غمگین ترین زن همه ی قصه ها منم
وقتی که آرزوی تمام تنم تویی...
مردی که زخم میزند و میرود ولی....
هرشب تویی، دوباره تویی، بازهم تویی
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
@asheghanehaye_fatima
وقتی که آرزوی تمام تنم تویی...
مردی که زخم میزند و میرود ولی....
هرشب تویی، دوباره تویی، بازهم تویی
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
💜
ترکم کنید! خط خطی ام ، نیمه کاره ام
طردم کنید! تا بتوانم خطا کنم
احساس میکنم که به آخر رسیده ام
وقتش رسیده هرچه ندارم رها کنم!
باید به مرگ فکر کنم یا نبودنت
از من گذشتنت...نه!ولی با که بودنت...
یا از دهان یک زن دیگر سرودنت...
دیگر بعید نیست اگر خون به پا کنم!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜
💜
ترکم کنید! خط خطی ام ، نیمه کاره ام
طردم کنید! تا بتوانم خطا کنم
احساس میکنم که به آخر رسیده ام
وقتش رسیده هرچه ندارم رها کنم!
باید به مرگ فکر کنم یا نبودنت
از من گذشتنت...نه!ولی با که بودنت...
یا از دهان یک زن دیگر سرودنت...
دیگر بعید نیست اگر خون به پا کنم!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜
@asheghanehaye_fatima
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
@asheghanehaye_fatima
💜
جامعه، عشق، خانواده، رفیق!
پشت کردن بهم، یه دنده شدم
زندگی ضربه های ممتد بود
زخم خوردم، ولی برنده شدم!
به خودم قول داده بودم که
خوب باشم ! ولی بدی دیدم!
خواستم بد بشم، به جاش امشب
هرکی بد کرده بودو بخشیدم!
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#اهورا_فروزان
#نشر_شانی
💜
💜
جامعه، عشق، خانواده، رفیق!
پشت کردن بهم، یه دنده شدم
زندگی ضربه های ممتد بود
زخم خوردم، ولی برنده شدم!
به خودم قول داده بودم که
خوب باشم ! ولی بدی دیدم!
خواستم بد بشم، به جاش امشب
هرکی بد کرده بودو بخشیدم!
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#اهورا_فروزان
#نشر_شانی
💜
@asheghanehaye_fatima
وسط خانه برف مي بارد
از اتاقم كلاغ روييده
جالباسي مترسكي تنهاست
كه شبيهت لباس پوشیده!
*
نیمه ای رفته، نیمه ای مرده
خانه بی تو خرابه ای سرد است
درد ها در سرم مچاله شدند...
زندگی مثل قرص سردرد است!
*
رفته ای! شیشه شیشه میشکنم...
زخمی تکه تکه های منی...
پنجره، پنجره پر از بغض ام...
کاش گاهی به من سری بزنی...
*
در خیالم هنوز مال منی...
چشم هایت خلاصه ی دنیاست
مهرباني اصول دين من است...
عشق حقّ تمام آدم هاست...
*
این جنون است! رفته ای اما...
با توام بین خواب و بیداری
"اس ام اس میزنم به تو شاید
بنویسی که دوستم داری...
*
گریه کردن به این امید محال...
که بگویی : بخند دیوانه
خبری از تو نیست! میمیرم
روی دستان آشپزخانه....
*
"حال" خود را فریب میدادم
که خوشی ها درست پشت درند
آه! لعنت به هرچه "آینده" است
مرده شور "گذشته" را ببرند
*
جبر من، اختیار من را کشت!
جبرِ من، اختيارِ من را زيست
مرگ دست خداست -باور کن-
زندگی در اراده ی من نیست!
*
دل بسوزان برای تقدیرم:
زنده ای که فقط نفس بکشد!
شب و روزش به مرگ فکر کند..
پا از آنچه که هست پس بکشد
*
خاطرات منی ! چه کار کنم؟!
بي تو اصلا نمیتوان سر کرد...
باش! حتی اگر که کم باشی
من گلایه نمیکنم.... برگرد
*
رفته ای! شیشه شیشه میشکنم...
زخمی تکه تکه های منی...
پنجره، پنجره پر از بغض ام...
کاش گاهی به من سری بزنی...
*
تکیه کردم به شانه ی دیوار...
-بی تو دنیا چقدر غم دارد!-
چشم های کلاغ ها خیس است
وسط خانه برف ..........
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜
وسط خانه برف مي بارد
از اتاقم كلاغ روييده
جالباسي مترسكي تنهاست
كه شبيهت لباس پوشیده!
*
نیمه ای رفته، نیمه ای مرده
خانه بی تو خرابه ای سرد است
درد ها در سرم مچاله شدند...
زندگی مثل قرص سردرد است!
*
رفته ای! شیشه شیشه میشکنم...
زخمی تکه تکه های منی...
پنجره، پنجره پر از بغض ام...
کاش گاهی به من سری بزنی...
*
در خیالم هنوز مال منی...
چشم هایت خلاصه ی دنیاست
مهرباني اصول دين من است...
عشق حقّ تمام آدم هاست...
*
این جنون است! رفته ای اما...
با توام بین خواب و بیداری
"اس ام اس میزنم به تو شاید
بنویسی که دوستم داری...
*
گریه کردن به این امید محال...
که بگویی : بخند دیوانه
خبری از تو نیست! میمیرم
روی دستان آشپزخانه....
*
"حال" خود را فریب میدادم
که خوشی ها درست پشت درند
آه! لعنت به هرچه "آینده" است
مرده شور "گذشته" را ببرند
*
جبر من، اختیار من را کشت!
جبرِ من، اختيارِ من را زيست
مرگ دست خداست -باور کن-
زندگی در اراده ی من نیست!
*
دل بسوزان برای تقدیرم:
زنده ای که فقط نفس بکشد!
شب و روزش به مرگ فکر کند..
پا از آنچه که هست پس بکشد
*
خاطرات منی ! چه کار کنم؟!
بي تو اصلا نمیتوان سر کرد...
باش! حتی اگر که کم باشی
من گلایه نمیکنم.... برگرد
*
رفته ای! شیشه شیشه میشکنم...
زخمی تکه تکه های منی...
پنجره، پنجره پر از بغض ام...
کاش گاهی به من سری بزنی...
*
تکیه کردم به شانه ی دیوار...
-بی تو دنیا چقدر غم دارد!-
چشم های کلاغ ها خیس است
وسط خانه برف ..........
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜
💜
من جوونی نکرده بودم که...
دستای روزگار، پیرم کرد!
عشق میگفت: "بچه آهو باش!"
دست تقدیر، ماده شیرم کرد!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜 @asheghanehaye_fatima
من جوونی نکرده بودم که...
دستای روزگار، پیرم کرد!
عشق میگفت: "بچه آهو باش!"
دست تقدیر، ماده شیرم کرد!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
💜 @asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چشمت جنون معبد هندو ها
اخمت فرار کردن آهو ها
لبخند تو پرندگی قو ها!
زخمی ترین طلسم پر از آشوب
ابطال شاعرانه ی جادو ها...
چشمان شور، دور تو بسیار است!
فنجان قهوه سمت لبت رفت و
خورشید لای موی شبت رفت و
چشمم به سمت پیرهنت رفت و ....
خندیدی و زمین و زمان افتاد
دلشوره ام به جان جهان افتاد
حس کردم آخرین شب دیدار است
از تو سوال میکنم آیا عشق....
اما سوال نیمه تمامم را
می بلعم از صلابت آغوشت
(دستت شراب را به زمین پاشید)
گفتی هرآنچه نیمه مقدس بود
یک نیمه اش دریده و خون خوار است!
#اهورا_فروزان
سه بند از غزلی بلند
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
چشمت جنون معبد هندو ها
اخمت فرار کردن آهو ها
لبخند تو پرندگی قو ها!
زخمی ترین طلسم پر از آشوب
ابطال شاعرانه ی جادو ها...
چشمان شور، دور تو بسیار است!
فنجان قهوه سمت لبت رفت و
خورشید لای موی شبت رفت و
چشمم به سمت پیرهنت رفت و ....
خندیدی و زمین و زمان افتاد
دلشوره ام به جان جهان افتاد
حس کردم آخرین شب دیدار است
از تو سوال میکنم آیا عشق....
اما سوال نیمه تمامم را
می بلعم از صلابت آغوشت
(دستت شراب را به زمین پاشید)
گفتی هرآنچه نیمه مقدس بود
یک نیمه اش دریده و خون خوار است!
#اهورا_فروزان
سه بند از غزلی بلند
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
@asheghanehaye_fatima
در سرم جنگجوی غمگینی است
سرنوشتش سقوط در چاه است
شورش بغض های من قطعی ست
به گمانم که جنگ در راه است
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
جنگ گاهی نبودنت اینجاست
مثل طرحی کبود بر لب من...
ماشه ات را سریع تر بچکان!
گم شو از خواب های هرشب من
رفتنت را مرور میکردم
به جهنم سلام میکردی...
بعد فرمان حمله میدادی
عشق را قتل عام میکردی
رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن
رفتی و من به چشم خود دیدم
درد هایی قوی تر از مردن....
مرگ هایی شبیه دل تنگی
زخم هایی شبیه یک بن بست...
در سرم جنگجوی غمگینی ست
که زنش را به دست خود کشته ست!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
در سرم جنگجوی غمگینی است
سرنوشتش سقوط در چاه است
شورش بغض های من قطعی ست
به گمانم که جنگ در راه است
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
جنگ گاهی نبودنت اینجاست
مثل طرحی کبود بر لب من...
ماشه ات را سریع تر بچکان!
گم شو از خواب های هرشب من
رفتنت را مرور میکردم
به جهنم سلام میکردی...
بعد فرمان حمله میدادی
عشق را قتل عام میکردی
رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن
رفتی و من به چشم خود دیدم
درد هایی قوی تر از مردن....
مرگ هایی شبیه دل تنگی
زخم هایی شبیه یک بن بست...
در سرم جنگجوی غمگینی ست
که زنش را به دست خود کشته ست!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
@asheghanehaye_fatima
تو رفتی، نباید بهت فک کنم
نباید به خوابم بیای بعد ازین...
بهم گفتی دیگه نمی بینمت!
بهت گفته بودم که گرده زمین!
*
میمیرم روی شونه های پتو!
بغل میکنم گریه هامو به جات
به شعرا ی تلخم سپردم تورو
که برگشتی آغوش باشن برات...
*
تو صد ساله بی من قدم میزنی...
تو رفتی که دنیای من دق کنه
تصور کن انقدر غمگین بشی...
خیابون به جای تو هق هق کنه!
*
حواسم به اشکامه! باشه.... نباش!
با دیوار حرفامو میگم برو:
میگم " دیگه دوسِت ندارم ولی
یه بار دیگه کاشکی ببینم تورو!"
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
تو رفتی، نباید بهت فک کنم
نباید به خوابم بیای بعد ازین...
بهم گفتی دیگه نمی بینمت!
بهت گفته بودم که گرده زمین!
*
میمیرم روی شونه های پتو!
بغل میکنم گریه هامو به جات
به شعرا ی تلخم سپردم تورو
که برگشتی آغوش باشن برات...
*
تو صد ساله بی من قدم میزنی...
تو رفتی که دنیای من دق کنه
تصور کن انقدر غمگین بشی...
خیابون به جای تو هق هق کنه!
*
حواسم به اشکامه! باشه.... نباش!
با دیوار حرفامو میگم برو:
میگم " دیگه دوسِت ندارم ولی
یه بار دیگه کاشکی ببینم تورو!"
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
@asheghanehaye_fatima💜
دختر شدم که سرزنشم پاکدامنی است
تا زن شدن که ارزش من بچه آوری است
مادر شدم که کودک من سهم دیگری است
هرکس مرا زمین زده در شرع محرم است!
در شهر پرسه میزنم و درد میکشم
در کوچه راه میروم و گریه میکنم
در خانه چای میخورم و ضجه میزنم
سهم من از زنانگی ام یک جهان غم است...
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
دختر شدم که سرزنشم پاکدامنی است
تا زن شدن که ارزش من بچه آوری است
مادر شدم که کودک من سهم دیگری است
هرکس مرا زمین زده در شرع محرم است!
در شهر پرسه میزنم و درد میکشم
در کوچه راه میروم و گریه میکنم
در خانه چای میخورم و ضجه میزنم
سهم من از زنانگی ام یک جهان غم است...
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
@asheghanehaye_fatima
در سرم جنگجوی غمگینی است
سرنوشتش سقوط در چاه است
شورش بغض های من قطعی ست
به گمانم که جنگ در راه است
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
جنگ گاهی نبودنت اینجاست
مثل طرحی کبود بر لب من...
ماشه ات را سریع تر بچکان!
گم شو از خواب های هرشب من
رفتنت را مرور میکردم
به جهنم سلام میکردی...
بعد فرمان حمله میدادی
عشق را قتل عام میکردی
رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن
رفتی و من به چشم خود دیدم
درد هایی قوی تر از مردن....
مرگ هایی شبیه دل تنگی
زخم هایی شبیه یک بن بست...
در سرم جنگجوی غمگینی ست
که زنش را به دست خود کشته ست!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی
در سرم جنگجوی غمگینی است
سرنوشتش سقوط در چاه است
شورش بغض های من قطعی ست
به گمانم که جنگ در راه است
جنگ گاهی هجوم خاطره هاست
در زنی که قشنگ می خندد
اشک هایش به حرف می افتند
چشم هایش دهان که می بندد
جنگ گاهی نبودنت اینجاست
مثل طرحی کبود بر لب من...
ماشه ات را سریع تر بچکان!
گم شو از خواب های هرشب من
رفتنت را مرور میکردم
به جهنم سلام میکردی...
بعد فرمان حمله میدادی
عشق را قتل عام میکردی
رفتنت اوج جنگ در من بود
خواهش و التماس از دشمن
رفتی و من به چشم خود دیدم
درد هایی قوی تر از مردن....
مرگ هایی شبیه دل تنگی
زخم هایی شبیه یک بن بست...
در سرم جنگجوی غمگینی ست
که زنش را به دست خود کشته ست!
#اهورا_فروزان
#بانو_شما_که_گریه_نمیکردید
#نشر_شانی