به یک جایی از زندگی که رسیدی
میفهمی رنج را نباید امتداد داد،
باید مثل یک چاقو که چیز ها را می برد و از میانشان میگذرد،از بعضی آدم ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
#ویلیام_فاکنر
@asheghanehaye_fatima
میفهمی رنج را نباید امتداد داد،
باید مثل یک چاقو که چیز ها را می برد و از میانشان میگذرد،از بعضی آدم ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
#ویلیام_فاکنر
@asheghanehaye_fatima
.
«زنها موجوداتی بینظیرند.
آنها قادرند هر مصیبتی را تاب بیاورند،
چون آنقدر عقل توی سرشان هست که
بدانند تنها کاری که باید در قبالِ اندوه و
دشواریهای زندگی انجام داد،
این است که دل به دریا بزنی و
از میانهی آن بگذری و
از آن طرف،سر به سلامت بیرون ببری....!»
📙 #حرامیان
✍ #ویلیام_فاکنر
@asheghanehaye_fatima
«زنها موجوداتی بینظیرند.
آنها قادرند هر مصیبتی را تاب بیاورند،
چون آنقدر عقل توی سرشان هست که
بدانند تنها کاری که باید در قبالِ اندوه و
دشواریهای زندگی انجام داد،
این است که دل به دریا بزنی و
از میانهی آن بگذری و
از آن طرف،سر به سلامت بیرون ببری....!»
📙 #حرامیان
✍ #ویلیام_فاکنر
@asheghanehaye_fatima
.
راستش زندگی زنها سخته. بعضی زنها. مادر خودم هفتاد و خوردهای عمر کرد. هر روز خدا هم کار میکرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد. تا یک روز یک نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که چهل و پنج سال داشت و هیچوقت هم تنش نمیکرد از صندوق درآورد تنش کرد، بعد رو تخت خواب دراز کشید پتو رو کشید روش چشمهاشو بست گفت: بابا رو سپردم دست همهی شما. من خستهام.
#ویلیام_فاکنر
- گوربهگور
- ترجمه #نجف_دریابندری
@asheghanehaye_fatima
راستش زندگی زنها سخته. بعضی زنها. مادر خودم هفتاد و خوردهای عمر کرد. هر روز خدا هم کار میکرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد. تا یک روز یک نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که چهل و پنج سال داشت و هیچوقت هم تنش نمیکرد از صندوق درآورد تنش کرد، بعد رو تخت خواب دراز کشید پتو رو کشید روش چشمهاشو بست گفت: بابا رو سپردم دست همهی شما. من خستهام.
#ویلیام_فاکنر
- گوربهگور
- ترجمه #نجف_دریابندری
@asheghanehaye_fatima
توصیف «تنهایی» از زبان
#ویلیام_فاکنر
کوتاه امّا دقیق
کسی را ندارد!
نه اینکه بیکس و کار باشد،
کسی را ندارد...
@asheghanehaye_fatima
#ویلیام_فاکنر
کوتاه امّا دقیق
کسی را ندارد!
نه اینکه بیکس و کار باشد،
کسی را ندارد...
@asheghanehaye_fatima
.
راستش زندگی زنها سخته. بعضی زنها. مادر خودم هفتاد و خوردهای عمر کرد. هر روز خدا هم کار میکرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد. تا یک روز یک نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که چهل و پنج سال داشت و هیچوقت هم تنش نمیکرد از صندوق درآورد تنش کرد، بعد رو تخت خواب دراز کشید پتو رو کشید روش چشمهاشو بست گفت: بابا رو سپردم دست همهی شما. من خستهام.
#ویلیام_فاکنر
- گوربهگور
- ترجمه #نجف_دریابندری
@asheghanehaye_fatima
راستش زندگی زنها سخته. بعضی زنها. مادر خودم هفتاد و خوردهای عمر کرد. هر روز خدا هم کار میکرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد. تا یک روز یک نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که چهل و پنج سال داشت و هیچوقت هم تنش نمیکرد از صندوق درآورد تنش کرد، بعد رو تخت خواب دراز کشید پتو رو کشید روش چشمهاشو بست گفت: بابا رو سپردم دست همهی شما. من خستهام.
#ویلیام_فاکنر
- گوربهگور
- ترجمه #نجف_دریابندری
@asheghanehaye_fatima
نگاهَش
طورِ بهخصوصی است،
اِنگار از آدم عبور میکند
و جوری به درون نفوذ میکند.
اِنگار
داری جوری به خودت نگاه میکنی و
کارها و رفتارت را
از چشمِ او میبینی ...
#ویلیام_فاکنر
کتاب: همینطور که میمیرم
ترجمه: احمد اخوت
( انتشارات: افق )
🪷🪷🪷
پ. ن: طرحواره ...
بر تو خَم میشَوم :
رفتارِ نسیم و جانوران آب
در پوستِ توست.
و هوا
جامِ جانِ شاپرکیست
که در میانِ هزار خورشید و
هزار سایهی تو
میسوزد و شاهد است ...
#بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima
طورِ بهخصوصی است،
اِنگار از آدم عبور میکند
و جوری به درون نفوذ میکند.
اِنگار
داری جوری به خودت نگاه میکنی و
کارها و رفتارت را
از چشمِ او میبینی ...
#ویلیام_فاکنر
کتاب: همینطور که میمیرم
ترجمه: احمد اخوت
( انتشارات: افق )
🪷🪷🪷
پ. ن: طرحواره ...
بر تو خَم میشَوم :
رفتارِ نسیم و جانوران آب
در پوستِ توست.
و هوا
جامِ جانِ شاپرکیست
که در میانِ هزار خورشید و
هزار سایهی تو
میسوزد و شاهد است ...
#بیژن_الهی
@asheghanehaye_fatima