عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
از دروغ‌های سخن
از دروغ‌های عطرها
از دروغ‌های صداها
از دروغ‌های جهان
تنها دروغی که ارزش باور کردن دارد
عشق است...

☆☆☆☆☆

من أكاذيب الكلام
من أكاذيب الروائح
من أكاذيب الأصوات
من أكاذيب العالم
الكذبة الوحيدة التي تستحق التصديق
هي الحب...


○●شاعر: #رياض_الصالح_الحسين |‌ سوریه، ۱۹۸۲‌-۱۹۵۴ |

○●برگردان: #محمد_حمادی

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
أنا زهرة متعبة
في غابة بعيدة
سأتقدم بهدوء وأنام على صدرك.

گلی خسته‌ام
در جنگلی دور.
آرام می‌آیم و می‌خوابم
در آغوشت.

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #عذرا_جوانمردی




@asheghanehaye_fatima
عشرة آلاف غد
خرجتْ من حياتي البارحة
وما زلت أقول غدًا..
غدًا تأتي الغيمة
وتبلل القلب المعطوب
غدًا يمد النهر أصابعه
ويربت على كتف عطشي
الغد يتحول إلى "اليوم"
اليوم يصير "البارحة"
وأنا أنتظر بلهفة
الغد الجديد..

ده هزار فردا
دیشب از زندگی‌ام خارج شد
و همچنان می‌گویم فردا..
فردا ابر از راه می‌رسد
و این دلِ شکسته را تر می‌کند
فردا شط، انگشتانش را دراز می‌کند
و بر شانه‌ی عطشم می‌زند
فردا به "امروز" بدل می‌شود
امروز "دیشب" می‌شود
و من بی‌صبرانه
منتظرِ فردایِ جدیدم..

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
لكنَّني دائمًا .. دائمًا
أفتح لك الباب وقلبي
وأقول تعال.
--------------
من اما همیشه..
در و قلبم را برایت می‌گشایم وُ
می‌گویم بیا.

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
أنا وحشٌ
من العصور القديمة
سأدافعُ عنكِ
بالمخالب والأنياب

أنا حيوانٌ جريحٌ في غابة
تعالي والمسي جراحي بأناملكِ

أنا زهرةٌ متعبةٌ
في غابة بعيدة
سأتقدَّمُ بهدوءٍ وأنامُ على صدركِ

أنا رجلٌ خاطئٌ
ها أنذا أرفعُ يدي
طالباً مغفرتكِ

أنا طفلٌ لم أحفظ دروسي
تعالي علِّميني
كيف أجمعُ برتقالةً وسبعَ تفاحات
----------------------
من هیولایی
از زمان‌های کهنم
می‌خواهم از تو
با چنگ و دندان دفاع کنم

جانداری زخمی در بیشه‌ام
بیا و زخم‌هایم را با انگشتانت لمس کن

شکوفه‌ای خسته‌
درونِ جنگلی دورم
آهسته می‌آیم و روی سینه‌ات به‌خواب می‌روم

مردی خطاکارم
اینک دستانم را بالا می‌برم وُ
از تو طلب بخشش می‌کنم

کودکی هستم که درس‌هایم را
حفظ نکرده‌ام
بیا و به من بیاموز
چگونه یک پرتقال را
با هفت تا سیب جمع کنم

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
كل يوم، أفتح النافذة
‏فأرى الأوراق تتساقط
‏والمطر ينهمر
‏والطيور تئِن
‏ولا أراكِ..
----------------------
هر روز پنجره را باز می‌کنم
برگ‌ها را می‌بینم که می‌افتند وُ
باران می‌بارد وُ
پرنده‌ها می‌نالند وُ
تو را نمی‌بینم..

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: #محمد_حمادی

پ.ن: پاییز است/ إنَّهُ الخريف
@asheghanehaye_fatima