@asheghanehaye_fatima
من اَداےِ نادُرُستِ رسيدنم ،
تغييرِ بے اختيارِ سلام
وقتے مسيرم را با مسيرِ
خانہاَت قائمہ مےڪُنم ...
نامت ڪلماتِ زاويہدارےست
ڪہ شڪلِ هندسےِ دهانم را
بَرهم مےريزند ...
بارها خواستہاَم صدايت ڪُنم ،
حرف بزنم ... امّا ؛
ابتداے نامِ گوشہدارَت
ميانِ چرخشِ زبان وُ
سقفِ دهانم گير ڪَرده است !
من ؛ ڪوتاهتَرين
سقفِ آرزوے يڪ فَرارےاَم
وَ از هر مرزے ڪہ عبور مےڪُنم
بے اختيارتَرين گريہے آنےاَم !
تُو امّا ؛ شڪلِ مُجَسَّمِ نرسيدنے
چہارگوشہاے مغرور ڪہ از
لجاجتِ ماه بہ تمامِ پنجرهها
پُشت ڪَرده است ...
#بهرنگ_قاسمی
من اَداےِ نادُرُستِ رسيدنم ،
تغييرِ بے اختيارِ سلام
وقتے مسيرم را با مسيرِ
خانہاَت قائمہ مےڪُنم ...
نامت ڪلماتِ زاويہدارےست
ڪہ شڪلِ هندسےِ دهانم را
بَرهم مےريزند ...
بارها خواستہاَم صدايت ڪُنم ،
حرف بزنم ... امّا ؛
ابتداے نامِ گوشہدارَت
ميانِ چرخشِ زبان وُ
سقفِ دهانم گير ڪَرده است !
من ؛ ڪوتاهتَرين
سقفِ آرزوے يڪ فَرارےاَم
وَ از هر مرزے ڪہ عبور مےڪُنم
بے اختيارتَرين گريہے آنےاَم !
تُو امّا ؛ شڪلِ مُجَسَّمِ نرسيدنے
چہارگوشہاے مغرور ڪہ از
لجاجتِ ماه بہ تمامِ پنجرهها
پُشت ڪَرده است ...
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
امروز
سایه ای که همیشه دنبالم می آمد
در ایستگاهِ اتوبوس جا ماند
حتما برای فرار
نباید لای لباس های کهنه پنهان شد
و یا کفِ سیمانی سلول را
با قاشق کَند
گاهی برای فرار از خود
کافیست روزنامه ای به دست بگیری
و نامت را لابلای حوادثِ جهان جستجو کنی!
سایه ها
کارآگاه های مخفی خاطراتی هستند
که سالها پس از تنها شدنت
دنبالت می آیند!
#بهرنگ_قاسمی
امروز
سایه ای که همیشه دنبالم می آمد
در ایستگاهِ اتوبوس جا ماند
حتما برای فرار
نباید لای لباس های کهنه پنهان شد
و یا کفِ سیمانی سلول را
با قاشق کَند
گاهی برای فرار از خود
کافیست روزنامه ای به دست بگیری
و نامت را لابلای حوادثِ جهان جستجو کنی!
سایه ها
کارآگاه های مخفی خاطراتی هستند
که سالها پس از تنها شدنت
دنبالت می آیند!
#بهرنگ_قاسمی