@asheghanehaye_fatima
بخواب آرامِ جانم
افسوس
درختی نبودم که از حنجره ام
شاخه ای بروید برای قناری هایت...
نهالی خشکیده ام
لب اگر باز کنم
صدای شکستن از گلویم می شنوی!
به دستهایم گوش بسپار!
زیرِ پوستِ انگشتانم
تمامِ مادرانِ جهان
لالایی می خوانند!
نوازشت می کنم که رویا
تو را از اندوهِ من دور کند...
در خواب هنوز هم کودکی
و شانه های لرزان من
گهواره ای ست
که برایت تکان تکان می خورد!
#مهسا_چراغعلی
کتاب:
#جنگل_گریان
نشر:
#فصل_پنجم
بخواب آرامِ جانم
افسوس
درختی نبودم که از حنجره ام
شاخه ای بروید برای قناری هایت...
نهالی خشکیده ام
لب اگر باز کنم
صدای شکستن از گلویم می شنوی!
به دستهایم گوش بسپار!
زیرِ پوستِ انگشتانم
تمامِ مادرانِ جهان
لالایی می خوانند!
نوازشت می کنم که رویا
تو را از اندوهِ من دور کند...
در خواب هنوز هم کودکی
و شانه های لرزان من
گهواره ای ست
که برایت تکان تکان می خورد!
#مهسا_چراغعلی
کتاب:
#جنگل_گریان
نشر:
#فصل_پنجم
@asheghanehaye_fatima
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد !
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت !
📖 #جنگل_گریان
#مهسا_چراغعلی
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد !
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت !
📖 #جنگل_گریان
#مهسا_چراغعلی
@asheghanehaye_fatima
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد !
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت !
📖 #جنگل_گریان
#مهسا_چراغعلی
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد !
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت !
📖 #جنگل_گریان
#مهسا_چراغعلی
@asheghanehaye_fatima
نه پیشانی بلندی دارم
نه انگشت های کشیده ای
از وقتی دوستت دارم
رو به هر آینه ای که می ایستم
بیش تر از آنکه زیبا باشم، خوشبختم
به من بگو ناگهان چگونه شد
که از میان این همه درخت سر به فلک کشیده
این همه شاخه ی سرسبز
#زنی را پذیرفتی که
چشم هایش همرنگ چوب سوخته است؟
و صدای قلبش، صدای گر گر آتش...
چگونه شد که از این جنگل بزرگ
از میان این همه گل های رنگارنگ
تنها یک گیاه ناشناخته را
خوشبخت کرده ای، عشق من؟
#مهسا_چراغعلی
نه پیشانی بلندی دارم
نه انگشت های کشیده ای
از وقتی دوستت دارم
رو به هر آینه ای که می ایستم
بیش تر از آنکه زیبا باشم، خوشبختم
به من بگو ناگهان چگونه شد
که از میان این همه درخت سر به فلک کشیده
این همه شاخه ی سرسبز
#زنی را پذیرفتی که
چشم هایش همرنگ چوب سوخته است؟
و صدای قلبش، صدای گر گر آتش...
چگونه شد که از این جنگل بزرگ
از میان این همه گل های رنگارنگ
تنها یک گیاه ناشناخته را
خوشبخت کرده ای، عشق من؟
#مهسا_چراغعلی
به ديدار تو كه مى آيم
هنوز چهارده ساله ام
دلم،دستم،جهانم مى لرزد...
#مهسا_چراغعلی
@asheghanehaye_fatima
هنوز چهارده ساله ام
دلم،دستم،جهانم مى لرزد...
#مهسا_چراغعلی
@asheghanehaye_fatima