عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



قدم مي زنم تو را
در ميان تمام واژه هاي سبزت
وقتي كه مرغزار خيس گيسوان مرا مي كاوي.

قدم مي زنم تو را
تمام قهوه اي استوار چشمانت را
وقتي نگاه خسته مرا
به صعود بالاترين بايدهاي يك زن، مي كشاني.

قدم مي زنم تو را
ميان آن دو ارغواني درهم گزيده ات
شايد كه نوش آفرينت شوم.

ميان اين كوچه هاي خسته و خيابان هاي راه نرفته
به باران هاي نيامده و راه نرفتن هاي در كنار تو مي انديشم
و به برفي كه سفيد نمي كند بخت مرا.
.
.
.
در اين غبار تيره ي شهر نشيني
دلم براي دهات آغوشت، تنك شده است.




#اكرم_اميد
#خسي_در_تعليق
#عشق_بهانه_است_خدا_ميخواست_نامت_فاش_نشود_تخلصي_براي_تو_ساخت_همين_عشق_را
@asheghanehaye_fatima



#سيلويا_زن_درون
#انسان_دوجنسيتي

‌‎": ‎نظرت در مورد سیلویا چیه؟‎ " ...
نگاهم را ندزدیدم، شاید چیز دیگری هم نمایان شده بود که من از گیجی و مستی ندیده بودم! ‏جواب دادم‎:
‌‎" ‎می دونی تیزاروس! سیلویا رو یه جورایی دوست دارم، شاید زن درون من باشه... تو که ‏جنست از ما نیست اما احساست باید شبیه ما باشه ... درسته؟! ما انسانها همه دوجنسه ‏هستیم ... "
باز هم طعنه وار خندید : "ها ها ها‎ ... "
گفتم: " نخند، جدی میگم، هر انسان، هم زن درون داره هم مرد درون... وقتی یکی از اون ها ‏رشد بیشتری داشته باشه به اون سمت کشیده می شه... مرد درون من قوی تر بوده، مرد ‏شدم اما كاملا نه، حس می کنم زن درونم سیلویاست‎... " ...

#امير_معصومی
#داستان_تيزاروس

@asheghanehaye_fatima

مرا " ها " مي كني روي باراني ترين شيشه ي سال و بر دامنم نقش قلب مي زني!
من از نفس گرم تو، زن هستم، تو از گرمي من در نفس أت، مرد.
ما همان اندازه كه بر هم عشق بورزيم، بزرگ خواهيم شد و جهاني از داستان ما، به انسان، سجده خواهد كرد!

#اكرم_اميد
@asheghanehaye_fatima



در وقتی که زنی بخواهد تنی، نیمه ای،‌ گمشده ای، هست و بودی را، برای معنا بخشیدن به هویت خویش،‌ در خلاءِ روح خود بگیرد و پر کند هر چه ندارد را با مردی که به هیچ زنی اعتقاد ندارد!، نه فقط از ظرافت اندام و روشنی پوست و سیاهی گیسو ممکن نیست که هنری می خواهد در حد و اندازه های یک الهه ی اساطیری!
برای مردی که از بستر هر معشوقه ی بی وفایی‌، ناکام برخواسته و پیر تجربه ی یک عشق افسانه ای شده است، بر فرض هم که نیمه شبی نا غافل و در مستی به اسارت نیاز زنی درآید! - تا آنجا که هیچ واژه ی نامأنوس ناموسی، در بیان یک رابطه ی لذیذ دو هم جنسی،‌
منظور هیچ نویسنده ای را در اروتیک و پورنوی یک تخت دو نفره به تصویر نکشد- باز هم ...
جای یک تیزاروس افسانه ای در بوسه ی بعد از این معاشقه ی نا نوشته خالی می ماند! ...

#اميرمعصومي
#تيزاروس_سري_دوم
#قسمت_هجده_ام

***
از جوهره ء آبي يك وجود متلاطم، از پناه گرفتن در امن متانت گوهر انهء يك كوه، يك آغوش به وسعت صباي نفس و نكهت دهان تو، مرا به حريم عشق، فرصت هست.
نامت هر چه بادا باد، نشانت را بر جان من، داغ مي خواهم.

#اكرم_اميد
#بازخواني_تيزاروس