@asheghanehaye_fatima
روزی
پرنده ای روی شاخه ای از عشق مینشیند....
و دوباره اسمان ابری میشود...
روزی از هزاران پروانه یکی عاشق شمعی میشود
که خاموش گشته
روزی
از باغ ارزو دوباره زنی میروید که عطرش مدهوش کند
پروانه ها را
روزی
روزگاری
عشق از فصلی جدید شروع میشود .زمانی که چهار فصل
در یک اغوش خلاصه شود
و زمان
با یک بوسه متوقف,,,,
#نادر_باقری
روزی
پرنده ای روی شاخه ای از عشق مینشیند....
و دوباره اسمان ابری میشود...
روزی از هزاران پروانه یکی عاشق شمعی میشود
که خاموش گشته
روزی
از باغ ارزو دوباره زنی میروید که عطرش مدهوش کند
پروانه ها را
روزی
روزگاری
عشق از فصلی جدید شروع میشود .زمانی که چهار فصل
در یک اغوش خلاصه شود
و زمان
با یک بوسه متوقف,,,,
#نادر_باقری
@asheghanehaye_fatima
دلم تنگ شده !
برای یک حادثه ...
حادثه ای شبیه کوبیدن باران به پنجره ...
شبیه باز شدن شکوفه ای در دل سنگ ...
من
دلم تنگ حادثه ایست...
حادثه ای
شبیه آمدن تو ...
#نادر_باقری
دلم تنگ شده !
برای یک حادثه ...
حادثه ای شبیه کوبیدن باران به پنجره ...
شبیه باز شدن شکوفه ای در دل سنگ ...
من
دلم تنگ حادثه ایست...
حادثه ای
شبیه آمدن تو ...
#نادر_باقری
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
@asheghanehaye_fatima
عشق من..
اصلا تو بگذار مردم
هر چه می خواهند بگویند...
ما را چه به حرف مردم...
آن ها که نمی دانند
چشمان تو با دلم چه می کند ...
آن ها بی خبرند
از صدای تو
که با شنیدنش گوش هایم
دیگر صدای دیگری را نمی شنود...
مردم نمی دانند که دلت
تنها جاییست که می توانم
در آن به آرامش برسم...
اصلا ما را به حرف مردم چکار
تو بیا
دستم را بگیر
تا با هم دور شویم
دورتر...
به جایی برویم
که مردمانش عاشق باشند...
و یا جایی که
من باشم و تو باشی
و دگر هیج نباشد....
#نادر_باقری
عشق من..
اصلا تو بگذار مردم
هر چه می خواهند بگویند...
ما را چه به حرف مردم...
آن ها که نمی دانند
چشمان تو با دلم چه می کند ...
آن ها بی خبرند
از صدای تو
که با شنیدنش گوش هایم
دیگر صدای دیگری را نمی شنود...
مردم نمی دانند که دلت
تنها جاییست که می توانم
در آن به آرامش برسم...
اصلا ما را به حرف مردم چکار
تو بیا
دستم را بگیر
تا با هم دور شویم
دورتر...
به جایی برویم
که مردمانش عاشق باشند...
و یا جایی که
من باشم و تو باشی
و دگر هیج نباشد....
#نادر_باقری
خوشبختی یعنی
چه دور،
چه نزدیک،
هنوز کسی باشد که
بی بهانه
دوستت داشته باشد...!
#نادر_باقری
☘ @asheghanehaye_fatima
چه دور،
چه نزدیک،
هنوز کسی باشد که
بی بهانه
دوستت داشته باشد...!
#نادر_باقری
☘ @asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چیزی
از تو در من جامانده؛
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده ،
شبیه یک دل ،
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی آمد؛
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد !
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام......؛
#نادر_باقری
چیزی
از تو در من جامانده؛
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده ،
شبیه یک دل ،
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی آمد؛
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد !
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام......؛
#نادر_باقری
@asheghanehaye_fatima
چیزی
از تو در من جامانده...
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده...
شبیه یک دل...
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی امد...
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد....
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام
#نادر_باقری
چیزی
از تو در من جامانده...
چیزی بزرگ
شبیه یک مشت گره شده...
شبیه یک دل...
میدانم
روزی دوباره
برای پس گرفتنش خواهی امد...
و اینبار
دستانت را رها نخواهم کرد....
دلت را
به قیمت جانم
نگاه داشته ام
#نادر_باقری
@asheghanehaye_fatima
مرا احاطه کن
همچون مِه
که در برمیگیرد کوه را
مرا محکم بگیر
بگذار بدانم با تو قله ای نمیماند
که فتح نکرده باشم
با من قدم بزن
به سمت آسمان
با تو باشم
سرمای روزگار بی معناست
آری قدم بگذار با من
بر روی سنگ ریزه ها
بگذار حتی ذره ذره ی این خاک
عاشقت شوند
تا بدانند ، بهانه ی فرهاد ،
بر تیشه زدنش چه بود
بیا
بالاتر از ابرها رویم
من و تو خورشید را عاشق کنیم
بیا با من
تا جشن بگیریم ، فتح قله ی عشق را...
#نادر_باقری
مرا احاطه کن
همچون مِه
که در برمیگیرد کوه را
مرا محکم بگیر
بگذار بدانم با تو قله ای نمیماند
که فتح نکرده باشم
با من قدم بزن
به سمت آسمان
با تو باشم
سرمای روزگار بی معناست
آری قدم بگذار با من
بر روی سنگ ریزه ها
بگذار حتی ذره ذره ی این خاک
عاشقت شوند
تا بدانند ، بهانه ی فرهاد ،
بر تیشه زدنش چه بود
بیا
بالاتر از ابرها رویم
من و تو خورشید را عاشق کنیم
بیا با من
تا جشن بگیریم ، فتح قله ی عشق را...
#نادر_باقری