به #زنی می اندیشم
که هر روز قانونی نیمه را به دوش می کشد،
ذهنش را از ادراک خالی می کند
و مواظب است پریشانی روحش از جسمش بیرون نزند
به زنی می اندیشم
که پوچی زندگیش را در وسواسهایش، در برق کریستالهایش، در زیورهای طلاییش، در عملهای زیباییش جستجو می کند و هر شب بر ویرانه های روح خویش به خواب میرود
به زنی می اندیشم
که هر روز صبح فتیله احساسش را پایین میکشد، عشق را در خود میکشد و نفرت و ترس را تجربه میکند
به زنی می اندیشم
که هر روز پشت پرده ای خود را در ازدحام ظرفهای نشسته جستجو میکند و ماشینی در جهت زمان لباسهای شسته را به رخش میکشد؛ او انحنای اندامش را در لباسهایی قانونمند مخفی میکند و میداند در دیار خاموشان همه چیز را باید زیر لب زمزمه کرد
به زنی می اندیشم
که هرروز رنگهای زندگیش را روی بوم می ریزدو طرح آرزوهایش را نقاشی می کند و سعی می کند خوشبخت نفس بکشد
به زنی می اندیشم
که هرشب خودش را به دار شعرهایش می آویزدو صبح باز می گردانندش به زندگی ...
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
که هر روز قانونی نیمه را به دوش می کشد،
ذهنش را از ادراک خالی می کند
و مواظب است پریشانی روحش از جسمش بیرون نزند
به زنی می اندیشم
که پوچی زندگیش را در وسواسهایش، در برق کریستالهایش، در زیورهای طلاییش، در عملهای زیباییش جستجو می کند و هر شب بر ویرانه های روح خویش به خواب میرود
به زنی می اندیشم
که هر روز صبح فتیله احساسش را پایین میکشد، عشق را در خود میکشد و نفرت و ترس را تجربه میکند
به زنی می اندیشم
که هر روز پشت پرده ای خود را در ازدحام ظرفهای نشسته جستجو میکند و ماشینی در جهت زمان لباسهای شسته را به رخش میکشد؛ او انحنای اندامش را در لباسهایی قانونمند مخفی میکند و میداند در دیار خاموشان همه چیز را باید زیر لب زمزمه کرد
به زنی می اندیشم
که هرروز رنگهای زندگیش را روی بوم می ریزدو طرح آرزوهایش را نقاشی می کند و سعی می کند خوشبخت نفس بکشد
به زنی می اندیشم
که هرشب خودش را به دار شعرهایش می آویزدو صبح باز می گردانندش به زندگی ...
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@asheghanehaye_fatima
بغضهایش را
در پیراهنش گذاشت و رفت
چه می توانستم بگویم
وقتی...
چمدان عشقمان
در ایستگاه
جامانده بود!
#فریال_معین
بغضهایش را
در پیراهنش گذاشت و رفت
چه می توانستم بگویم
وقتی...
چمدان عشقمان
در ایستگاه
جامانده بود!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
دو درخت بودیم
کنار هم
از تو مداد ساختند
از من،صندلیهای سینما
تو فیلمنامه می نویسی
من فیلم می بینم
آه...ریشه هایمان
آه... ریشه هایمان
#فریال_معین
دو درخت بودیم
کنار هم
از تو مداد ساختند
از من،صندلیهای سینما
تو فیلمنامه می نویسی
من فیلم می بینم
آه...ریشه هایمان
آه... ریشه هایمان
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
برای تو می نویسم
برای تو که...
پاییز بود که آمدی
با اولین نگاه
اولین باران
و اولین شعرمن
با مهر آمدی
در خانه ی جانم جای گرفتی
و من
چقدر انتظار را دوست داشتم
که نباشی و دلتنگی کنم
نباشی و شعر شوم
و خیسی خیابان
احساسم را
برای شاعرانه ای دیگر آماده کند
امروز تو نیستی
و من...
شبیه خودم نیستم
دلم درگیر دلتنگیست
و سالهاست مرده ام
#فریال_معین🍀☘
برای تو می نویسم
برای تو که...
پاییز بود که آمدی
با اولین نگاه
اولین باران
و اولین شعرمن
با مهر آمدی
در خانه ی جانم جای گرفتی
و من
چقدر انتظار را دوست داشتم
که نباشی و دلتنگی کنم
نباشی و شعر شوم
و خیسی خیابان
احساسم را
برای شاعرانه ای دیگر آماده کند
امروز تو نیستی
و من...
شبیه خودم نیستم
دلم درگیر دلتنگیست
و سالهاست مرده ام
#فریال_معین🍀☘
@asheghanehaye_fatima
تسبیح مادربزرگ را
دوست داشتم
دانه های دلش بود
کاش سهراب بود
می دید
دانه های دلش پیدا بود
سبز بود
معطر بود
روزی تسبیح پاره شد
هردانه اش
به گوشه ای غلطید
تا آمدیم جمع کنیم
مادر بزرگ
مرده بود
#فریال_معین
☘🍀
تسبیح مادربزرگ را
دوست داشتم
دانه های دلش بود
کاش سهراب بود
می دید
دانه های دلش پیدا بود
سبز بود
معطر بود
روزی تسبیح پاره شد
هردانه اش
به گوشه ای غلطید
تا آمدیم جمع کنیم
مادر بزرگ
مرده بود
#فریال_معین
☘🍀
@asheghanehaye_fatima
تکه ای از من
سرریز کرده
کنار قابلمه
تکه ای
رنگ باخته
در تابلو
تکه ای
پیر شده در آینه
تکه ای...
تکه ای...
تکه ای... زنی چهل تکه ام
در تکه هائی رنگارنگ
که جیغ می زنند کنار هم
جیغ می زنند و نمی رسند
جیغ می زنند و نمی رسند
باید آفتاب را
از روی دیوار جمع کنم
زیباییم را از آینه
بدوم دنبال تکه ای
که باد برد!
#فریال_معین
☘🍀
تکه ای از من
سرریز کرده
کنار قابلمه
تکه ای
رنگ باخته
در تابلو
تکه ای
پیر شده در آینه
تکه ای...
تکه ای...
تکه ای... زنی چهل تکه ام
در تکه هائی رنگارنگ
که جیغ می زنند کنار هم
جیغ می زنند و نمی رسند
جیغ می زنند و نمی رسند
باید آفتاب را
از روی دیوار جمع کنم
زیباییم را از آینه
بدوم دنبال تکه ای
که باد برد!
#فریال_معین
☘🍀
@asheghanehaye_fatima
دو درخت بودیم
کنار هم
از تو مداد ساختند
از من،صندلیهای سینما
تو فیلمنامه می نویسی
من فیلم می بینم
آه...ریشه هایمان
آه... ریشه هایمان
#فریال_معین
☘🍀
دو درخت بودیم
کنار هم
از تو مداد ساختند
از من،صندلیهای سینما
تو فیلمنامه می نویسی
من فیلم می بینم
آه...ریشه هایمان
آه... ریشه هایمان
#فریال_معین
☘🍀
@asheghanehaye_fatima
تنهایی،مرا پرت می کند روی تخت
بامن سیگار می کشد
کتاب می خواند
و با من
بخواب می رود
تنهایی، تورا پرت می کند وسط یک مهمانی
باتو می نوشد،می رقصد،می خندد
بیدار می شوم
تنهایی روی مبل نشسته است!
به خانه برمی گردی
تنهایی روی مبل نشسته است!
#فریال_معین
تنهایی،مرا پرت می کند روی تخت
بامن سیگار می کشد
کتاب می خواند
و با من
بخواب می رود
تنهایی، تورا پرت می کند وسط یک مهمانی
باتو می نوشد،می رقصد،می خندد
بیدار می شوم
تنهایی روی مبل نشسته است!
به خانه برمی گردی
تنهایی روی مبل نشسته است!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
از #زنها نپرسید
چرا گریه می کنند؟
زنها
در قلبشان ،حفره های عمیقی دارند
که فقط با اشک پر می شوند!
#فریال_معین
از #زنها نپرسید
چرا گریه می کنند؟
زنها
در قلبشان ،حفره های عمیقی دارند
که فقط با اشک پر می شوند!
#فریال_معین
@asheghanehaye_fatima
شب ست و سکوت و عطر تو
شب ست و غم فراق و یاد تو
نیستی
دستهایم را
از دنیا
دنیا را
از چشمهایم
شسته ام
#فریال_معین
☘🍀
شب ست و سکوت و عطر تو
شب ست و غم فراق و یاد تو
نیستی
دستهایم را
از دنیا
دنیا را
از چشمهایم
شسته ام
#فریال_معین
☘🍀
@asheghanehaye_fatima
مادرم می گفت
هیچ منظره ای از پشت پنجره
به اتاق نمی آید
و رویا
آنطرف میله ها زیباتر است
ماه که در آسمان می گردد
جوانی زنی ست
که شبها برای بچه هایش لالائی می خواند
.
مادرم می گفت:
رودهائی که به دریا راه ندارند
در کوهستان،
خود را به دره پرت می کنند
شبی ماه را در آسمان گم کردم
رودی از کوهستان
به دریا رسیده بود!
#فریال_معین
🍀🍀
مادرم می گفت
هیچ منظره ای از پشت پنجره
به اتاق نمی آید
و رویا
آنطرف میله ها زیباتر است
ماه که در آسمان می گردد
جوانی زنی ست
که شبها برای بچه هایش لالائی می خواند
.
مادرم می گفت:
رودهائی که به دریا راه ندارند
در کوهستان،
خود را به دره پرت می کنند
شبی ماه را در آسمان گم کردم
رودی از کوهستان
به دریا رسیده بود!
#فریال_معین
🍀🍀