@asheghanehaye_fatima☘
تو از حنجره کدام عشق
میدمی در اسرافیل دلم
که تمام تار وپودم
به قدقامت تو تکبیر میزند
از فراسوی کدام زمان
دستهای مهربانت
طلوع میکند
بر سر اندیشه های باورم
که انگار سالها رفیق شفیق
ویار غار بودی
برای نفس های انتظارم
دستهایت را
چنان به مسلخ مفاحصه میبرم
که حرارت عشق را
تا انتهای کوچه بی قرار دلمان
نبض بزند
چشمهایم را
تقدیم میکنم تا
در قنوت ایینه اش
همه رازهای دلم را بخوانی
وخودت را لبریز کنی
از قندیل مژگانم
در خلوت فریاد نگاه های
ناپیدایمان
#ن_ف
تو از حنجره کدام عشق
میدمی در اسرافیل دلم
که تمام تار وپودم
به قدقامت تو تکبیر میزند
از فراسوی کدام زمان
دستهای مهربانت
طلوع میکند
بر سر اندیشه های باورم
که انگار سالها رفیق شفیق
ویار غار بودی
برای نفس های انتظارم
دستهایت را
چنان به مسلخ مفاحصه میبرم
که حرارت عشق را
تا انتهای کوچه بی قرار دلمان
نبض بزند
چشمهایم را
تقدیم میکنم تا
در قنوت ایینه اش
همه رازهای دلم را بخوانی
وخودت را لبریز کنی
از قندیل مژگانم
در خلوت فریاد نگاه های
ناپیدایمان
#ن_ف