روزها میگذشت که کلامی حرف نزده بودم و قلبم از فریاد و عصیانِ درون در حال انفجار بود. اگر کسی برایم آغوش میگشود، چون کودکی میگریستم، نزدیکهای غروب، درمانده از خستگی، چفت درِ اتاق را انداختم. منگ بودم و یک آهنگ عامیانه آکاردئون را پیدرپی تکرار میکردم. در آن هنگام نمیتوانستم دورتر از آن بروم. نه کشوری، نه شهری، نه اتاقی و نه نامی؛ جنون یا پیروزی، شرم یا الهام.
آیا بالاخره خواهم فهمید یا از پا درمیآیم؟
#پشت_و_رو
#آلبر_کامو
@asheghanehaye_fatima
آیا بالاخره خواهم فهمید یا از پا درمیآیم؟
#پشت_و_رو
#آلبر_کامو
@asheghanehaye_fatima
روزها می گذشت که کلامی حرف نزده بودم و قلبم از فریاد و عصیانِ درون در حال انفجار بود.
اگر کسی برایم آغوش می گشود،چون کودکی میگریستم.
نزدیکهای غروب، درمانده از خستگی، چفت درِ اتاق را انداختم.
منگ بودم و یک آهنگ عامیانه آکاردئون را پی در پی تکرار می کردم.
در آن هنگام نمی توانستم دورتر از آن بروم.
نه کشوری، نه شهری، نه اتاقی و نه نامی؛ جنون یا پیروزی، شرم یا الهام.
آیا بالاخره خواهم فهمید
یا از پا درمیآیم...؟
#پشت_و_رو
#آلبر_کامو
@asheghanehaye_fatima
اگر کسی برایم آغوش می گشود،چون کودکی میگریستم.
نزدیکهای غروب، درمانده از خستگی، چفت درِ اتاق را انداختم.
منگ بودم و یک آهنگ عامیانه آکاردئون را پی در پی تکرار می کردم.
در آن هنگام نمی توانستم دورتر از آن بروم.
نه کشوری، نه شهری، نه اتاقی و نه نامی؛ جنون یا پیروزی، شرم یا الهام.
آیا بالاخره خواهم فهمید
یا از پا درمیآیم...؟
#پشت_و_رو
#آلبر_کامو
@asheghanehaye_fatima
.
زندگی کوتاه و زمان را هدر دادن گناه است...
مردم همه خود را کوشا میدانند اما کوشا بودن نیز از دست دادن زمان خویش است چرا که انسان کوشا خویشتن را از دست میدهد.
#آلبر_کامو
#پشت_و_رو
🌱 @asheghanehaye_fatima
زندگی کوتاه و زمان را هدر دادن گناه است...
مردم همه خود را کوشا میدانند اما کوشا بودن نیز از دست دادن زمان خویش است چرا که انسان کوشا خویشتن را از دست میدهد.
#آلبر_کامو
#پشت_و_رو
🌱 @asheghanehaye_fatima