@asheghanehaye_fatima
انسان شهرش را عوض می کند، کشورش را عوض می کند، ولی کابوس ها را نه. فرقی هم نمی کند سوارِ کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاه های جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامه دانی ست که وقتی باز می کنی همیشه لبالب است از همان کابوس. مثل شال نیم متری هلنا. هی میل می زنی، دانه می اندازی، یکی بالا، یکی پایین و بعد می بینی همیشه مشغول بافتن همان شالی…!
… تا پیش از کشف عدد صفر، بشر گمان میکرد که عدد یک ابتدای هر چیز است. قرنها طول کشید تا بفهمد که صفر هم ابتدای چیزی نیست و همیشه همهچیز خیلی پیشتر از آن شروع میشود که نقطهی آغاز است…!
#رضا_قاسمی
کتاب #وردی_که_بره_ها_می_خوانند
انسان شهرش را عوض می کند، کشورش را عوض می کند، ولی کابوس ها را نه. فرقی هم نمی کند سوارِ کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاه های جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامه دانی ست که وقتی باز می کنی همیشه لبالب است از همان کابوس. مثل شال نیم متری هلنا. هی میل می زنی، دانه می اندازی، یکی بالا، یکی پایین و بعد می بینی همیشه مشغول بافتن همان شالی…!
… تا پیش از کشف عدد صفر، بشر گمان میکرد که عدد یک ابتدای هر چیز است. قرنها طول کشید تا بفهمد که صفر هم ابتدای چیزی نیست و همیشه همهچیز خیلی پیشتر از آن شروع میشود که نقطهی آغاز است…!
#رضا_قاسمی
کتاب #وردی_که_بره_ها_می_خوانند
به او غبطه می خوردم؛ من نگران قضاوت دیگران بودم و او خودش را از بند قضاوت آزاد کرده بود، من با تصویری زندگی میکردم که می خواستم دیگران از من ببینند و او بی تصویر زندگی می کرد....
| #همنوايی_شبانه_اركستر_چوبها | #رضا_قاسمی |
| #همنوايی_شبانه_اركستر_چوبها | #رضا_قاسمی |
@asheghanehaye_fatima
میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد مال تو نخواهد بود.
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراهکنندهتر از احساسات آدمی نیست، میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی. اما کافی است همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود، ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت!
#رضا_قاسمی
کتاب #چاه_بابل
میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد مال تو نخواهد بود.
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراهکنندهتر از احساسات آدمی نیست، میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی. اما کافی است همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود، ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت!
#رضا_قاسمی
کتاب #چاه_بابل
@asheghanehaye_fatima
میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد مال تو نخواهد بود.
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراهکنندهتر از احساسات آدمی نیست، میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی. اما کافی است همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود، ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت!
#رضا_قاسمی
کتاب #چاه_بابل
میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد مال تو نخواهد بود.
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراهکنندهتر از احساسات آدمی نیست، میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی. اما کافی است همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود، ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت!
#رضا_قاسمی
کتاب #چاه_بابل
@asheghanehaye_fatima
میگردی پِی کسی که نیست یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید یا اگر آمد مال تو نخواهد بود...
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراه کنندهتر از احساسات آدمی نیست...
میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی...
اما کافیست همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چُنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت...
#رضا_قاسمی
#چاه_بابل
میگردی پِی کسی که نیست یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید یا اگر آمد مال تو نخواهد بود...
هیچ چیز غیر واقعیتر و گمراه کنندهتر از احساسات آدمی نیست...
میتوان به پایان راه رسید و دلزده شد از کسی که تا دیروز عاشقش بودی...
اما کافیست همین کسی که خدا خدا میکردی راهش را بکشد و برود ناگهان یکی دیگر را بر تو برتری دهد تا از دوریاش چُنان ماهی افتاده بر شن داغ شوی که انگار نه همین دیروز بود که ملال حضورش تو را میکشت...
#رضا_قاسمی
#چاه_بابل
📓#وردی_که_بره_ها_می_خوانند
✍ #رضا_قاسمی
یک شب گفت: هلنا
گفتم: چیه.
گفت: همهاش دارم میبازم،
گیج شده بودم. گفتم: به کی؟
گفت به خودم....
@asheghanehaye_fatima
✍ #رضا_قاسمی
یک شب گفت: هلنا
گفتم: چیه.
گفت: همهاش دارم میبازم،
گیج شده بودم. گفتم: به کی؟
گفت به خودم....
@asheghanehaye_fatima
این طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بر بخورد، از کوچکتر که مبادا دلش بشکند، از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید.
یکی می گفت: «مَنِه در میان راز با کسی که جاسوسِ هم کاسهی دیم بسی»
یکی میگفت: «مکن پیش دیوار غیبت بسی بُود کز پسش گوش دارد کسی»
یکی میگفت: « سنگ بر بادهی حصار مزن که بود از حصار سنگ آید»
و...
راحتتان کنم، همهاش نصیحت بود. همهاش نهی، هیچکس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم که از دستش در رفت گفت: «ای که دستت میرسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
و بالاخره هم نگفت که چه کار؟! اینطور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را!
کتاب : همنوایی شبانه ارکستر چوبها
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
یکی می گفت: «مَنِه در میان راز با کسی که جاسوسِ هم کاسهی دیم بسی»
یکی میگفت: «مکن پیش دیوار غیبت بسی بُود کز پسش گوش دارد کسی»
یکی میگفت: « سنگ بر بادهی حصار مزن که بود از حصار سنگ آید»
و...
راحتتان کنم، همهاش نصیحت بود. همهاش نهی، هیچکس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم که از دستش در رفت گفت: «ای که دستت میرسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار»
و بالاخره هم نگفت که چه کار؟! اینطور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را!
کتاب : همنوایی شبانه ارکستر چوبها
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
دردی هست که هر کسی نمیشناسدش: اینکه از فرط برخورداری هیچ دیداری در تو آتشی برنیانگیزد و در ابتدای هر دیدار، انتهایش را مثل کفِ دست ببینی. آن وقت میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد، مال تو نخواهد بود. آن وقت است که متوجه میشوی دیگر جوان نیستی و خیلی چیزها هست که نداری.
#رضا_قاسمی
📚چاه بابل
@asheghanehaye_fatima
#رضا_قاسمی
📚چاه بابل
@asheghanehaye_fatima
هیچ چیز به اندازه ی هم آغوشی دو عاشق جراحت روح را التیام نمی دهد. مهیا می شوی برای مرگ، بی هیچ حسرت و درد. انگار این همه راه را دویده ای تا برسی به این لحظه. کرخت از فراغت بس نامنتظر، می خواهی بیاید مرگ، ابدیت بدهد به این لحظه، اما مرگ نمی آید.
#چاه_بابل
#رضا_قاسمی ص 103
@asheghanehaye_fatima
#چاه_بابل
#رضا_قاسمی ص 103
@asheghanehaye_fatima
تجربه اش به او گفت زن، معمولا، آخر شب به اتاق تو نمی آید ولی اگر آمد یعنی پذیرفته است ماجرایی را تا به آخر زندگی کند، مگر آن که مرد بی دست و پا باشد یا زن از زمره ی زنانی که دوست دارند مرد را ببرند لب آب و تشنه برگردانند.
#چاه_بابل
#رضا_قاسمی ص 47
@asheghanehaye_fatima
#چاه_بابل
#رضا_قاسمی ص 47
@asheghanehaye_fatima
دردی هست که هرکسی نمیشناسدش: اینکه از فرط برخورداری، هیچ دیداری در تو آتشی برنیانگیزد و در ابتدای هر دیدار، انتهایش را مثل کف دست ببینی. آنوقت میگردی پی کسی که نیست، یا اگر باشد، آسان به چشم نمیآید، یا اگر آمد، مال تو نخواهد بود. آنوقت است که متوجه میشوی دیگر جوان نیستی و خیلی چیزها هست که نداری...
چاه بابل
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
چاه بابل
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
▪️
منظره ی ویرانی آدمها غم انگیزترین
منظره ی دنیاست . ببینی که کسی مثل
طاووس می رفته ، حالا مرغ ِ نحیفی است
که پرش ریخته ...
✍🏻 #رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
منظره ی ویرانی آدمها غم انگیزترین
منظره ی دنیاست . ببینی که کسی مثل
طاووس می رفته ، حالا مرغ ِ نحیفی است
که پرش ریخته ...
✍🏻 #رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
تنت بوی کاج میداد. عطر نمیزدی. پناهم بده به آن تاریکی خیس سوزنده. پناهم بده به آن بهترین تاریکیها...
از کتابِ #چاه_بابل
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
از کتابِ #چاه_بابل
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
میگویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. میگویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهی تنگ، متحمل میشود چنان شدید است که کودک ترجیح میدهد رنج زاده شدن را برای همیشه از یاد ببرد.
همنوایی شبانه ارکستر چوبها
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
همنوایی شبانه ارکستر چوبها
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
▪️
وقتی چیزی دیگر به ما تعلق ندارد بیمقدارش میکنیم تا کمبودش را بهتر تحمل کنیم.
#رضا_قاسمی / چاه بابل
@asheghanehaye_fatima
وقتی چیزی دیگر به ما تعلق ندارد بیمقدارش میکنیم تا کمبودش را بهتر تحمل کنیم.
#رضا_قاسمی / چاه بابل
@asheghanehaye_fatima
این «گذشته» است که شب میخزد زیر شمدت. پشت میکنی روبهروی توست.
سر در بالش فرو میکنی میان بالِش توست.
مثل سایه است و از آن بدتر.
سایه، نور که نباشد، دیگر نیست.
اما «گذشته» در خموشی و ظلمت با توست.
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
سر در بالش فرو میکنی میان بالِش توست.
مثل سایه است و از آن بدتر.
سایه، نور که نباشد، دیگر نیست.
اما «گذشته» در خموشی و ظلمت با توست.
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
انسان شهرش را عوض میکند، کشورش را عوض میکند ولی کابوسها را نه. فرقی هم نمیکند سوار کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاههای جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامهدانی ست که وقتی باز میکنی همیشه لبالب است از همان کابوس.
وردی که برهها میخوانند
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
وردی که برهها میخوانند
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
تا پيش از کشفِ عددِ صفر، بشر گمان میکرد که عددِ يک، ابتدای هر چيز است.
قرنها طول کشيد تا بفهمد که صفر هم ابتدای چيزی نيست و هميشه همه چيز خيلی پيشتر از آن شروع میشود که نقطهی آغاز است.
#رضا_قاسمی
کتاب: وردی که بره ها میخوانند
@asheghanehaye_fatima
قرنها طول کشيد تا بفهمد که صفر هم ابتدای چيزی نيست و هميشه همه چيز خيلی پيشتر از آن شروع میشود که نقطهی آغاز است.
#رضا_قاسمی
کتاب: وردی که بره ها میخوانند
@asheghanehaye_fatima
تنت بوی کاج میداد. عطر نمیزدی. پناهم بده به آن تاریکی خیس سوزنده. پناهم بده به آن بهترین تاریکیها...
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
- میتوان میان دیگران تنها زیست...
ـ عجالتاً این دیگرانند که وسط تنهایی من زندگی میکنند
#رضا_قاسمی
- وردی که برهها میخوانند
@asheghanehaye_fatima
ـ عجالتاً این دیگرانند که وسط تنهایی من زندگی میکنند
#رضا_قاسمی
- وردی که برهها میخوانند
@asheghanehaye_fatima