عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
#انریکو_روبوستی، «از درهم‌ریختگی پرسپکتیو تا هیستریِ جمعی»


انریکو روبوستی (Enrico Robusti)، نقاش ایتالیایی، متولد 1956، پارما.

انریکو در جوانی به مطالعۀ آثار استادان بزرگ باروک پرداخت؛ نقاشانی فلامی، چون آنتون فان دایک و پتر پائول رودنس و تا دهۀ چهل عمر خود چندین نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. اما در آستانۀ پنجاه سالگی‌اش بود که انریکو روبوستی‌ای که ما می‌شناسیم زاده شد. از نمایشگاهی که در سال 2004، در گالری آنوی برگزار کرد، فورم و محتوای خلاقانه و معروف او صورت‌بندی نهایی خود را یافت و از آن پس تا به همین امروز نمایشگاه‌های انفرادی و جمعی پرشماری را داشته است و تابلوهای پرشماری را با محتوا و فورم خاص خود آفریده است.

از جهت فورم، کارهای روبوستی دو شاخصۀ اصلی دارد: درهم‌ریختگی پرسپکتیو و نامتناسب‌نمایی. از جهت محتوا نیز از نوعی نگرش انسان‌شناسی خاص می‌توان سخن گفت که نقدی اجتماعی در تار و پود آن بیان می‌شود، اما مبنای آن ابتلای انسان‌ها به نوعی هیستری جمعی است.

نخست دربارۀ شاخصه‌های فورمی:
چنان‌که ذکر شد، شاخصۀ فورمی نخست (و البته کلاً مهم‌ترین شاخصۀ روبوستی) درهم‌ریختگی پرسپکتیو است. دور و نزدیک، بالا و پایین در کارهای روبوستی به هم می‌ریزد. بالا، پایین است؛ دور، نزدیک است و انگار که تصویری را در آینۀ محدب یا مقعر تماشا می‌کنیم. به عنوان مثال در تابلویی، از بالا زنی را می‌بینیم که لب پنجره ایستاده است و از پنجره بیرون پیداست. مشخص است که از پنجره باید پایین، یعنی کوچه یا خیابان پیدا باشد، اما آسمان پیداست. این چرخش‌ها یا درهم‌ریختگی‌های ژرفانمایانه (پرسپکتیو) در همۀ کارهای او کم‌تر یا بیش‌تر پیداست. روبوستی با نامتناسب‌نماییِ بیش‌تر (یعنی عدم‌تناسبی آشکار و معنادار میان اجزای تصویر وجود دارد)، این درهم‌ریختگی پرسپکتیو را تشدید کرده است.

از جهت محتوایی، نوعی نقد و طنز منتقدانۀ اجتماعی را در کارهای روبوستی می‌بینیم. اما به گمانم مسئله بیش از «نقد و طنز نقادانه» است. مسئله نگرشی انسان‌شناختی است؛ نگرشی انسان‌شناسانه به انسانی که البته ویژگی اصلی او «اجتماعی‌بودن» است، اما این انسان به صورت فردی و جمعی به نوعی بیماری مبتلاست که ریشه در همین گم‌گشتگیِ پرسپکتیو دارد.

گم‌شدگی چشم‌انداز در نقاشی‌های روبوستی چیزی نیست که فقط متعلق به بیننده باشد. آدم‌های تابلوهای روبوستی نیز این چشم‌اندازپریشی را حس می‌کنند، به عبارت بهتر، آن را «زندگی می‌کنند». در واقع «معضل انسان روبوستی» همین است که در تکثر و درهم‌ریختگی چشم‌اندازها و ابعاد زندگی می‌کنم و این گم‌شدگیِ پرسپکتیو، برای او به «گم‌گشتگی» تبدیل شده است؛ یعنی او خود بخشی از جهان درهم‌ریخته است! این چشم‌اندازپریشی انسان روبوستی را در کِرداری «هیستریک» فروانداخته است.

کوتاه بگویم که «هیستری» نوعی اختلال روانی یا روان‌نژندی است که در آن اختلالی فیزیکی در فرد ایجاد می‌شود بدون آن‌که دلایل فیزیولوژیک داشته باشد. تشنج، فلج، اختلال حرکتی، نابینایی و ناشنوایی بی‌دلیل، اختلال حسی و این دست عوارض فیزیکی در فرد بروز می‌کند بدون آن‌که دلایل جسمی در کار وجود داشته باشد. اما هیستری به افراط‌های رفتاری نیز می‌انجامد، به خصوص خودبینی و خودمحوری، میل وافر به دیده شدن، مورد اهمیت بودن، اضطراب دائمی، تشویش و ناپرهیزی جنسی.

آنچه برشمردم، انگار درست ویژگی‌های انسان‌های انریکو روبوستی است؛ انسان‌هایی که در پی درهم‌ریختگیِ چشم‌اندازها (یا همان چشم‌اندازپریشی) دچار اضطراب دائمی و به هیستری مبتلا شده‌اند. هیستری یکی از ویژگی‌های وجودی آدم‌های روبوستی است و نتیجه آن‌که جامعۀ انسانیِ روبوستی به «هیستری جمعی» مبتلاست. تمام رفتارها و حالت‌هایی که در تابلوهای روبوستی می‌بینیم معلول همین هیستری فردی و جمعی است: ولع سیری‌ناپذیر آدم‌ها، شکم‌بارگیِ هیستریک، شهوت‌ هیستریک، خودبینی رقت‌انگیز، اضطراب و تشنج دائمی، حالت نیمه‌فلج یا تمام‌فلج... همۀ آدم‌ها به نوعی به هیستری مزمن یا به حمله‌های هیستریک دچارند. همۀ در جمع حضور دارند، ولی همه به خودبینی مفرطی دچارند: می‌خرند، می‌خورند، می‌بلعند و سیگار و شراب را از دست فرونمی‌نهند. و این انسان روبوستی است؛ انسانی دچارِ چشم‌اندازپریشی و هیستری جمعی...

در ویدئویی که به این نوشتار پیوست کرده‌ام، می‌توانید برخی از نقاشی‌ها روبوستی را ببینید و در ادامه نیز برخی از کارهای او را مرور می‌کنیم.

@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇
@asheghanehaye_fatima



#انریکو_روبوستی در سال 1956 در #پارما، #ایتالیا متولد شد. پس از دریافت دیپلم در مطالعات #کلاسیک و مدرک قانونی، او شروع به مطالعه کارشناسی ارشد #فلاندرها کرد و علاقه خاصی به مدارس قرن هفدهم ون دیک و #روبنس داشت.

#انریکو_روبوستی نقاش معاصر #ایتالیایی سبک منحصر به فردی دارد. او با وفاداری به تکنیک چشم ماهی جهان‌اش را روایت می‌کند. تکنیک چشم ماهی، روشی است که در آن نقاش تصاویر را آنگونه بازنمائی می‌کند که چشم ماهی می‌بیند.

#فیگورهائی که از مرکز به سمت کناره‌ها کشیده و پهن می‌شوند، تناسب آنها از میان می‌رود و #فیگور را آنچنان زیر فشار می‌گذارد که گویی تا لحظه‌ای دیگر انسجام خود را از دست می‌دهد و تکه تکه می‌شود. #فیگورهایی که می‌توان آنها را #فیگورهایی در آستانه نامید. در آستانه انهدام. این تکنیک به نقاش این امکان را می‌دهد تا فرم و محتوا را اینهمان کند. فرمی که همزمان هم وحدت را بازنمایی می‌کند و هم در آستانه شکاف است؛ محتوایی که فاجعه را نشانه‌گذاری می‌کند. محتوایی که گویی آخرین لحظه‌های پیوستگی را بازنمایی می‌کنند و لحظه‌ای دیگر گسست آنرا دوپاره می‌کند.


#روبوستی نقاش زندگی مدرن است و همچون جراح قلم به دست می‌گیرد تا #فیگور انسان مدرن را سلاخی کند و روایت #نیچه‌ا‌ی اخلاق بردگان را تصویر کند، روایتی از انسانی میان‌مایه که به تعبیر #نیچه خدا را کشته است و از جهانی #پسا_‌خدائی سخن می‌گوید. انسانی که دیگر توان تولید معنا را ندارد و ایمانش را از دست داده است. زندگی در جهان ما را به سوژه‌ای میان مایه بدل کرده، انسانی که در چرخه مصرف و شهوت در حال گردش است و هربار بیشتر به درون حفره سیاه اخلاق بردگان سقوط می‌کند.

#روبوستی راوی انسان مدرن و خدای اوست. خدایی که مرده و بنای باشکوه #متافیزیک با او از عالم ایده‌ها بار زمینی تاریک و سرد #سقوط کرده و انسانی که اکنون بر آستانه ی مغاک ایستاده، حفره‌ای سیاه که تنها از آن هیچ بیرون می‌آید...

#منبع_مقاله_انریکو_روبوستی
#Artist_Enrico_Robusti

@asheghanehaye_fatima