و این شب
ادامه کدام کابوس بود؟
آنگاه که سکوت خیابان هایش
مرا از صدای گام هایم
می ترساند ....
#محمد_شیرین_زاده
#نیمه_شب_تنهایی
@asheghanehaye_fatima
ادامه کدام کابوس بود؟
آنگاه که سکوت خیابان هایش
مرا از صدای گام هایم
می ترساند ....
#محمد_شیرین_زاده
#نیمه_شب_تنهایی
@asheghanehaye_fatima
"صبح"
یعنی یک فرصت دوباره
برای حرف هایی که بهم نگفته ایم
اول خودم می گویم :
دوستت دارم ❤️
#محمد_شیرین_زاده
@asheghanehaye_fatima
یعنی یک فرصت دوباره
برای حرف هایی که بهم نگفته ایم
اول خودم می گویم :
دوستت دارم ❤️
#محمد_شیرین_زاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
شوقی در نگاه بود
گرمای آتشی در وجود
دستانی به اشارت یک آغوش
و بوسه
اتفاق شاعرانه ای
در ابعاد لب های مان ...
#محمد_شیرین_زاده
شوقی در نگاه بود
گرمای آتشی در وجود
دستانی به اشارت یک آغوش
و بوسه
اتفاق شاعرانه ای
در ابعاد لب های مان ...
#محمد_شیرین_زاده
صبـح
یعنی یک فرصـت دوباره
برای حرف هایی که بهم نگفته ایم
اول خودم مـی گویم
دوستـت دارم
#محمد_شیرین_زاده
@ssheghanehaye_fatima
یعنی یک فرصـت دوباره
برای حرف هایی که بهم نگفته ایم
اول خودم مـی گویم
دوستـت دارم
#محمد_شیرین_زاده
@ssheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آن هنگام که شب
از بلندای آسمان
بر اتاق کوچکم فرود آمد
باید می دانستم
تاریکی بخشی از تنهایی ست
وقتی
هیچ ستاره ای
برایم سوسو نمی کند!
#محمد_شیرین_زاده
آن هنگام که شب
از بلندای آسمان
بر اتاق کوچکم فرود آمد
باید می دانستم
تاریکی بخشی از تنهایی ست
وقتی
هیچ ستاره ای
برایم سوسو نمی کند!
#محمد_شیرین_زاده
@asheghanehaye_fatima
وقتی هجوم غم
از گستردگی لبخندم می کاست
ای مهربان
کاش گرمی آغوشت
مرا از رخداد حادثه
مصون می داشت ...
#محمد_شیرین_زاده
وقتی هجوم غم
از گستردگی لبخندم می کاست
ای مهربان
کاش گرمی آغوشت
مرا از رخداد حادثه
مصون می داشت ...
#محمد_شیرین_زاده
@asheghanehaye_fatima
تا نجوای عاشقانه ام
سرشار نام توست
از موسیقی باران
پنهان نمی شود
نت هیچ بوسه ای!
دل به عشق تو دارم
با چشمانی که انتظار را ورق می زند
در قاب خالی پنجره
می دانم
دوباره تو را خواهم دید
بهار خود مژده ایست
از بازگشت تو
پرستوی مهاجرم ....
#محمد_شیرین_زاده
تا نجوای عاشقانه ام
سرشار نام توست
از موسیقی باران
پنهان نمی شود
نت هیچ بوسه ای!
دل به عشق تو دارم
با چشمانی که انتظار را ورق می زند
در قاب خالی پنجره
می دانم
دوباره تو را خواهم دید
بهار خود مژده ایست
از بازگشت تو
پرستوی مهاجرم ....
#محمد_شیرین_زاده