@asheghanehaye_fatima
آه ای رفیق روز و شب ِ های های من
لیلای مهربان ِغزل آشنای من
دارم میان شعر ، ترا گریه می کنم
تنها تویی مسبب این گریه های من
ای خستگی روح پر از درد و غصه ام
هم سایه ی تمام غمم ! پا به پای من !
ای بوسه های نازک هرگز نچیده ام !
ای آه پر ز حسرت ِ لبْ بوسه زای من
ای ناز نازنین ِغزلنازْ واژه ها
ترکیب ناز و حس نوازش برای من
پیچد هوای گرم تنت توی شعرهام
شرجی ترین بغل که تویی در هوای من
لی لی قدم قدم زدنت،رقص باد و برگ
در کوچه باغ شعر ، تو لی لای لای من
ای واژه واژه واژه ی من دوست دارمت !
لیلای نازنین ِ پر از بی وفای من
من تا کجا ، کجای غزل ، گریه می کنم
من بی تو در هوای غزل گریه می کنم
طاهای ناله های کدامین قصیده ام
من با تو تا کجای غزلها رسیده ام
تصویر قاب چشم تو در اشک واژه هام
لیلای نازنین دلم ! راستی سلام
از سقف هرچه شور غزل چکه می کنم
در موج بی کسی ِ بغل چکه می کنم
در روزگار ِ بی تو ، چه زجری کشیده ام
از لا به لای ناله ترا آفریده ام
من آفریدمت که ستایش کنم ترا
هر صبح و ظهر و شام نیایش کنم ترا
دلتنگم از اتاق و غزل منزوی شدن
پایان هر چه شور غزل مثنوی شدن
دردم که باز له شده ام زیر پای خود
از واژه های زل زده بر های های خود
بانوی نازنین ِ .... تو لیلا ترین جنون
این هم شبی بدون تو در آخرین جنون
شعری مرا لبالب ِ درد و پر از نگاه
شعری پر از دریچه و شعری برای ... آه....!
#طاها_ابراهیمی
۱۳خرداد ۹۶
آه ای رفیق روز و شب ِ های های من
لیلای مهربان ِغزل آشنای من
دارم میان شعر ، ترا گریه می کنم
تنها تویی مسبب این گریه های من
ای خستگی روح پر از درد و غصه ام
هم سایه ی تمام غمم ! پا به پای من !
ای بوسه های نازک هرگز نچیده ام !
ای آه پر ز حسرت ِ لبْ بوسه زای من
ای ناز نازنین ِغزلنازْ واژه ها
ترکیب ناز و حس نوازش برای من
پیچد هوای گرم تنت توی شعرهام
شرجی ترین بغل که تویی در هوای من
لی لی قدم قدم زدنت،رقص باد و برگ
در کوچه باغ شعر ، تو لی لای لای من
ای واژه واژه واژه ی من دوست دارمت !
لیلای نازنین ِ پر از بی وفای من
من تا کجا ، کجای غزل ، گریه می کنم
من بی تو در هوای غزل گریه می کنم
طاهای ناله های کدامین قصیده ام
من با تو تا کجای غزلها رسیده ام
تصویر قاب چشم تو در اشک واژه هام
لیلای نازنین دلم ! راستی سلام
از سقف هرچه شور غزل چکه می کنم
در موج بی کسی ِ بغل چکه می کنم
در روزگار ِ بی تو ، چه زجری کشیده ام
از لا به لای ناله ترا آفریده ام
من آفریدمت که ستایش کنم ترا
هر صبح و ظهر و شام نیایش کنم ترا
دلتنگم از اتاق و غزل منزوی شدن
پایان هر چه شور غزل مثنوی شدن
دردم که باز له شده ام زیر پای خود
از واژه های زل زده بر های های خود
بانوی نازنین ِ .... تو لیلا ترین جنون
این هم شبی بدون تو در آخرین جنون
شعری مرا لبالب ِ درد و پر از نگاه
شعری پر از دریچه و شعری برای ... آه....!
#طاها_ابراهیمی
۱۳خرداد ۹۶