@asheghanehaye_fatima



روزهاى زیادى
از رفاقت ما مى‌گذرد
اما آنها نمى‌دانند
که او عادتش را
ترک نکرده است
و هنوز هم کوچ مى‌کند
گاهى به خانه من
گاهى به کافه‌ها...



#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima




تا به حال
افتادن شاه‌توت را دیده‌ای؟
که چگونه سرخی‌اش را با خاک قسمت می‌کند
{هیچ چیز مثل افتادن دردآور نیست}
من کارگرهای زیادی را دیدم
از ساختمان که می‌افتادند
شاه‌توت می‌شدند

#سابیر_هاکا
#روز_کارگر 🌱

#سابیر_هاکا
به بهانه روز #کارگر 🌱

.
نمی‌نویسم روز کارگر مبارک، که حقیقتا مبارک نیست...

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima




بارها مُرده‌اَم و دوباره زنده شده‌اَم
روحِ من خسته است
جسم‌های بی‌شماری را زیسته‌اَم
دوست‌دارم بازگردم
آن‌جا که رویاها
هم‌چون هم‌آغوشیِ مارها درهم گره می‌خورد.

من اسب‌ها بوده‌اَم
وحشی در دشت‌ها دویده‌اَم
گسیخته‌اَفسار در جنگ تا پای جان.
من رودها بوده‌اَم
تمامیِ کوه‌ها و کمرگاه‌ها را پیموده‌اَم.
من اَبرها بوده‌اَم
بارها باریده‌اَم
صداها بوده‌اَم
نگاه‌ها
حس‌ها و اَندوه‌ها
من عشق بوده‌اَم
پیش اَز آن‌که انسان بوده باشم.

در همه‌چیز جریان داشتن اما خود نبودن
من به‌‌تمامی همه بوده‌اَم
بی‌آن‌که همه من باشند.
به زندگی نمی‌اَندیشم
ما پیوسته می‌میریم و پیوسته باز می‌گردیم.
بی‌آن‌که بدانیم
هیچ‌چیز نمی‌تواند تنهاییِ انسان را پُر کند..

#سابیر_هاکا

@asheghanehaye_fatima



من بیمار شده ام!
من محتاج بیماری ام هستم
من بیماری ام را دوست دارم

اغوشت
پردردترین سرزمین هاست...

آن لحظه که
کارگری در اغوشت آرام میگیرد
تا از یاد ببرد غربت را
و شرم پیراهنت باری است
که بر دوش انسانی سنگینی می کند

غربت یعنی دور بودن از آغوش تو

بی هیچ دلیلی می خواهمت
وزندگی را به دلیل تو

تو در کلمات تحلیل می روی
من در تو

تو نزدیک تر از خود من به من هستی
دور از خود به من




#سابیر_هاکا