@asheghanehaye_fatima
زیباییام را پایانی نیست
وقتی که در چشمان تو به خواب میروم
و هراس کودکانهام را از یاد میبرم
در عطری که از تو بر سینه دارم
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستجو میکند
و مردی که هر روز از نام تو می پرسد ...
#فرناندو_پسوا
زیباییام را پایانی نیست
وقتی که در چشمان تو به خواب میروم
و هراس کودکانهام را از یاد میبرم
در عطری که از تو بر سینه دارم
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستجو میکند
و مردی که هر روز از نام تو می پرسد ...
#فرناندو_پسوا
@asheghanehaye_fatima
بهار که بازمی گردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم می خواست باور کنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی می بیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گل ها و برگ های سبز هم دوباره باز نمى گردند
گل های دیگری می آیند وُ برگ های سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره باز نمى گردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمی شود
چرا که هر چیزی واقعی است...
#فرناندو_پسوا
#شعر_پرتغال 🇵🇹
مترجم :
#حسین_منصوری
بهار که بازمی گردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم می خواست باور کنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی می بیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گل ها و برگ های سبز هم دوباره باز نمى گردند
گل های دیگری می آیند وُ برگ های سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره باز نمى گردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمی شود
چرا که هر چیزی واقعی است...
#فرناندو_پسوا
#شعر_پرتغال 🇵🇹
مترجم :
#حسین_منصوری
@asheghanehaye_fatima
بهار که بازمیگردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم میخواست باور کنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی میبیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گلها و برگهای سبز هم دوباره بازنمیگردند
گلهای دیگری میآیند وُ برگهای سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمیشود
چرا که هر چیزی واقعی است.
#فرناندو_پسوا
#شعر_پرتغال 🇵🇹
ترجمه :
#حسین_منصوری
بهار که بازمیگردد
شاید دیگر مرا بر زمین بازنیابد
چقدر دلم میخواست باور کنم بهار هم یک انسان است
به این امید که بیاید وُ برایم اشکی بریزد
وقتی میبیند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی ندارد
بهار تنها یک اصطلاح است
حتا گلها و برگهای سبز هم دوباره بازنمیگردند
گلهای دیگری میآیند وُ برگهای سبز دیگری
همچنین روزهای ملایم دیگری
هیچ چیز دوباره بازنمیگردد
و هیچ چیزی دوباره تکرار نمیشود
چرا که هر چیزی واقعی است.
#فرناندو_پسوا
#شعر_پرتغال 🇵🇹
ترجمه :
#حسین_منصوری
@asheghanehaye_fatima
ليديا، پاييز ما كه از راه برسد
با آن، زمستانى كه در دل خود دارد، بگذار بیاید
بيا با خود بیندیشیم،
نه به بهارى كه مى آيد،
كه بهار ديگران است،
نه به تابستانى كه ما از درگذشتگانش هستيم،
به آنچه از آنچه در مى گذرد بر جای مى ماند
اين زرد گونه كه برگ های پاییزی می زینش
و همين متنوع شان مى كند.
#فرناندو_پسوا
ترجمه: مریم دادگر
ليديا، پاييز ما كه از راه برسد
با آن، زمستانى كه در دل خود دارد، بگذار بیاید
بيا با خود بیندیشیم،
نه به بهارى كه مى آيد،
كه بهار ديگران است،
نه به تابستانى كه ما از درگذشتگانش هستيم،
به آنچه از آنچه در مى گذرد بر جای مى ماند
اين زرد گونه كه برگ های پاییزی می زینش
و همين متنوع شان مى كند.
#فرناندو_پسوا
ترجمه: مریم دادگر
@asheghanehaye_fatima
من میدانم، تنها من
که چقدر میسوزد، این دل
که در آن نه یقینی است نه قانونی
نه ترانه ای نه اندیشه ای.
فقط من، فقط من
و هیچ کدام را نمیتوانم بگویم
زیرا که احساس مثل آسمان است -
دیده میشود، اما چیزی برای دیدن در آن نیست.
#فرناندو_پسوا
من میدانم، تنها من
که چقدر میسوزد، این دل
که در آن نه یقینی است نه قانونی
نه ترانه ای نه اندیشه ای.
فقط من، فقط من
و هیچ کدام را نمیتوانم بگویم
زیرا که احساس مثل آسمان است -
دیده میشود، اما چیزی برای دیدن در آن نیست.
#فرناندو_پسوا
@asheghanehaye_fatima
روشن است که خسته ام
زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند
از چه خسته ام، نمی دانم
دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید
زیرا خستگی همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاری نیست
.
آری خسته ام
و به نرمی لبخند می زنم
بر خستگی که فقط همین است
در تن آرزویی برای خواب
در روح تمنایی برای نیندیشیدن
#فرناندو_پسوا
روشن است که خسته ام
زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند
از چه خسته ام، نمی دانم
دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید
زیرا خستگی همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاری نیست
.
آری خسته ام
و به نرمی لبخند می زنم
بر خستگی که فقط همین است
در تن آرزویی برای خواب
در روح تمنایی برای نیندیشیدن
#فرناندو_پسوا
ما هرگز به کسی عشق نمیورزیم.
فقط به تصوری که از کسی داریم عشق میورزیم.
#فرناندو_پسوا
📸 : Paula chacartegui
@asheghanehaye_fatima
فقط به تصوری که از کسی داریم عشق میورزیم.
#فرناندو_پسوا
📸 : Paula chacartegui
@asheghanehaye_fatima
ما هرگز به کسی عشق نمیورزیم.
فقط به تصوری که از کسی داریم عشق میورزیم.
#فرناندو_پسوا
photo by Sombre Beings
@asheghanehaye_fatima
فقط به تصوری که از کسی داریم عشق میورزیم.
#فرناندو_پسوا
photo by Sombre Beings
@asheghanehaye_fatima