وقتی عشق چیزی نیست
جز حالتی ساختگی
و نشانهیی توخالی
وقتی خانه پر است از کندههای چوب اما آتشی نمیسوزد.
وقتی تشریفات از انسان پیشی میگیرد
شاید وقتی کلماتی را تکرار میکنیم
که قادر به دور کردنِ فقدان نیستند.
وقتی من و تو
رو در روی.ایم
و بیابانی میانمان گسترده میشود
وقتی شب فرامیرسد
وقتی خودمان را نومیدانه
به امید میسپاریم
شاید آن هنگام است که
تنها عشق
لبهایت را به روشناییِ روز میگشاید.
■شاعر: #خوزه_آنخل_بالنته [ José Ángel Valente | اسپانیا، ۲۰۰۰ --۱۹۲۹ ]
@asheghanehaye_fatima
جز حالتی ساختگی
و نشانهیی توخالی
وقتی خانه پر است از کندههای چوب اما آتشی نمیسوزد.
وقتی تشریفات از انسان پیشی میگیرد
شاید وقتی کلماتی را تکرار میکنیم
که قادر به دور کردنِ فقدان نیستند.
وقتی من و تو
رو در روی.ایم
و بیابانی میانمان گسترده میشود
وقتی شب فرامیرسد
وقتی خودمان را نومیدانه
به امید میسپاریم
شاید آن هنگام است که
تنها عشق
لبهایت را به روشناییِ روز میگشاید.
■شاعر: #خوزه_آنخل_بالنته [ José Ángel Valente | اسپانیا، ۲۰۰۰ --۱۹۲۹ ]
@asheghanehaye_fatima
سایهها از درونم سر بر میکشند
شب برافراشته میشود
آرام آرام
خورشیدی تاریک
تشعشعش فروکاسته میشود
و دَوَران، ما را به خود میخوانَد
ورای زمان
با من بگو
آنگاه که بر کرانهی آب ها نشستهام
نظارهگرِ سایههایی که به سراغم میآیند،
با من بگو
آیا خاطراتِ محو ناشدنیات نیز از بین خواهند رفت ؟
#خوزه_آنخل_بالنته
@asheghanehaye_fatima
شب برافراشته میشود
آرام آرام
خورشیدی تاریک
تشعشعش فروکاسته میشود
و دَوَران، ما را به خود میخوانَد
ورای زمان
با من بگو
آنگاه که بر کرانهی آب ها نشستهام
نظارهگرِ سایههایی که به سراغم میآیند،
با من بگو
آیا خاطراتِ محو ناشدنیات نیز از بین خواهند رفت ؟
#خوزه_آنخل_بالنته
@asheghanehaye_fatima