حزنی در درونم هست
پیدا و پنهان
یک غریبه گی
تازه فهمیدم که یا من زیادی ام
یا که در این شهر کسی کم است
@asheghanehaye_fatima
#جان_یوجل
پیدا و پنهان
یک غریبه گی
تازه فهمیدم که یا من زیادی ام
یا که در این شهر کسی کم است
@asheghanehaye_fatima
#جان_یوجل
@asheghanehaye_fatima
.
حزنی در درونم هست
پیدا و پنهان
یک غریبه گی
تازه فهمیدم که یا من "زیادی ام"
یا کسی در این شهر "کم " است
#جان_یوجل
.
حزنی در درونم هست
پیدا و پنهان
یک غریبه گی
تازه فهمیدم که یا من "زیادی ام"
یا کسی در این شهر "کم " است
#جان_یوجل
@asheghanehaye_fatima
او تو بودی یا تنهاییام بود؟
رو به ظلمات و تاریکی، چشمان زنگار گرفتهمان را میگشودیم
دشنامی از سرِ شب ورد زبانمان
تالارها، بازارها، هنردوستان
تمام همّ و غمم این بود که تو را از میان مردم بیرون بکشم
یقهات آغشته به عطر گل آمونیاک
تنهاییِ من، بانوی ناپاکِ من
هر چقدر به رذالت کشیده شویم
همانقدر بهتر است
پابست میخانههای کومکاپی شدیم
پیش رومان انواع شرابها و خوراک لوبیا
درحالیکه پشت سرمان دستهی ماموران و خضرْپاشاها
صبحها لاشهام را در ویرانهها پیدا میکردند
دستان رفتگران آنقدر گرم بود
که با دست آنها نوازشت میکردم
تنهاییِ من، گیسو جارویی من
هر چقدر متعفن باشیم، همانقدر بهتر است
به آسمان نگاه کردم، هواپیمایی سرخرنگ
پر از فولاد، پر از ستاره، پر از انسان
شبی از دیوار عشق عبور کردیم
آنجا که افتادم چنان باز و گسترده بود
که تنها تو را و جهانِ هستی را در برابرم یافتم
به حساب نمیآورم چند بار مُردم و زنده شدم
تنهاییِ من، ترانههای بیشمارِ من
هر چقدر بیدروغ زندگی کنیم همانقدر بهتر است.
شعر: #جان_یوجل
ترجمه : فرشته درویشوند
او تو بودی یا تنهاییام بود؟
رو به ظلمات و تاریکی، چشمان زنگار گرفتهمان را میگشودیم
دشنامی از سرِ شب ورد زبانمان
تالارها، بازارها، هنردوستان
تمام همّ و غمم این بود که تو را از میان مردم بیرون بکشم
یقهات آغشته به عطر گل آمونیاک
تنهاییِ من، بانوی ناپاکِ من
هر چقدر به رذالت کشیده شویم
همانقدر بهتر است
پابست میخانههای کومکاپی شدیم
پیش رومان انواع شرابها و خوراک لوبیا
درحالیکه پشت سرمان دستهی ماموران و خضرْپاشاها
صبحها لاشهام را در ویرانهها پیدا میکردند
دستان رفتگران آنقدر گرم بود
که با دست آنها نوازشت میکردم
تنهاییِ من، گیسو جارویی من
هر چقدر متعفن باشیم، همانقدر بهتر است
به آسمان نگاه کردم، هواپیمایی سرخرنگ
پر از فولاد، پر از ستاره، پر از انسان
شبی از دیوار عشق عبور کردیم
آنجا که افتادم چنان باز و گسترده بود
که تنها تو را و جهانِ هستی را در برابرم یافتم
به حساب نمیآورم چند بار مُردم و زنده شدم
تنهاییِ من، ترانههای بیشمارِ من
هر چقدر بیدروغ زندگی کنیم همانقدر بهتر است.
شعر: #جان_یوجل
ترجمه : فرشته درویشوند
@asheghanehaye_fatima
.
.
"پرودون" فیلسوف فرانسوی یک جملهٔ معروف داشت :
"مالکیت، دزدی است! "
ولی ملت ما همگی از این هم فراتر میرویم
به مواد مخدر "مال" میگوییم
صاحب "مال" را هم مالک مینامیم
یعنی چیزی میشود شبیه قاچاقچی اسرار.
تازه کاش فاجعه به همینجا ختم شود،
قدیمها به فاحشه "سرمایه" گفته میشد
به همین دلیل به سرمایهدار نیز.....
دیگر خودتان این معمای شرمآور را حل کنید.
#جان_یوجل
تورکیه
ترجمه : فرشته درویشوند
.
.
"پرودون" فیلسوف فرانسوی یک جملهٔ معروف داشت :
"مالکیت، دزدی است! "
ولی ملت ما همگی از این هم فراتر میرویم
به مواد مخدر "مال" میگوییم
صاحب "مال" را هم مالک مینامیم
یعنی چیزی میشود شبیه قاچاقچی اسرار.
تازه کاش فاجعه به همینجا ختم شود،
قدیمها به فاحشه "سرمایه" گفته میشد
به همین دلیل به سرمایهدار نیز.....
دیگر خودتان این معمای شرمآور را حل کنید.
#جان_یوجل
تورکیه
ترجمه : فرشته درویشوند