عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




عجيب نيست
حلقه اى كه دست تو انداخته اند
گلوى من را مى فشارد؟
آه اى بهار از دست رفته
زمستانِ تنهايى
لبخند را از لبانم گرفته است
وهيچ شومينه اى
جاى آغوشت را پُر نمى كند!
ببخش كه براى دلگرمى شعر هم كه شده
مجبورم عكس هايت را
بسوزانم

#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatim🍁


عجيب نيست
حلقه اى كه دست تو انداخته اند
گلوى من را مى فشارد؟
آه اى بهار از دست رفته
زمستانِ تنهايى
لبخند را از لبانم گرفته است
وهيچ شومينه اى
جاى آغوشت را پُر نمى كند!
ببخش كه براى دلگرمى شعر هم كه شده
مجبورم عكس هايت را
بسوزانم


#بهرنگ_قاسمى

دلم
یک ترانه ی غمگین خارجی می خواهد!
با زبانی که نمی فهمم چیست...
می خواهم
به دردی که نمی دانم چیست
زار زار گریه کنم...

#بهرنگ_قاسمى

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



سالهاست
كه لابلاى گره هاى روسرى ات مخفى ام
در جيبِ مانتو،كيف دستى ات
و هرچه پوشيده اى پنهان شده ام
من عضوى از تو ام
جزئى از گوشه ى لب ات
كشى كه موهايت را مى بندى
انگشت هاى من است
سينه بندت را
من با دندان نگه مى دارم
و الا كسى كه چشم به راهِ توست
كسى كه مدام زنگ مى زند
قرار ملاقات مى گذارد
و تو اعتنا نمى كنى
ديوانه ى مزد بگيرى ست
كه دارد ردِ من را گُم مى كند!



#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima



من اداى نادرستِ رسيدن ام
تغييرِ بى اختيارِ سلام
وقتى مسير ام را
با مسيرِ خانه ات قائمه مى كنم
نام ات
كلماتِ زاويه دارى ست
كه شكلِ هندسى دهانم را
بر هم مى ريزند
بارها خواسته ام صدايت كنم
حرف بزنم اما
ابتداى نامِ گوشه دارت
ميانِ چرخشِ زبان و سقفِ دهانم
گير كرده است
من كوتاه ترين سقفِ آرزوى يك فرارى ام
و از هر مرزى كه عبور ميكنم
بى اختيار ترين گريه ى آنى ام
تو اما
شكلِ مجسمِ نرسيدنى
چهار گوشه اى مغرور
كه از لجاجتِ ماه
به تمامِ پنجره ها
پشت كرده است


#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima


دلتنگى
از قلب شروع مى شود
بطنِ چپ و راست را مى كوبد
بغض هاي پراكنده
تا نوكِ زبان مى آيند
و تا مى آيى به شوق رنگين كمان
دست به كار شوى
واژه ها
هركدام به يك سو خيز بر مى دارند!
اين را
مورچه اى كه زير قارچ
از باران پناه گرفته است مى فهمد.



#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima



مسافرى دو دلم
در قطارى پُر جمعيت
كه هر تونل شبيهِ چُرتى پُر از كابوس
آرامشم را به هم مى ريزد
حيف كه بالاى كوه ها
هنوز به طرزِ مشكوكى
مشتى ابر چنبره زده ست
تا اندوهت را به رخ بكشد!
ما قربانى هزار حرفِ نگفته ايم
ما شريك جرمِ به هم نرسيدنيم
كه روى خطِ اختلاف هاى جزئى
حرف هايمان را قطع كرديم!
حيف كه بايد
آنسوى احتمالِ سقوط را تجربه كنم
و الا هزار پاييز بغض
در چمدان جا كرده ام
كه تمامِ دره ها را هم اگر پُر كنم
باز گريه كم نمى آورم!



#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima



بارها شده است شب را
بی حوصله تا كنی و زيرِ سر بگذاری
و به روزهايی فكر كنی
مردم در آن
با رقص به هم سلام می كنند
بارها دلتنگی
خرخره ات را گرفته است
و حسابُ كتابِ آهنگ هايی كه با آن
خاطره داشتی را
قطره قطره
از چشم ات كم كرده است
می دانم بارها به سرت زده است
يک نفر را صدا بزنی،
از يک نفر پيغام بفرستی،
زنگ بزنی
و یا حتا يک نفر را از خواب بيدار كنی
تا دوست اش بداری
اما كجای كار می لنگد
كه نه خواسته ای به دست می آيد
و نه دلتنگی
دل اش به حالِ ات می سوزد!
بگذار داد بزنم
"تنهايی خر" است
حتا اگر به شعر بر بخورد
حتا اگر شاملو ناراحت بشود



#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima




هر كسين آلنيندا
بير يازيسى وار
كيمينه آيريليق،
كيمينه يانليزنيك
و كيمسه سينه كدر
اوخيئيان ، ال اوركده آغلييب گِدير
منيم اما اورگيمده
بويوك بير گيزلى نيسكيليم وار
سِوديغيم ملك
كى آى ئوزلى ،غنچه دوداغلارى وار
چوبان قيزيدير
و يازما پوزما بيلميئير
ترجمه:

سرنوشت هركسى را
بر پيشانى اش نوشته اند
براى بعضى جدايى
به بعضى ها تنهايى
و بعضى هاشان اندوه
تا مى خوانند،دست بر قلب شان گذاشته
و گريه كنان عبور مى كنند
اما درون قلب من
اندوهى ست پنهانى و بزرگ!
افسوس معشوقه ام
كه صورت اش چون ماه و لبان غنچه اى دارد
دخترِ چوپانى ست
كه خواندن و نوشتن نمى داند




#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima




عزيزم!
دیگر دوره ى تعصب خشک و
غیرتِ پوچ گذشته است
بگذار نگاهت کنند
چه مى شود مگر!
از این همه مرد
بالاخره یكى پیدا مي شود
که انصاف داشته باشد و بگوید؛
خوش به حالِ صاحبِ دل ات!


#بهرنگ_قاسمى