
درخفاوپنهانی
به دوست داشتنت
مشغول می مانم!
زنده می مانم!
تو نمی دانی
وکسی برایت هر ثانیه
آیه ای شبیه "دوستت دارم "
از آسمان دنیایش
نازل می کند!!
@asheghanehaye_fatima
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#می_فهمیدی_کاش..
من از سرزمین گناهان کبیره می آیم!
تنم از قحطی دوست داشتن است که بی جان می زند!!
و نفس هایم به لطف عطر آلوده ی عشق..متعفن شده است!!
تمام صفات نیک را واگرفته ام
وفادار مانده ام..دل داده ام..سوخته ام..ساخته ام..باخته ام..
دل را به حسرت کشانده ام!
با حماقت ،بازی خورده ام!
چوب حراج به خواستنم زده ام!
بدون هراس باش!
بدون هراس..
من از این بهشت جانکاه ..تنها..بدون قلب.. رانده شده ام !!
به جهنم خوانده شده ام!!
بدون هراس باش!!
بدون هراس!
دستم را به گرمی مفشار!
رمقی برایم نمانده است
می روم تا مانعی باشم که زندگی را زنده به گور کنم!!
اگر کسی نامم را پرسید
بگو پرنده ای بود.. دانه ای برچید.. در دام گرفتار ماند...غریبانه ،در دامن صیاد جان داد !
_بهشت خواستگاه دیوانگان مسلول است..
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
@asheghanehaye_fatima
تنم از قحطی دوست داشتن است که بی جان می زند!!
و نفس هایم به لطف عطر آلوده ی عشق..متعفن شده است!!
تمام صفات نیک را واگرفته ام
وفادار مانده ام..دل داده ام..سوخته ام..ساخته ام..باخته ام..
دل را به حسرت کشانده ام!
با حماقت ،بازی خورده ام!
چوب حراج به خواستنم زده ام!
بدون هراس باش!
بدون هراس..
من از این بهشت جانکاه ..تنها..بدون قلب.. رانده شده ام !!
به جهنم خوانده شده ام!!
بدون هراس باش!!
بدون هراس!
دستم را به گرمی مفشار!
رمقی برایم نمانده است
می روم تا مانعی باشم که زندگی را زنده به گور کنم!!
اگر کسی نامم را پرسید
بگو پرنده ای بود.. دانه ای برچید.. در دام گرفتار ماند...غریبانه ،در دامن صیاد جان داد !
_بهشت خواستگاه دیوانگان مسلول است..
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دست خودم نبود که
تو را از همه بیشتر می خواستم!
دست خودم نبود که
فقط به تو فکر می کردم!
تقصیر من نبود که
همه ی دنیا را بدون تو ، تاریک می دیدم!
تقصیر من نبود که
مدام از تو..
یک جای کار می لنگد!!
می دانم!!
تو این همه نبودی!
من خواستم باشی!
دست من بود
پای تو راه نیامد!
تقصیر خودم بود
دلت..
یک جای کار می لنگد!
می دانم!!
دست تو نبود
پای رفتنت لنگ شد
تقصیر تو نبود
دیر شد..
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
دست خودم نبود که
تو را از همه بیشتر می خواستم!
دست خودم نبود که
فقط به تو فکر می کردم!
تقصیر من نبود که
همه ی دنیا را بدون تو ، تاریک می دیدم!
تقصیر من نبود که
مدام از تو..
یک جای کار می لنگد!!
می دانم!!
تو این همه نبودی!
من خواستم باشی!
دست من بود
پای تو راه نیامد!
تقصیر خودم بود
دلت..
یک جای کار می لنگد!
می دانم!!
دست تو نبود
پای رفتنت لنگ شد
تقصیر تو نبود
دیر شد..
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
@asheghanehaye_fatima
« چتهاے قدیم » را مرور میڪنم
مرا یاد ڪسی میاندازند
یادم نمیآید چہ ڪسی !!
ڪوه بہ دلم مینشیند
هفتہ بہ جمعہ میرسد
دلم بی تاب میشود
مرا یاد ڪسی میآزارد
یادم نمیآید چہ ڪسی !!
هیچ چیز رنج آورتر از این نیست
در من ڪسی بوده است
ڪہ در منتهای بودن ،
انڪَار هیچ وقت نبوده است ؛
تقویم بہ جمعہ ڪَرفتار میماند
_لبخند بزن
مرا یاد ڪسی میاندازے ..!!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#ڪسی_باید_باشد
« چتهاے قدیم » را مرور میڪنم
مرا یاد ڪسی میاندازند
یادم نمیآید چہ ڪسی !!
ڪوه بہ دلم مینشیند
هفتہ بہ جمعہ میرسد
دلم بی تاب میشود
مرا یاد ڪسی میآزارد
یادم نمیآید چہ ڪسی !!
هیچ چیز رنج آورتر از این نیست
در من ڪسی بوده است
ڪہ در منتهای بودن ،
انڪَار هیچ وقت نبوده است ؛
تقویم بہ جمعہ ڪَرفتار میماند
_لبخند بزن
مرا یاد ڪسی میاندازے ..!!
#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#ڪسی_باید_باشد