عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


شکفته بادا لبان من که نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را شبانه می‌بوسند...
فدای تو دو چشم من که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند...

ببینمت تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست،که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح!


#دکتر_رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima



در خیابان چهار صبح
هر کسی بامی دارد بر سر
هر کسی باغی از خواب نهان دارد در سر
لیک من مثل تو هستم - تنها -
ای درخت، ای قفس خشک بهاری مدفون!

سیم پر خار و درخشانی از اخترها
دور من، دور تو پیچیده از آفاق جهانی مجهول؛

و در این ساعت خاموشی،
ماه، موجود غریبی ست که شخصیت بی نامی دارد:
گاه چون صورت نورای قدیسان است
گاه پستان بلورین زنی است
خال کوبی شده با نام هزاران مرد
گاه چون دایره ی پوستی کولی هاست

ماه در خواب مرا می بیند:
پنج انگشت بپیچیده به پنچ انگشت
و دو بازو که گرفته ست دو زانو را تنگ:
(بغلی از تنهایی)...


در خیابان چهار صبح
ماه، سبکی ست به مقیاس جدید شعر
که ز تنهایی شب می شکفد الهامش
و در این ساعت خاموشی،
هر کسی بامی دارد بر سر
هر کسی باغی از خواب نهان دارد در سر
هر کسی نام و نشانی دارد،

اما من،
روی این نیمکت سرد خیابان چهار صبح
پنج انگشت بپیچیده به پنج انگشت
و دو بازو که گرفته ست دو زانو را تنگ
بغلی دارم از تنهایی...
(بغلی از تنهایی)
دیگران نام و نشانی دارند...



#دکتر_رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima


تخیل و خیال بافی های رمانتیک:

( #طلا_در_مس /در شعر و شاعری/جلد دو/چاپ 1371/ صفحات 847-849
#رضا_براهنی)

قدرت تخیل ، یعنی شور و هیجانی کامل که به کار می افتد تا احساس ها و اشیا و تجربیات مختلف و متعلق به زمان ها و مکان های مختلف را در یک لحظه خاص در کنار هم جمع کند و یا بر روی یکدیگر منطبق نماید و در لحظه و زمانی بیکران و در مکانی محدود ، سرزمینی پهناور را ارائه دهد .
قدرت تخیل فقط ان قدرت سرکش گریز از مرکز و پراکنده نیست ، بلکه قدرتی است جهت تلفیق حالات مخالف و برداشت های گونه گون از ادراک انسان از طبیعت . تخیل ، مستقیما از حافظه توشه می گید ، گاهی تداوم زمانی حافظه را حفظ می کند و زمانی ، همه چیز را در هم می ریزد تا قسمت هایی از حافظه را بکند و به وسیله ی تصاویر ان ها را کنار هم قرار دهد و یک حلقه فکری و عاطفی ایجاد نماید .»
شعری که بر اساس این برداشت از تخیل گفته شده باشد قابل ترجمه به نثر نیست و اگر باشد در شکل منثور خود نیز ، مفاهیم شعریی خود را حفظ میکند ، یعنی در نثر به صورت شعر باقی می ماند ؛ چرا که این حرف « بودلر » کاملا درست است : " باید شار بود ، حتی در نثر " و شعر واقعی اگر قالب ظاهری خود را از دست بدهد ، قدرت مفاهیم شعری خود را هرگز از دست نمی دهد ، در حالیکه شعر رمانتیک ها اگر به صورت نثر در آید ، مبتذل ترین حرفی خواهد بود که تا کنون فقط در نامه های عاشقانه نوشته شده است ، همه رمانتیک ها می گویند :




1-
" ای معشوق اشرافی تپل مپل شهوت انگیز جام بر دست که روی مهتابی نشسته ای و دورترین معشوق روی زمین هستی ، مرا عذاب می دهی ، چون به تو هرگز دسترسی نمی توانم پیدا کنم . من دارم می میرم زیرا به تو دسترسی ندارم "

2-
"ای معشوق تپل مپل شهوت انگیز جام بر دست تو را در عالم خیال گیر آورده ام . کاری از دست من ساخته نیست فقط می خواهم خون تو را بخورم . عذابت بدهم ، حتی بخورمت "

به همین دلیل روحیه رمانتیک روحیه ای است تنبل ،ضعیف و متظاهر به شهوتران بودن .


#طلا_در_مس
#دکتر_رضا_براهنی