عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
💜
#نامه_نوزدهم :

سلام.
اگر عصبانی نمی‌شوی باید بگویم مصاحبه‌ی دوم هم دست کمی از اولی نداشت. عصبانی هم شدی مهم نیست. اصلا کاش بخوانی و عصبانی شوی. بی هیچ اغماضی تورا مقصر این روزها می‌دانم. روزهایی که احساس آوارگی و غربت می‌کنم. سر کارم غریبم. در خانه‌ام غریبم. به هیچ جا و هیچ کس تعلق ندارم. پوچم. غرقم. کیفم را گرفته‌ام دستم و از این طرف به آن طرف دنبال کار جدید و جای جدید و آدم‌های جدید می‌گردم که چند دقیقه‌ای کمتر به تو فکر کنم. در قلبم احساس سنگینی می‌کنم و اگر همه‌ی این‌ها تقصیر تو نیست، پس تو بگو تقصیر چه کسی است؟
.
حلقه‌ام را پیدا نکردم. خیلی گشتم ولی حتی یادم نیست آخرین بار کجا دیدمش. پیش از رفتن به شرکت برای مصاحبه یک حلقه‌ی بدلی دست کردم. اوضاع به اندازه مصاحبه اول شفاف نبود. ولی به نظرم آمد که همه زیادی با هم صمیمی بودند. منظورم بیشتر از یک رابطه‌ی کاری معمولی است! آنجا منتظر نشسته بودم و یک پایم را انداخته بودم روی پای دیگرم و داشتم فکر می‌کردم اگر تو مرا ببینی در حالیکه با دو نفر دیگر دارم روی یک گزارش کار می‌کنم و هر از چندگاهی دستی به نشانه‌ی تایید روی شانه‌ام بزند چه حالی پیدا میکنی. اصلا چرا به تو فکر می‌کنم هنوز؟ خودم! خودم معذب می‌شوم.
.
به مدیر شرکت گفتم در شرکتتان یک دوری میزنم، فضا را می‌بینم و اگر خواستم خودم تماس می‌گیرم. بعد، از شرکت آمدم بیرون. نمی‌دانم. شاید هم من زیادی حساس شدم و اصلا چیزهایی که می‌بینم اتفاقات طبیعی باشد که در مغز من ضربدر هزار می‌شود. ولی این موضوعی است که نمی‌توانم برای تو توضیح بدهم. سخت است. باید زن باشی تا بفهمی تاییدی که میگیری بخاطر لباسی است که پوشیدی یا گزارشی که تهیه کردی! یا لبخندی که به تو می‌زنند بخاطر ایده‌ی هوشمندانه‌ات بوده یا رنگ موی جدیدت. متوجه حرفم می‌شوی؟ مردها گمان نکنم هرگز مفهوم این حرف‌ را بفهمند. نه؟ تابحال مردی را ندیده‌ام که از مصاحبه کاری بیاید بیرون و فکر کند شاید رییسش روزی به او تعرض کند. یا فکر کند کسی می‌تواند فضا را برای او ناامن کند. موافقی؟ زن بودن گاهی خیلی پیچیده است.
درواقع، زن بودن اینطوری است که تقریبا در تمام زندگی‌ات، در عادی‌ترین لحظات هم در ناخودآگاهت، در پس تمام افکارت باید مراقب خودت باشی. گاهی خسته کننده است و به تنهایی زورت به این فکر‌ها و ترس‌ها نمی‌رسد. شاید برای همین زن‌ها دوست دارند کسی بیاید و همیشه مراقبشان باشد.
حالا تصور کن کسی که فکر میکنی آمده تا مراقبت باشد، خودش به تو آسیب بزند. دردناک است. این موضوع برای من خیلی بیشتر از آنچه که درک کنی دردناک است.
و این، همان کاری است که تو با من کردی...
.
فکر می‌کردم آدم‌ها با دیدن حلقه‌ای که در دست چپ است بیشتر احترام می‌گذارند و مراقب حریم آدم‌های متاهل یا متعهد هستند. اما انگار چندان تاثیری ندارد. نسترن که می‌گفت اشتباه کردی حلقه انداختی. چون فعلا زن‌های متاهل سوژه‌های جذاب‌تری هستند. و احتمالا مردهای میان سال را یاد دوران نوجوانی‌شان می‌اندازد که اگر از دختری خوششان می‌آمد باید از خانواده‌ی دختر حساب می‌بردند و دلشوره داشتند که کسی پی به رابطه‌شان با دختر مردم نبرد! الان هم نیاز دارند دلشوره داشته باشند که شوهر طرف پی به رابطه‌شان نبرد! نیاز به نوعی اضطراب شیرین دارند. البته نسترن زیاد پرت و پلا می‌گوید، اما قصد دارم این نظریه‌اش را با یکی از دوستانم که روان پزشک است مطرح کنم. شاید هم بی‌راه نگفته باشد.
.
خلاصه که شاید قید کار جدید را بزنم! حداقل امشب این‌طور فکر می‌کنم که دیگر دلم نمی‌خواهد به یک مصاحبه‌ی جدید بروم. این دو مصاحبه طوری ذهنم را آشفته کرده است که انگار افکارم یک نخ قرقره با هزاران گره است. و این گره‌ها دارد در مغزم فرو می‌رود. آزاردهنده است. شاید فردا تصمیم جدیدی گرفتم...
.
#زندگی_ادامه_دارد
قربانت
شب بخیر
.
#اهورا_فروزان
#نامه_شب_نوزدهم
💜
@asheghanehaye_fatima