@asheghanehaye_fatima
.
جنگ بی فایده بود عزیزم !
با هزار سپاهِ عشق هم
نمی توانستم
قلبی را که به تصرّفِ دیگری در آمده،
پس بگیرم !
باید تسلیم می شدم ...
باید به عقب بر می گشتم
باید در سنگر خاطره ها پناه می گرفتم ..!!
#مینا_آقازاده
.
جنگ بی فایده بود عزیزم !
با هزار سپاهِ عشق هم
نمی توانستم
قلبی را که به تصرّفِ دیگری در آمده،
پس بگیرم !
باید تسلیم می شدم ...
باید به عقب بر می گشتم
باید در سنگر خاطره ها پناه می گرفتم ..!!
#مینا_آقازاده
@asheghanehaye_fatima
نمی دانم
در کجای #پاییز بود
که اینچنین از خودم فرو ریختم؛
که اینچنین
چشمانم را به باران سپردم و
خیابان ها را قدم به قدم به گریه انداختم!
نفهمیدم
در کجای تقویم ها بود
که دیگر هیچ قرار عاشقانه ای ثبت نشد
وَ فرداها فقط
فال نافرجامی بود که فالگیران
بیهوده در کفِ دستانم می دیدند!
آنچنان
از خودم رفته بودم
که #آینه ها هم نشانم نمی دادند...!
در شکسته های خود
زنی را می دیدم که لنگ لنگان
نشانیِ بهار را از برگ ها می گرفت!
تا چشم کار می کرد ،
شب بود و من هنوز نمی دانستم
چرا #عشق اینگونه مرا از پا درآورده بود...
#مینا_آقازاده
نمی دانم
در کجای #پاییز بود
که اینچنین از خودم فرو ریختم؛
که اینچنین
چشمانم را به باران سپردم و
خیابان ها را قدم به قدم به گریه انداختم!
نفهمیدم
در کجای تقویم ها بود
که دیگر هیچ قرار عاشقانه ای ثبت نشد
وَ فرداها فقط
فال نافرجامی بود که فالگیران
بیهوده در کفِ دستانم می دیدند!
آنچنان
از خودم رفته بودم
که #آینه ها هم نشانم نمی دادند...!
در شکسته های خود
زنی را می دیدم که لنگ لنگان
نشانیِ بهار را از برگ ها می گرفت!
تا چشم کار می کرد ،
شب بود و من هنوز نمی دانستم
چرا #عشق اینگونه مرا از پا درآورده بود...
#مینا_آقازاده