@asheghanehaye_fatima

هنوز پشت پنجره نشسته ام
تا بيايي،
مثل آن وقت ها: از در، از پنجره، از ديوار
و از لوله ي بخاري حتا !
اما تو
با دست هاي مهرباني كه از ماه
سهمي برايم هديه آورده اند
مثل آقاها در مي زني
كفش هايت را در مي آوري
داخل مي شوي؛
و بعد...،
هيچ!
تو آمده اي
و منِ كم عقل
هنوز پشت پنجره نشسته ام
تا بيايي!،

#رضا_كاظمي
از كتاب "عاشقانه هاي جنگ"
☘🍀

@asheghanehaye_fatima
🔻

قول دادی بیایی
اما نیامدی،
و من عادتم شد کنار ساحل قدم بزنم
سنگ جمع کنم
برای پرنده‌ها دانه بریزم
و خیال ببافم!

حالا
اندازه‌ی خانه‌ای که نداریم
سنگ جمع کرده‌اَم،
نمی‌آیی؟

#رضا_كاظمي

@asheghanehaye_fatima



ميان باغِ اناری
لگد به درخت می زند كودك
می ريزند برگ ها !
انارها، نه
من آن كودك م
انارها همه تو..

#رضا_كاظمي