اما کجا بوی گیسوی شب
مانندِ بوی گیسوانت خوش است...؟
دارستان کدامین شبِ آوازەخوان
مانند گیسِوانِ تو
دستەی پرستوهای خستە را
با عطش و بە آرزوی بوسەی گرم
در گرداگردِ جانم
دستەدستە پرواز میدهد و
سرم را بە سرزمینِ شعرِ باران مبدل میکند...؟
شاعر: #لطیف_هلمت
برگردان: مصطفی پرورش
@asheghanehaye_fatima
مانندِ بوی گیسوانت خوش است...؟
دارستان کدامین شبِ آوازەخوان
مانند گیسِوانِ تو
دستەی پرستوهای خستە را
با عطش و بە آرزوی بوسەی گرم
در گرداگردِ جانم
دستەدستە پرواز میدهد و
سرم را بە سرزمینِ شعرِ باران مبدل میکند...؟
شاعر: #لطیف_هلمت
برگردان: مصطفی پرورش
@asheghanehaye_fatima
نیمی از دلام را
عشق گرفته
نیمِ دیگرش را
شعر
اما تو نه عشق را میشناسی
نه شعر را
از پشتِ تمامِ پنجرههای باز و بسته
جستوجویات میکنم
اما همیشه
در دلام هستی.
#لطیف_هلمت [ کردستان عراق، ۱۹۴۷ ]
@asheghanehaye_fatima
دەستنوێژی نوێژ، بە ئاو دەگرم
دەستنوێژی عەشق بە:
«ماچ»
لەتیف هەڵمەت
وضوی نماز را با آب میگیرم
وضوی عشق را با:
«بوسه»
شاعر: #لطیف_هلمت (شاعر کُردستان عراق)
برگردان: سید شجاع نینوا
@asheghanehaye_fatima
دەستنوێژی عەشق بە:
«ماچ»
لەتیف هەڵمەت
وضوی نماز را با آب میگیرم
وضوی عشق را با:
«بوسه»
شاعر: #لطیف_هلمت (شاعر کُردستان عراق)
برگردان: سید شجاع نینوا
@asheghanehaye_fatima
من ترانه را یاد نمیگرفتم
بینوایان یادم دادند
نمیدانستم عصبانیت را
ظالمان یادم دادند
عشق را نمیدانستم
رودها یادم دادند.
من اصلا شعر را نمیدانستم
عاشقان یادم دادند
دستهای پینه بسته و پای برهنه
زحمتکشان یادم دادند
اگر مردن نیز نبود
بە خاطرِ بیچارگان میمردم من.
#لطیف_هلمت
@asheghanehaye_fatima
بینوایان یادم دادند
نمیدانستم عصبانیت را
ظالمان یادم دادند
عشق را نمیدانستم
رودها یادم دادند.
من اصلا شعر را نمیدانستم
عاشقان یادم دادند
دستهای پینه بسته و پای برهنه
زحمتکشان یادم دادند
اگر مردن نیز نبود
بە خاطرِ بیچارگان میمردم من.
#لطیف_هلمت
@asheghanehaye_fatima