عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
شعری از #دکتر_رضا_براهنی
دفتر #آهوان_باغ



@asheghanehaye_fatima


من به تنهایی
می‌توانم با هزاران مرد
رزم آغازم،
می‌توانم مشت خود را در میان چارراه شهر
بر عبوسِ چهره‌ی خورشید بنْوازم.

می‌توانم اندُهان زیستن را
در میان کوچه‌های شهر
زیر پای رهروان خسته اندازم،
می‌توانم پشت شیشه، ساده بنشینم
زندگی را از وراء چشم‌های گربه‌ای بینم.

می‌توانم زیر دستان سپید تو
کودکی با چشم‌های بسته باشم من
شیر نوشم از نوک پستان گرم تو
می‌توانم کودکی باشم، شفا یابم.

می‌توانم گرم و سنگین،
بر فراز تخته‌سنگ شب بخوابم، دیگر از آن پس نخیزم باز
می‌توانم چشم‌هایم را
زیب منقار بلند لاشخواری پیر گردانم.

می‌توانم روسپی‌ها را
با سرودی پاک گردانم،
می‌توانم شیر باشم
_خورده شیر ماده شیری پیر _
می‌توانم آهوان را بر فراز تپه‌ها آواره گردانم.

می‌توانم گوشه‌ی میخانه‌ی مغزم
تا هزاران سال و قرن دور
با سیاهی‌های چشمانت بیندیشم...
می‌توانم بخت خود را در کف دستان تو خوانم...

کندوان قلب خود را می‌توانم من
خانه‌ی زنبورهای عشق گردانم.

می‌توانم در سحرگاه زمستان‌ها
در میان کوچه‌های شهر بگریزم
و صدایم منعکس در انجماد خانه‌های شهر
نعره بردارم که اینک آفتاب آمد...، که اینک آفتاب آمد...ای مردم!
و صلا بردارم:
«مردم، ای مردم!
لحظه‌ای بر تیغه‌های بام‌های خانه‌هاتان بنگرید!
کافتاب از آسمان آمد
آفتاب آمد! »
می‌توانم من به تنهایی شفا یابم...

#رضا_براهنی