@asheghanehaye_fatima
تو غایت آرزوی ِ شعرهای دیگرانی
خوانده ام تو را ؛
در شعر زنانی که بارها
بی آنکه شجاعتش را داشته باشندتا نامت را بنویسند،
ازچشم هایت گفته اند،
در پیچش کلمات،شکنج های بازویت را ستوده اند
و اگر از کوه گفته اند
اشاره شان امنیتِ سینه ی تو بوده
اگر از باد نوشته اند
موهایت را وصف کرده اند؛
اما کسی وقت نداشت
کمی همسفره ی شعرهای من شود
من که به آشفتگی هایم اذعان کرده ام و
تمام شعرهایم را
بانام تو امضا کرده ام.
#ویدا_احسان
تو غایت آرزوی ِ شعرهای دیگرانی
خوانده ام تو را ؛
در شعر زنانی که بارها
بی آنکه شجاعتش را داشته باشندتا نامت را بنویسند،
ازچشم هایت گفته اند،
در پیچش کلمات،شکنج های بازویت را ستوده اند
و اگر از کوه گفته اند
اشاره شان امنیتِ سینه ی تو بوده
اگر از باد نوشته اند
موهایت را وصف کرده اند؛
اما کسی وقت نداشت
کمی همسفره ی شعرهای من شود
من که به آشفتگی هایم اذعان کرده ام و
تمام شعرهایم را
بانام تو امضا کرده ام.
#ویدا_احسان
آفتاب شیرین می تابد
از تلالو سپیدی صورت تو.
انعکاس لبخندهایت را
آسمان پرواز می کند
و من
ارتعاشات قلبت را
زندگی.
"بودن" تو را نفس می کشد؛
بی وقفه.در آبشش های اشک های من.
@asheghanehaye_fatima
#ویدا_احسان
از تلالو سپیدی صورت تو.
انعکاس لبخندهایت را
آسمان پرواز می کند
و من
ارتعاشات قلبت را
زندگی.
"بودن" تو را نفس می کشد؛
بی وقفه.در آبشش های اشک های من.
@asheghanehaye_fatima
#ویدا_احسان
روز من
خورشید چشمان توست
و لبخند پر نغمه ی تو
و دستانت که به اشارتی ابرهای غم را
کنار می زند.
و لبانت که به مهارتی
بذر عشق می کارد
بیدارشو خورشیدم
طلوع کن به آسمان امروز
#ویدا_احسان
خورشید چشمان توست
و لبخند پر نغمه ی تو
و دستانت که به اشارتی ابرهای غم را
کنار می زند.
و لبانت که به مهارتی
بذر عشق می کارد
بیدارشو خورشیدم
طلوع کن به آسمان امروز
#ویدا_احسان
#ویدا_احسان
بر می خیزم
پنجره را باز می کنم ُ
در نبودنت
تمامِ خورشیدُ صبح را
به ضیافتِ خانه دعوت می کنم.
باید بی تو
به رقّت باریِ زندگی
گردن خم نکنم....
@asheghanehaye_fatima
بر می خیزم
پنجره را باز می کنم ُ
در نبودنت
تمامِ خورشیدُ صبح را
به ضیافتِ خانه دعوت می کنم.
باید بی تو
به رقّت باریِ زندگی
گردن خم نکنم....
@asheghanehaye_fatima
خنده ی صبحگاهت،
شروع زندگی ست
در رگ خشک بودنم
هر صبح می دوی چون خون گرم
در سلول به سلول تنم
از نبضخند حضورتو
تازه می شود هر صبح،روح
در کالبد مرده ی بی همدمم
#ویدا_احسان
@Asheghanehaye_fatima
شروع زندگی ست
در رگ خشک بودنم
هر صبح می دوی چون خون گرم
در سلول به سلول تنم
از نبضخند حضورتو
تازه می شود هر صبح،روح
در کالبد مرده ی بی همدمم
#ویدا_احسان
@Asheghanehaye_fatima
Forwarded from دستیار
.
اگر بودی
تا چشم کار می کرد
سپیدیِ آغوشت را می دیدم
و گرماگرم بوسه های دمِ صبح ت،
تمام تنهاییُ انتظار را
در تنور داغ دلِ بودنت
می سوزاندم؛
حالا نیستی ُ
خیال آغوشت
سرد تر از این برف لعنتی
قندیل می بندد تنِ قلبِ نفسهایم را؛
و چقدر در سرما
جای خالی دستان نوازشت
توی ذوق ِ دلخوشی ُ لبخند می زد.
و من
تنها کودک جهان میشوم که از اینهمه برف
فقط حسرت بازی نصیبش می شود؛
چرا که مشق هر شبش
نوشتن از نبودن تو ست.
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
اگر بودی
تا چشم کار می کرد
سپیدیِ آغوشت را می دیدم
و گرماگرم بوسه های دمِ صبح ت،
تمام تنهاییُ انتظار را
در تنور داغ دلِ بودنت
می سوزاندم؛
حالا نیستی ُ
خیال آغوشت
سرد تر از این برف لعنتی
قندیل می بندد تنِ قلبِ نفسهایم را؛
و چقدر در سرما
جای خالی دستان نوازشت
توی ذوق ِ دلخوشی ُ لبخند می زد.
و من
تنها کودک جهان میشوم که از اینهمه برف
فقط حسرت بازی نصیبش می شود؛
چرا که مشق هر شبش
نوشتن از نبودن تو ست.
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نمی دانم که من ُ تو
یا افرادی مثل ما
که نیمی از دوران جوانی ُ عشقُ عاشقیشان
کنار گوشی ُ شارژر سپری شده
برای دونسل بعد خود
از کجاهای نرفته ُ چه راههای نپیموده
نخواهند گفت؛
اما یک چیز را می دانم
از online,
Is typing
و
last seen
آنقدر حرف دارند
که در هیچ کجای منظومه های عاشقانه ی ادبیات فاخر
گفته نشده هرگز.
ما
نسل دنیای مجازی
واقعیتِ پنهان عشق هستیم
که پسِ "سایبر ُ نت "
تاریخ عشقی ِ جدید ی
در گمنامی ُ شبهای استیکرُ اموجی
به زبان دلتنگی نوشته ایم.
#ویدا_احسان
نمی دانم که من ُ تو
یا افرادی مثل ما
که نیمی از دوران جوانی ُ عشقُ عاشقیشان
کنار گوشی ُ شارژر سپری شده
برای دونسل بعد خود
از کجاهای نرفته ُ چه راههای نپیموده
نخواهند گفت؛
اما یک چیز را می دانم
از online,
Is typing
و
last seen
آنقدر حرف دارند
که در هیچ کجای منظومه های عاشقانه ی ادبیات فاخر
گفته نشده هرگز.
ما
نسل دنیای مجازی
واقعیتِ پنهان عشق هستیم
که پسِ "سایبر ُ نت "
تاریخ عشقی ِ جدید ی
در گمنامی ُ شبهای استیکرُ اموجی
به زبان دلتنگی نوشته ایم.
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
باز شهوت پنج شنبه ها
که لب از کام لحظاتم می گیرد.
دست می کشد سینه ی تنهاییم را
وتا گلو را می بوسد
بغض است که در چشمان سترونم
به ارگاسم می رسد
و کنار گوشم می ریزد
همانجا که خاطره ی لبهایت را دفن کرده ام
شب جمعه است
یادی نثارِ روح ِ رفته ی عشق...
#ویدا_احسان
باز شهوت پنج شنبه ها
که لب از کام لحظاتم می گیرد.
دست می کشد سینه ی تنهاییم را
وتا گلو را می بوسد
بغض است که در چشمان سترونم
به ارگاسم می رسد
و کنار گوشم می ریزد
همانجا که خاطره ی لبهایت را دفن کرده ام
شب جمعه است
یادی نثارِ روح ِ رفته ی عشق...
#ویدا_احسان
⚜
- خیال امروزت را به هیچ چیز آغشته نکن...
مگر ،
من و کمی عشق
همین...!
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
- خیال امروزت را به هیچ چیز آغشته نکن...
مگر ،
من و کمی عشق
همین...!
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
قرار بی قراری هایم!
اعتبار تابستان
به حرمت لبخند های توست.
حُرم لبخندهایت
الگوی جاودانی بود برای خلقت خورشید.
به اعتماد دستان توست که
خورشید غروب می کند؛
به اتکای چشمان تو
شب ستاره می شود.
و من
به اعتبار عشقِ تو
بارها به سینه ی مرگ
دست رد زده ام.
#ویدا_احسان
قرار بی قراری هایم!
اعتبار تابستان
به حرمت لبخند های توست.
حُرم لبخندهایت
الگوی جاودانی بود برای خلقت خورشید.
به اعتماد دستان توست که
خورشید غروب می کند؛
به اتکای چشمان تو
شب ستاره می شود.
و من
به اعتبار عشقِ تو
بارها به سینه ی مرگ
دست رد زده ام.
#ویدا_احسان
Forwarded from پیوند نگار
.
بو کشیده بودم لب هایت را
پر از آه حسرت هر آنکه دیده تو را،
پر از حسرت سیگارها و لیوان ها بود.
حالا
دست می کشم رد انگشتانت را
روی موهایم،
پر از موج نبودنت، سوار بر استیصال شانه های دنیا.
بالشت، خالی از سَرت، سردِ سرد
پر از داغیِ نبودنت.
راستی،
چند تخت در دنیا ، شبها خوابت را می بینند؟
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
بو کشیده بودم لب هایت را
پر از آه حسرت هر آنکه دیده تو را،
پر از حسرت سیگارها و لیوان ها بود.
حالا
دست می کشم رد انگشتانت را
روی موهایم،
پر از موج نبودنت، سوار بر استیصال شانه های دنیا.
بالشت، خالی از سَرت، سردِ سرد
پر از داغیِ نبودنت.
راستی،
چند تخت در دنیا ، شبها خوابت را می بینند؟
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach📎
.
مریمی معصوم در من بود...
که هر صبح ،
نطفه های نبسته ی آغوشت را
سقط می کند...
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima
مریمی معصوم در من بود...
که هر صبح ،
نطفه های نبسته ی آغوشت را
سقط می کند...
#ویدا_احسان
@asheghanehaye_fatima