عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



‍ چه تاریک می‌بارد
باران
بر سراشیبی روز !
...و چه ابری می‌سُرد
شکسته‌ی احتیاط
در باغ‌راهه‌ی خیس !

بی تحمّلم
- یآس ِ درختان ِ این فصل را...
تو امّا نارگل
پلک به بغض ِ رسیده نشکن.
آن گونه که پرنده
- بال ؛ در چشم ِ چپرگاهان از سنگ...

چه زرد می‌بارد
باغ
- در سراشیبی فصل !
...و چه تلخ می‌سُرد دود
در گلوی شاعر ِ در من
که عاشقانه هایش را
می‌سوزد از حریق ِ سکوت !

تو امّا نارگل
دل از چشم فواره مساز .
آن گونه که لب دوخته‌ی در من
گدازه‌های دلش را
- کنار ِ اجاقک سنگی....


#گویا_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima



...و آدمی
که عشق را؛
آزادی را
- گدایی نمی‌کند...

باران، به بی‌سرپناهی پرنده
چشم ندارد!
باران، به دل‌تنگی مسافر
که اشک‌های‌اش ریل می‌کشد
در ایست‌گاه سنگی
- بر گونه‌های سرد...

هیچ به پاییزِ بخشنده
اعتمادی نیست.
که سفره می‌گستراند از برودت!!
در فصلِ بی‌برگی
به دقیقه‌هایی که ریشه
- در خمیازگیِ باغ‌ها دارد.
می‌رود به فتحِ شکستِ شاخه‌ها
...و رقصِ دود
- در هوای سُربی...
می‌رود
- به فتحِ پنجره‌‌‌های شکسته‌ی کلبه‌ای چوبی
که باد؛ از منفذِ فقراتی‌اش
نفوذی پُر هیاهو دارد...

آه؛ چه می‌ستاند
قافیه از شاعر
پاییزِ بخشنده!
مثلِ تک عطسه‌ها
- صبر ناخواسته...

دیگر چه حوصله‌ی جنگلِ خواب‌زده کند!
که دودکش‌های شهرِ برفی
ایمن‌گاهِ پرنده‌های بی‌سرپناه‌ست!
که اگر؛
مسمومِ گازها...
که اگر؛
- در تابه‌ی ذهن بی‌مصرف‌ها...

...و آدمی
که عشق را
آزادی را
گدایی نمی‌کند...

■●شاعر: #گویا_فیروزکوهی