@asheghanehaye_fatima
گاهی جلوی تپش قلبتان را بگیرید
اندکی تامل کنید و به قلبتان دستور بدهید که برای تند تپیدن زود است
یا اصلاً تند تپیدن در این رابطه یک اشتباه محض است
به او هشدار بدهید که اگر امروز تند تپید
ممکن است فردا به جای تپیدن خاموشی بگیرد ...
#هدیه_هادیزاده
گاهی جلوی تپش قلبتان را بگیرید
اندکی تامل کنید و به قلبتان دستور بدهید که برای تند تپیدن زود است
یا اصلاً تند تپیدن در این رابطه یک اشتباه محض است
به او هشدار بدهید که اگر امروز تند تپید
ممکن است فردا به جای تپیدن خاموشی بگیرد ...
#هدیه_هادیزاده
@asheghanehaye_fatima
راستش
تو کارای خارق العاده بلد نبودی
نتونستی منو زیر بارون با یه اهنگ عاشقونه غافلگیر کنی
تو برام گیتار نزدی
وقتی از خیابون رد شدیم دستمو محکم فشار ندادی
هیچوقت وقتی قهر بودم با پاستیل خرم نکردی
دقیقا جاهایی که نباید... منطقی حرف میزدی
وقتی فهمیدی خوب نیستم نیومدی به زور ببریم دکتر
بلد نبودی یه گوشه ماشینو پارک کنیو با مترو بریم اینور اونور
هندزفریتو بذاری تو گوشمو اهنگیو بذاری که حرفای تو به منه
هیچوقت ازم نخواستی یادت بدم چجوری موهامو ببافی یا برام لاک بزنی
یادم نمیاد سردم شده باشه و کتت رو در بیاری بدی من بپوشم
میدونستی دیوونه ی عطر تلخم و نمیزدی مستم کنی
تو فقط تا تونستی خجالت کشیدی
تا تونستی کنج خونه نشستی و قلمتو رو کاغذ رقصوندی
نمیدونستی من دنیام با چیزای کوچیک جوون میگیره
حالا برو و تمام شعراتو ... احساستو... توی شومینه بسوزون
چون من عاشق قدم زدن توی انقلاب با اون شدم
#هدیه_کنی
راستش
تو کارای خارق العاده بلد نبودی
نتونستی منو زیر بارون با یه اهنگ عاشقونه غافلگیر کنی
تو برام گیتار نزدی
وقتی از خیابون رد شدیم دستمو محکم فشار ندادی
هیچوقت وقتی قهر بودم با پاستیل خرم نکردی
دقیقا جاهایی که نباید... منطقی حرف میزدی
وقتی فهمیدی خوب نیستم نیومدی به زور ببریم دکتر
بلد نبودی یه گوشه ماشینو پارک کنیو با مترو بریم اینور اونور
هندزفریتو بذاری تو گوشمو اهنگیو بذاری که حرفای تو به منه
هیچوقت ازم نخواستی یادت بدم چجوری موهامو ببافی یا برام لاک بزنی
یادم نمیاد سردم شده باشه و کتت رو در بیاری بدی من بپوشم
میدونستی دیوونه ی عطر تلخم و نمیزدی مستم کنی
تو فقط تا تونستی خجالت کشیدی
تا تونستی کنج خونه نشستی و قلمتو رو کاغذ رقصوندی
نمیدونستی من دنیام با چیزای کوچیک جوون میگیره
حالا برو و تمام شعراتو ... احساستو... توی شومینه بسوزون
چون من عاشق قدم زدن توی انقلاب با اون شدم
#هدیه_کنی
@asheghanehaye_fatima
آن روزی که
تمام "شماها" تبدیل به "تو" شد
یا مثلا پسر هفت پشت غریبه به "داداشمه" تبدیل شد
وقتی "دوستت دارم"
به "تو حشيش منی" تغییر زاویه داد
یا آنوقت که ازدواج ها اینترنتی و رویاها اینستاگرامی شد باید فکر الانش را میکردیم
وقتی پدر و مادر و خواهر در خانه غریب ترین و دورترین افراد زندگیمان شدند
و حتی جواب سلام و پیامشان را هم ندادیم
در حالیکه بعد از یک گفتگوی چند دقیقه ای ناموس مردم را عزیزم
و جانم خطاب کردیم باید فکر الانش را میکردیم که نکردیم
نه برادر من این جماعت سالهاست
که به بیراهه میروند
اینها بین میلیارد ها نقاب مخفی شده اند و هیچوقت خودشان نبوده اند
#هدیه_هادیزاد
آن روزی که
تمام "شماها" تبدیل به "تو" شد
یا مثلا پسر هفت پشت غریبه به "داداشمه" تبدیل شد
وقتی "دوستت دارم"
به "تو حشيش منی" تغییر زاویه داد
یا آنوقت که ازدواج ها اینترنتی و رویاها اینستاگرامی شد باید فکر الانش را میکردیم
وقتی پدر و مادر و خواهر در خانه غریب ترین و دورترین افراد زندگیمان شدند
و حتی جواب سلام و پیامشان را هم ندادیم
در حالیکه بعد از یک گفتگوی چند دقیقه ای ناموس مردم را عزیزم
و جانم خطاب کردیم باید فکر الانش را میکردیم که نکردیم
نه برادر من این جماعت سالهاست
که به بیراهه میروند
اینها بین میلیارد ها نقاب مخفی شده اند و هیچوقت خودشان نبوده اند
#هدیه_هادیزاد
@asheghanehaye_fatima
سکوت میکنی و لبهایت چون
دو کفه ترازو
شکفتن و تجرد
به روی پیشانی نوشتم جوانه می زنی و
فروردین
از شاهراه سینه ی تو
سینه بهار را می شکافد
و هزاران
گل الماس نشان
از باغ لبخندت
یادگار می نشیند به روی طاقچه عادت
چه شیرین است عادتهایم که در انتهای
ثانیه شمار روزها,,,
به تو میرسد,
چه پرشکوه تر بالهای بسته ام که
با حریر لطیف کلمات به
سمت تو گشوده می شود....
#هدیه_قلی_یار
سکوت میکنی و لبهایت چون
دو کفه ترازو
شکفتن و تجرد
به روی پیشانی نوشتم جوانه می زنی و
فروردین
از شاهراه سینه ی تو
سینه بهار را می شکافد
و هزاران
گل الماس نشان
از باغ لبخندت
یادگار می نشیند به روی طاقچه عادت
چه شیرین است عادتهایم که در انتهای
ثانیه شمار روزها,,,
به تو میرسد,
چه پرشکوه تر بالهای بسته ام که
با حریر لطیف کلمات به
سمت تو گشوده می شود....
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
پرنده ای خسته از تکرار حادثه ی پر زدن,
خیس از هجوم بارانی احساس,
در فراخنای عمیق حادثه
با بال های سنگی اش
در جستجوی
فرداهاست...
آواز او گس است...
چشم دوخته به شاخه..
تا با تپش ثانیه های هر درخت,
عاشقانه جوانه بزند
گل بدهد..
#هدیه_قلی_یار
پرنده ای خسته از تکرار حادثه ی پر زدن,
خیس از هجوم بارانی احساس,
در فراخنای عمیق حادثه
با بال های سنگی اش
در جستجوی
فرداهاست...
آواز او گس است...
چشم دوخته به شاخه..
تا با تپش ثانیه های هر درخت,
عاشقانه جوانه بزند
گل بدهد..
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
در باوری خیس،
فانوسِ خیالت پروانه وار
پرسه می زند
خاکستر شبِ سیاه را
در نوای موزونِ آسمان...
گویی،
اُپرایی با شکوه در سینه ام
میانِ توده های ابر،
می نوازد
واو به واو تو را...
#هدیه_قلی_یار
در باوری خیس،
فانوسِ خیالت پروانه وار
پرسه می زند
خاکستر شبِ سیاه را
در نوای موزونِ آسمان...
گویی،
اُپرایی با شکوه در سینه ام
میانِ توده های ابر،
می نوازد
واو به واو تو را...
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
نوازشم میکنی,
و از دیواره های سرد تنم
رویاست که می روید..
گرم و آتش زا
آنچنان که انگشتان تو
کوره ها را
خواب دیده اند..
آه دیواره های بی حس تنم
آه ده جادوگر
که در کوره ی انگشتان تو
خواب رفته اند...
#هدیه_قلی_یار
نوازشم میکنی,
و از دیواره های سرد تنم
رویاست که می روید..
گرم و آتش زا
آنچنان که انگشتان تو
کوره ها را
خواب دیده اند..
آه دیواره های بی حس تنم
آه ده جادوگر
که در کوره ی انگشتان تو
خواب رفته اند...
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
واژه ها را
از دایره ی نگاه های مردَدَت
می تکانی
و من،
با چشمانی پر از شهوتِ وصل
جوانه ی شور را
در تَرَک های پیشانی ات نشا می کنم
تا پیوند ما،
بر شـــانه های باد
همچون
رقصِ قاصدک های نوشکفته باشد...
#هدیه_قلی_یار
واژه ها را
از دایره ی نگاه های مردَدَت
می تکانی
و من،
با چشمانی پر از شهوتِ وصل
جوانه ی شور را
در تَرَک های پیشانی ات نشا می کنم
تا پیوند ما،
بر شـــانه های باد
همچون
رقصِ قاصدک های نوشکفته باشد...
#هدیه_قلی_یار
🌾
شب رویای اندام تو را
ذره ذره میبلعد
و هزار ستاره می روید
از میان سینه ی اهورایی ات
به وقت شبنم ها
میان تبی شیرین
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
شب رویای اندام تو را
ذره ذره میبلعد
و هزار ستاره می روید
از میان سینه ی اهورایی ات
به وقت شبنم ها
میان تبی شیرین
#هدیه_قلی_یار
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
میان شریان های مسکوت پاییز
هزاران آغوش تب کرده
جان می دهند ،
در بستر سپید واژه ها..
و این تنها نام توست که
رعشه بر تن عریان ثانیه هایم
خواهد انداخت....
#هدیه_قلی_یار
میان شریان های مسکوت پاییز
هزاران آغوش تب کرده
جان می دهند ،
در بستر سپید واژه ها..
و این تنها نام توست که
رعشه بر تن عریان ثانیه هایم
خواهد انداخت....
#هدیه_قلی_یار