@asheghanehaye_fatima
خالی شدم از زندگی، از هرچه پایان داشت
حسی شبیه آنچه که یک جسم ِ بی جان داشت
می آمد و با هرقدم عطر تو می پیچید
لعنت به شهری که پس از تو باز باران داشت
با حال آن روزم میان خاطرات تو
باران نمی بارید، اگر یک ذره وجدان داشت
می شد بگیری دست من را قبل از افتادن
اما نشد، تا من بفهمم عشق تاوان داشت
میشد ببندی زخم من را قبل جان دادن
افسوس، من را کشت آن دردی که درمان داشت
من مرده بودم! مرگ با من زندگی می کرد
من مرده بودم. مرگ در رگ هام جریان داشت
وقتی که برگشتی به من، در شهر پرکردند
برگشتن جان پس به جسمی مرده، امکان داشت
#رویاباقری
خالی شدم از زندگی، از هرچه پایان داشت
حسی شبیه آنچه که یک جسم ِ بی جان داشت
می آمد و با هرقدم عطر تو می پیچید
لعنت به شهری که پس از تو باز باران داشت
با حال آن روزم میان خاطرات تو
باران نمی بارید، اگر یک ذره وجدان داشت
می شد بگیری دست من را قبل از افتادن
اما نشد، تا من بفهمم عشق تاوان داشت
میشد ببندی زخم من را قبل جان دادن
افسوس، من را کشت آن دردی که درمان داشت
من مرده بودم! مرگ با من زندگی می کرد
من مرده بودم. مرگ در رگ هام جریان داشت
وقتی که برگشتی به من، در شهر پرکردند
برگشتن جان پس به جسمی مرده، امکان داشت
#رویاباقری
@asheghanehaye_fatima
ديگر به يك دنيا نخواهم داد جايت را
من دوست دارم زندگي با دستهايت را
از بيقراريهاي قلب من خبر دارد
بادي كه ميدزدد براي من صدايت را
روي زمين بودي و من در ماه دنبالت
بايد ببخشي شاعر سر به هوايت را
تسخير تو سخت است آنقدري كه انگاري
در مشت خود جا داده باشم بينهايت را
زود است حالا روي پاهاي خودم باشم
از دستهاي من نگيري دستهايت را
هركس تورا گم كرد دنبال تو در من گشت
انگار ميبينند در من رد پايت را
بگذار تا دنيا بفهمد مال من هستي
گنجشکها خانه به خانه ماجرايت را
وقتي پُر است از خاطراتت شعرهاي من
بايد بنوشي با خيال تخت چايت را !
#رویاباقری
ديگر به يك دنيا نخواهم داد جايت را
من دوست دارم زندگي با دستهايت را
از بيقراريهاي قلب من خبر دارد
بادي كه ميدزدد براي من صدايت را
روي زمين بودي و من در ماه دنبالت
بايد ببخشي شاعر سر به هوايت را
تسخير تو سخت است آنقدري كه انگاري
در مشت خود جا داده باشم بينهايت را
زود است حالا روي پاهاي خودم باشم
از دستهاي من نگيري دستهايت را
هركس تورا گم كرد دنبال تو در من گشت
انگار ميبينند در من رد پايت را
بگذار تا دنيا بفهمد مال من هستي
گنجشکها خانه به خانه ماجرايت را
وقتي پُر است از خاطراتت شعرهاي من
بايد بنوشي با خيال تخت چايت را !
#رویاباقری
آغوش من مخروبه ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر،
دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
#رویاباقری
@asheghanehaye_fatima
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر،
دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
#رویاباقری
@asheghanehaye_fatima
آغوش من مخروبه ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر،
دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
#رویاباقری
@asheghanehaye_fatima
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر،
دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
#رویاباقری
@asheghanehaye_fatima