Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
پاییز یعنی رقص موهایت
پاییز یعنی تو که زیبایی
پاییز یعنی عشق یعنی درد
سال وبا صدسال تنهایی
پاییز یعنی عطر موهایت
پیچیده در طول خیابانها
عاشق شدن وقتی که میخندی
وقتی که میگیری دو دستم را
پاییز یعنی رقص موهایت
در زیر بارانهای طولانی
یعنی دویدن در تنت تنها
با بوسه های گرم پنهانی
پاییز یعنی عکس لبخندت
ایستاده است در قاب چشمانم
پاییز یعنی هر شب از شوقت
من دوستت دارم ببارانم
پاییز یعنی تو که زیبایی
پاییز یعنی من که دلگیرم
پاییز یعنی تو که تنهایی
من در نفسهای تو میمیرم
مهرم تویی آبان دلتنگی
مهرم،وجودم،هستیم،عمرم
ای پادشاه فصل دلتنگی
من از تو و عشقت نمی برم
پاییز یعنی هرم لبهایت
آرامش یک عصر پاییزی
انگار داری از لبت هرشب
بازم برایم چای میریزی
پاییز یعنی اولین بوسه
با طعم دلچسب کاپوچینو
باید ببوسی م همین امشب
دس دس نکن خانوم ارنستو
پاییز یعنی تو که بیداری
پاییز یعنی من که میبارم
پاییز یعنی تا خود مردن
دست از تو عشقم بر نمیدارم
پاییز یعنی دوستت دارم
پاییز یعنی دوستت دارم
پاییز یعنی دوستت دارم
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٣١شهریور٩۵
@asheghanehaye_fatima
پاییز یعنی تو که زیبایی
پاییز یعنی عشق یعنی درد
سال وبا صدسال تنهایی
پاییز یعنی عطر موهایت
پیچیده در طول خیابانها
عاشق شدن وقتی که میخندی
وقتی که میگیری دو دستم را
پاییز یعنی رقص موهایت
در زیر بارانهای طولانی
یعنی دویدن در تنت تنها
با بوسه های گرم پنهانی
پاییز یعنی عکس لبخندت
ایستاده است در قاب چشمانم
پاییز یعنی هر شب از شوقت
من دوستت دارم ببارانم
پاییز یعنی تو که زیبایی
پاییز یعنی من که دلگیرم
پاییز یعنی تو که تنهایی
من در نفسهای تو میمیرم
مهرم تویی آبان دلتنگی
مهرم،وجودم،هستیم،عمرم
ای پادشاه فصل دلتنگی
من از تو و عشقت نمی برم
پاییز یعنی هرم لبهایت
آرامش یک عصر پاییزی
انگار داری از لبت هرشب
بازم برایم چای میریزی
پاییز یعنی اولین بوسه
با طعم دلچسب کاپوچینو
باید ببوسی م همین امشب
دس دس نکن خانوم ارنستو
پاییز یعنی تو که بیداری
پاییز یعنی من که میبارم
پاییز یعنی تا خود مردن
دست از تو عشقم بر نمیدارم
پاییز یعنی دوستت دارم
پاییز یعنی دوستت دارم
پاییز یعنی دوستت دارم
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٣١شهریور٩۵
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چیزی برای آمدن کم نیست
برگرد بی تو خانه ویران است
وقت اضافه رو به اتمام و
داور به فکر سوت پایان است
من بودم و تو،شعرو موسیقی
هرچی که اسمش زندگی باشد
برگرد زیر بغض من هرشب
این خانواده زود میپاشد
باید که برگردی به این خانه
این خانه بوی کهنگی دارد
این پرده های رنگ و رو رفته
با رفتنت افسردگی دارد
این استرس ها میکُشد من را
گویی که در زیر عمل هستم
این خنده دارست ، باز میگویم
بدجورمحتاج بغل هستم
سیگار و سکس و شعر و موسیقی
درمان تنهایی آدم نیست
فتوای شاعر از ازل این بود
بی عشق حواها نباید زیست
حوا! هوایم رو به طوفان است
من جزر و مدّ ماندن و مرگم
این روزها از بس که دلتنگم
زردی گرفته باغم و برگم
من مختصات نقطه ی شومم
درگیر مرگم،روبه آوارم
خانوم ارنستو خداحافظ
اصلا ولش کن دوستت دارم
اصلا ولش کن شمع روشن کن
گور تمام عشق و احساسم
باید برای زندگی بعد
من ذات خودرا خوب بشناسم
اصلا ولش کن هرچه را گفتم
اصلا ولش از خویش بیزارم
تنها وصیت نامه ام این ست
خانوم عشقم دوستت دارم
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٦مهر ٩۵
چیزی برای آمدن کم نیست
برگرد بی تو خانه ویران است
وقت اضافه رو به اتمام و
داور به فکر سوت پایان است
من بودم و تو،شعرو موسیقی
هرچی که اسمش زندگی باشد
برگرد زیر بغض من هرشب
این خانواده زود میپاشد
باید که برگردی به این خانه
این خانه بوی کهنگی دارد
این پرده های رنگ و رو رفته
با رفتنت افسردگی دارد
این استرس ها میکُشد من را
گویی که در زیر عمل هستم
این خنده دارست ، باز میگویم
بدجورمحتاج بغل هستم
سیگار و سکس و شعر و موسیقی
درمان تنهایی آدم نیست
فتوای شاعر از ازل این بود
بی عشق حواها نباید زیست
حوا! هوایم رو به طوفان است
من جزر و مدّ ماندن و مرگم
این روزها از بس که دلتنگم
زردی گرفته باغم و برگم
من مختصات نقطه ی شومم
درگیر مرگم،روبه آوارم
خانوم ارنستو خداحافظ
اصلا ولش کن دوستت دارم
اصلا ولش کن شمع روشن کن
گور تمام عشق و احساسم
باید برای زندگی بعد
من ذات خودرا خوب بشناسم
اصلا ولش کن هرچه را گفتم
اصلا ولش از خویش بیزارم
تنها وصیت نامه ام این ست
خانوم عشقم دوستت دارم
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٦مهر ٩۵
@asheghanehaye_fatima
پس از مرگ
شاعری تمام نمیشود
قدم میزنند شعرها در خیابان
پشت شیشه ی دودی که کافه
خیره به آدمها قهوه مینوشد
روی نیمکت پارک مینشیند و روزنامه میخواند
گاهی دست کودکانش را میگیرد
پرسه میزند در هوای کودکی اش
و بعد هی شعر تنفس میکند
و هی شعر بیرون میدهد از ریه هایش
و هی پر میشود این شهر
از شعرهایی که نفس میکشدشان
و باز مردانی
خسته از جنگ
فرساینده از روزمرگی
عاشق میشوند...
مرگ شاعری را تمام نمیکند...
من که نباشم
صدای قدمهایت که بپیچد
شعر جریان می یابد
تو نفس میکشی
مردان یکایک عاشق میشوند.....
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٦مهر٩۴
پس از مرگ
شاعری تمام نمیشود
قدم میزنند شعرها در خیابان
پشت شیشه ی دودی که کافه
خیره به آدمها قهوه مینوشد
روی نیمکت پارک مینشیند و روزنامه میخواند
گاهی دست کودکانش را میگیرد
پرسه میزند در هوای کودکی اش
و بعد هی شعر تنفس میکند
و هی شعر بیرون میدهد از ریه هایش
و هی پر میشود این شهر
از شعرهایی که نفس میکشدشان
و باز مردانی
خسته از جنگ
فرساینده از روزمرگی
عاشق میشوند...
مرگ شاعری را تمام نمیکند...
من که نباشم
صدای قدمهایت که بپیچد
شعر جریان می یابد
تو نفس میکشی
مردان یکایک عاشق میشوند.....
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٦مهر٩۴
@asheghanehaye_fatima
اسب باد
پشت شیشه ی شب شیهه میکشد.
تو آماده یی با شال دلتنگی
به قصد عزیمت
به مه گرفته شهر خیالات دوردست.
شانه ات را جا بگذار
برای روزهای گریه شدن
#م_ح_م_د_رضا_واقف..
اسب باد
پشت شیشه ی شب شیهه میکشد.
تو آماده یی با شال دلتنگی
به قصد عزیمت
به مه گرفته شهر خیالات دوردست.
شانه ات را جا بگذار
برای روزهای گریه شدن
#م_ح_م_د_رضا_واقف..
@asheghanehaye_fatima
چه سخته از تو دل کندن
مثه کاره توی معدن
شبیه یک نهنگ پیر
تو ساحل خودکشی کردن
شبیه ترسِ وقتی که
یه گوله توی کُلتت هس
مثه وقتی که از یک سقف
آویزونی اما برعکس
درست مثل تقلای
یه آهو بین کفتارا
شبیه موش بدبختی
میون لشکر مارا
همینقد سخت و بی رحمه
بخوای از من ازت رد شم
بخوای مثه خودت سنگو
بخوای مثه خودت بد شم
شبیه آخرین حکمه
تو دستت وقتی آسی نیس
کسی که مرگ مغزیه
واسش هیچ جوره شانسی نیس
برای مردنم راحت
واسم نسخه نپیچ اینبار
هنوزم دوستم داری
از این بازیا دست بردار
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٢٦آذر ١٣٩۵
چه سخته از تو دل کندن
مثه کاره توی معدن
شبیه یک نهنگ پیر
تو ساحل خودکشی کردن
شبیه ترسِ وقتی که
یه گوله توی کُلتت هس
مثه وقتی که از یک سقف
آویزونی اما برعکس
درست مثل تقلای
یه آهو بین کفتارا
شبیه موش بدبختی
میون لشکر مارا
همینقد سخت و بی رحمه
بخوای از من ازت رد شم
بخوای مثه خودت سنگو
بخوای مثه خودت بد شم
شبیه آخرین حکمه
تو دستت وقتی آسی نیس
کسی که مرگ مغزیه
واسش هیچ جوره شانسی نیس
برای مردنم راحت
واسم نسخه نپیچ اینبار
هنوزم دوستم داری
از این بازیا دست بردار
#م_ح_م_د_رضا_واقف
٢٦آذر ١٣٩۵