@asheghanehaye_fatima
من را بغل کن خوب من ،من رابغل کن
در آستین چشممان صد گریه داریم
من رابغل کن تا لباس غم نپوشیم
من را بغل کن تا به حال هم , بباریم
در کوچه باغ بی بهارم سیل جاری ست
بر هر گل پیراهنت امّید بستم ...
من کوچه گردی رفتگر ،جارو به دستم
هر شب به یادت برگها را می پرستم
با/بی بهانه بارها من را ندیدی ...
لبخندهای وحشی ات من را دریدند ،
تامردکی در پشت شیشه مکث میکرد
می شد خیابان آتشی ،من مثل اسپند. ..
تو مانکنی ، زیبای غمگینی ، نحیفی
با بغضهایت نیمه شب ها ،مست مستم
من را بغل کن پشت ویترین ، در مغازه
من ،مرد رویایی شبهای تو هستم
این زندگی از بیخ مارا عاق کرده..
با سنگ می آیم سراغت شیشه امشب
می گیرم از دستان نحست سهم خود را
باور نداری حرف را ؟! ...این خطّ و این لب
ساعت فلان است و خیابان هم فلان است
آن رفتگر با مانکنی در کوچه رقصید!
با چرخشی از دامنش فصلی عوض شد
در فهم ِ بیداری و خوابش داشت تردید
من را بغل کن ، گرم، با دستان سردت
این شیشه را امشب شکستم تا بخندی!
محکم بغل کن خوب من تا وقت باقیست،
می بوسمت ،شاید ،کمی هم ،دل ببندی
#سارا_ابراهیمی
من را بغل کن خوب من ،من رابغل کن
در آستین چشممان صد گریه داریم
من رابغل کن تا لباس غم نپوشیم
من را بغل کن تا به حال هم , بباریم
در کوچه باغ بی بهارم سیل جاری ست
بر هر گل پیراهنت امّید بستم ...
من کوچه گردی رفتگر ،جارو به دستم
هر شب به یادت برگها را می پرستم
با/بی بهانه بارها من را ندیدی ...
لبخندهای وحشی ات من را دریدند ،
تامردکی در پشت شیشه مکث میکرد
می شد خیابان آتشی ،من مثل اسپند. ..
تو مانکنی ، زیبای غمگینی ، نحیفی
با بغضهایت نیمه شب ها ،مست مستم
من را بغل کن پشت ویترین ، در مغازه
من ،مرد رویایی شبهای تو هستم
این زندگی از بیخ مارا عاق کرده..
با سنگ می آیم سراغت شیشه امشب
می گیرم از دستان نحست سهم خود را
باور نداری حرف را ؟! ...این خطّ و این لب
ساعت فلان است و خیابان هم فلان است
آن رفتگر با مانکنی در کوچه رقصید!
با چرخشی از دامنش فصلی عوض شد
در فهم ِ بیداری و خوابش داشت تردید
من را بغل کن ، گرم، با دستان سردت
این شیشه را امشب شکستم تا بخندی!
محکم بغل کن خوب من تا وقت باقیست،
می بوسمت ،شاید ،کمی هم ،دل ببندی
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
تنها زنده ی این خانه
تلوزیون بود
در ساعت اخبار سراسری
خبر از جنگ داشت
وهنوز
از کشف گوری دسته جمعی
در آپارتمان کوچک ما
خبر نداشت
#سارا_ابراهیمی
تنها زنده ی این خانه
تلوزیون بود
در ساعت اخبار سراسری
خبر از جنگ داشت
وهنوز
از کشف گوری دسته جمعی
در آپارتمان کوچک ما
خبر نداشت
#سارا_ابراهیمی
از بازوی تو
از انگشتان کشیده ات
آویزانم
چون قالی به دار
گوشواره به گوش
گیلاس به سر شاخه
سوزن به نخ
نخ به لباس
لباس به تو
تو به من...
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
از انگشتان کشیده ات
آویزانم
چون قالی به دار
گوشواره به گوش
گیلاس به سر شاخه
سوزن به نخ
نخ به لباس
لباس به تو
تو به من...
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
پشت میزم نشسته ام ساکت
بین دستم نشسته یک خودکار
لشکری از تو با خودم دارم
لشکری از حروف خود مختار
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
بین دستم نشسته یک خودکار
لشکری از تو با خودم دارم
لشکری از حروف خود مختار
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
زورم نمی رسید تلافی کنم ولی...
قیچی زدم کمی به سرِ ریشه های غم
خشکید ساقه ها وُ به سرشاخه ها رسید
تا میوه هایِ فکرِ تو افتاد از سرم
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
قیچی زدم کمی به سرِ ریشه های غم
خشکید ساقه ها وُ به سرشاخه ها رسید
تا میوه هایِ فکرِ تو افتاد از سرم
#سارا_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima