نیستی
و هرشب به چشمانت فکر می کنم
این حادثه ای طبیعیست
حتی انسان های اولیه
دغدغه ی هر شبشان
نبودن خورشید بود
#آریا_معصومی
@asheghanehaye_fatima
و هرشب به چشمانت فکر می کنم
این حادثه ای طبیعیست
حتی انسان های اولیه
دغدغه ی هر شبشان
نبودن خورشید بود
#آریا_معصومی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نباید کسی تو را ببیند
وقتی که "تنهایی"
اشکت را در می آورد
مثل تکه ابری تنها
که هیچکس
باریدنش را
ندیده است
#آریا_معصومی
نباید کسی تو را ببیند
وقتی که "تنهایی"
اشکت را در می آورد
مثل تکه ابری تنها
که هیچکس
باریدنش را
ندیده است
#آریا_معصومی
@asheghanehaye_fatima
انسانی که آلزایمر می گیرد
قدم زدن را
از یاد نمی برد
پس چیزی هست
کسی هست
که هیچگاه فراموش نمی شود
شبیه خورشید فردا
که هر روز مرا پیرتر می کند
اما یک شب با موهای سفید
دوباره از خود خواهم پرسید
آیا باز او را خواهم دید؟
حالا به من بگو
چگونه اندوهگین نباشم
آنگاه که خورشید
در غروبی دیگر
به خانه اش می رود
و من هنوز
در خیابان ها پرسه می زنم
به من بگو
چگونه اندوهگین نباشم
وقتی خوب می دانم
دختری که زندگی را
زیبا می کند
یک روز مرگ را
زیباتر خواهد کرد
به مرگ های زیبا فکر کن
به مرگ سنگ ها
که در آب خفته اند
و بگو
زیبایی این برکه
خوشبختی کدام سنگ است
و بگو
از مردانی که در چشم هایت غرق شده اند
کدامیک را به یاد می آوری؟
کدامیک را نمی توانی فراموش کنی؟
که اینگونه غمگینی
مگر چه چیزی از زندگی
برایمان باقی خواهد ماند
جز دیوانگی
و دیوانگی دنیای عجیبی ست
یک عمر نام کسی را صدا می زنی
که تصویرش را
از یاد برده ای
دیوانه باش و به من بگو
زیبایی مسافری ست
که یک روز برخواهد گشت
به زندگی
به صورت این مرد
به صورت آن زن
و تنها یک نفر را نام ببر
که برای مرگش گریه نکرده باشند
تنها یک نفر را
که زندگیش داستان غم انگیزی نبوده است
تا اینگونه اندوهگین نباشم
#آریا_معصومی
انسانی که آلزایمر می گیرد
قدم زدن را
از یاد نمی برد
پس چیزی هست
کسی هست
که هیچگاه فراموش نمی شود
شبیه خورشید فردا
که هر روز مرا پیرتر می کند
اما یک شب با موهای سفید
دوباره از خود خواهم پرسید
آیا باز او را خواهم دید؟
حالا به من بگو
چگونه اندوهگین نباشم
آنگاه که خورشید
در غروبی دیگر
به خانه اش می رود
و من هنوز
در خیابان ها پرسه می زنم
به من بگو
چگونه اندوهگین نباشم
وقتی خوب می دانم
دختری که زندگی را
زیبا می کند
یک روز مرگ را
زیباتر خواهد کرد
به مرگ های زیبا فکر کن
به مرگ سنگ ها
که در آب خفته اند
و بگو
زیبایی این برکه
خوشبختی کدام سنگ است
و بگو
از مردانی که در چشم هایت غرق شده اند
کدامیک را به یاد می آوری؟
کدامیک را نمی توانی فراموش کنی؟
که اینگونه غمگینی
مگر چه چیزی از زندگی
برایمان باقی خواهد ماند
جز دیوانگی
و دیوانگی دنیای عجیبی ست
یک عمر نام کسی را صدا می زنی
که تصویرش را
از یاد برده ای
دیوانه باش و به من بگو
زیبایی مسافری ست
که یک روز برخواهد گشت
به زندگی
به صورت این مرد
به صورت آن زن
و تنها یک نفر را نام ببر
که برای مرگش گریه نکرده باشند
تنها یک نفر را
که زندگیش داستان غم انگیزی نبوده است
تا اینگونه اندوهگین نباشم
#آریا_معصومی
@asheghanehaye_fatima
و شاید سیگار
اختراع سرخپوستی بود
که می خواست
به معشوقه اش
پیام کوتاه بدهد
#آریا_معصومی
و شاید سیگار
اختراع سرخپوستی بود
که می خواست
به معشوقه اش
پیام کوتاه بدهد
#آریا_معصومی
@asheghanehaye_fatima
سال ها بعد
معلم روستا
در کتاب خاطراتش نوشت
آنروز که بمب ها
زودتر از زنگ مدرسه
بچه ها را
از خانه ها بیرون آوردند
قرار بود
به آن ها بگویم
خردل
همیشه سسی در تهران نیست
#آریا_معصومی
🍀🍀
سال ها بعد
معلم روستا
در کتاب خاطراتش نوشت
آنروز که بمب ها
زودتر از زنگ مدرسه
بچه ها را
از خانه ها بیرون آوردند
قرار بود
به آن ها بگویم
خردل
همیشه سسی در تهران نیست
#آریا_معصومی
🍀🍀