عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
فقط اجازه بده در نبودنت شب ها

كمى به فكر تو باشم! اگر جسارت نيست...

@asheghanehaye_fatima

#سیدتقی_سیدی
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
🔆

لباس بى وفايى را به دست خود تنت كردم
تو را اى دوست با مهر زيادم دشمنت كردم

خيالم بود تنديسى طلا از عشق مى سازم
محبت بد ترين اكسير بود و آهنت كردم

تو رفتى با خدا باشى ، خدا در چشم من گم شد
از آن وقتى كه تسبيح خودم را گردنت كردم

تمام خاطراتت را همان روزى كه مى رفتى
به قلبم دوختم ، سنجاق بر پيراهنت كردم

تو تک كبريت امّيدم در اوج بى كسى بودى
تو را اى عشق با اميدوارى روشنت كردم

چه مى ماند به جز بى حاصلى در دست هاى من
به رغم كوششى كه در بدست آوردنت كردم ؟


#سیدتقی_سیدی


@asheghanehaye_fatima

🔆
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
@asheghanehaye_fatima



.
تو زخم مى زنى و شیوه ات لطافت نیست
بگو ، جواب محبّت مگر محبّت نیست ؟

نگو به تلخى این اتفاق عادت کن
که عشق حادثه اى مبتلا به عادت نیست

درون آینه غیر از خودت چه مى بینى ؟
تو هم شبیه منى هیچکس کنارت نیست

پر از گلایه ام اما به جبر خندانم
همیشه واقعیت ناشى از حقیقت نیست

برو سفر بسلامت ولى بدان از عشق
اگر که خیر ندیدى بدون علت نیست

فقط اجازه بده در نبودنت شب ها
کمى به فکر تو باشم اگر جسارت نیست




#سیدتقی_سیدی
@asheghanehaye_fatima




چای داغی به دست داری و ، در فضایی که عطر و بوی هل است
حس خوب سبک شدن دارد،درد و دل با کسی که دردِ دل است

چادرش طرح چادر عربی ،در دو چشمش خلیج ایرانی
خنده هایش شکفتن غنچه ، طرح صورت ظریف و باب دل است

اهل درس و کتاب و اندیشه ، با نگاهی جدید و امروزی
عاشق منطق مطهری و ،توی کیفش کتابی از هگل است

مینشینی کنار او اما ، میرود یک کمی به انورتر
بی مهابا تو حرف میزنی و، همنشینت ولی کمی خجل است

توی چشمش نگاه می کنی و ، ناگهان لفظ دوستت دارم
و امیدی که پوچ می شود از، خنده ای که به اخم متصل است

پشت بندش سکوت سنگینی ، استرس توی چشم هر دو نفر
حال روزت شبیه حیوانِ، چارپایی که مانده توی گل است

فکر او در کنار حرف پدر ، به کسی دل نبند، دلبندم
فکر تو در شب حنابندان ، پیش تشویق و دست و جیغ و کل است

طاقت رو برو شدن با هم ،نیست توی نگاه هر دو نفر
پشت هامان به پشت یکدیگر،گریه پایان تلخ این دوئل است

چای سرد نخورده ای مانده، یک نفر روی تخت خوابیده
یک نفر بی قرار در بین ،کوچه پس کوچه های شهر ول است

#

عربی را همیشه مردودم ،از جدایی همیشه میترسم
بلدم فعل جمع را اما ،مشکلم با ضمیر منفصل است




#سیدتقی_سیدی