.
پاره ای از من...
همواره در حسرت گرما...
و محروم از آن...
پاره ای از من...
همساز با سپیده ی بردمیده
و همواره اسیر سایه های رویا
پاره ای از من...
سرشار از پر پرواز...
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان...
پاره ای از من...
من واقعی ام، با چشمان یک کودک...
همراه پرندگان مهاجر، گریزان در دوردست ها...
#بلاگا_دیمیتروا
@asheghanehaye_fatima
پاره ای از من...
همواره در حسرت گرما...
و محروم از آن...
پاره ای از من...
همساز با سپیده ی بردمیده
و همواره اسیر سایه های رویا
پاره ای از من...
سرشار از پر پرواز...
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان...
پاره ای از من...
من واقعی ام، با چشمان یک کودک...
همراه پرندگان مهاجر، گریزان در دوردست ها...
#بلاگا_دیمیتروا
@asheghanehaye_fatima
آموختم چگونه زندگی کنم همهی عمر
بیواهمه - با وارستگی
با شکوه - با شکیبایی،
بیدرمان - با درد،
بیقرصهای خواب - با بیخوابی،
بیمعشوق - با عشق.
تنها از عهدهی یک کار بر نیامدم:
بیهوا زیستن
مرگ آن را به من خواهد آموخت.
انسان بیقرار است.
رانده شده با فشار به سوی روشنایی
از میانِ زخمِ مادر زاده میشود
و همهی عمر
فشارِ خون او را برمیانگیزد
که شتاب کند، عقب نیفتد،
و هر چه زودتر
به مرزِ نهایی برسد.
و او نفسزنان، فرسوده
با واپسین بیقراری،
بدل شده به زخمی دیگر
از میانِ خود عبور میکند
به سوی ظلماتِ فراسو
از چیست بیقراری انسان؟
و کیست آن بیقرارتر که او را فرامیخواند؟
#بلاگا_دیمیتروا
@asheghanehaye_fatima
بیواهمه - با وارستگی
با شکوه - با شکیبایی،
بیدرمان - با درد،
بیقرصهای خواب - با بیخوابی،
بیمعشوق - با عشق.
تنها از عهدهی یک کار بر نیامدم:
بیهوا زیستن
مرگ آن را به من خواهد آموخت.
انسان بیقرار است.
رانده شده با فشار به سوی روشنایی
از میانِ زخمِ مادر زاده میشود
و همهی عمر
فشارِ خون او را برمیانگیزد
که شتاب کند، عقب نیفتد،
و هر چه زودتر
به مرزِ نهایی برسد.
و او نفسزنان، فرسوده
با واپسین بیقراری،
بدل شده به زخمی دیگر
از میانِ خود عبور میکند
به سوی ظلماتِ فراسو
از چیست بیقراری انسان؟
و کیست آن بیقرارتر که او را فرامیخواند؟
#بلاگا_دیمیتروا
@asheghanehaye_fatima
پارهیی از من
همواره در حسرتِ گرما
و محروم از آن.
پارهیی از من
همساز با سپیدهی بردمیده
و همواره اسیرِ سایههای رؤیاها.
پارهیی از من
سرشار از پرِ پرواز
و گم کردهی سهمِ خود از آبی آسمان.
پارهیی از من
منِ واقعیام
با چشمانِ یک کودک
همراهِ پرندگانِ مهاجر
گریزان در
دوردستها...
#بلاگا_دیمیتروا [ Blaga Nikolova Dimitrova / بلغارستان، ۲۰۰۳-۱۹۲۲ ]
@asheghanehaye_fatima
همواره در حسرتِ گرما
و محروم از آن.
پارهیی از من
همساز با سپیدهی بردمیده
و همواره اسیرِ سایههای رؤیاها.
پارهیی از من
سرشار از پرِ پرواز
و گم کردهی سهمِ خود از آبی آسمان.
پارهیی از من
منِ واقعیام
با چشمانِ یک کودک
همراهِ پرندگانِ مهاجر
گریزان در
دوردستها...
#بلاگا_دیمیتروا [ Blaga Nikolova Dimitrova / بلغارستان، ۲۰۰۳-۱۹۲۲ ]
@asheghanehaye_fatima
برای عشق متولد شدم
که عشق بدهم و عشق بگیرم.
آما زندگیام گذشت؛
کموبیش بدونِ دلدادگی گذشت.
پس بخشیدن را آموختم.
حتا بیابانها را هم
که زیرِ پا گذاشتهام
خوار نمیبینم.
تنها با چشمانی حیران میپرسم:
شما برای کدامین باغ متولد شدید؟
#بلاگا_دیمیتروا [ Blaga Nikolova Dimitrova / بلغارستان، ۲۰۰۳-۱۹۲۲ ]
@asheghanehaye_fatima
که عشق بدهم و عشق بگیرم.
آما زندگیام گذشت؛
کموبیش بدونِ دلدادگی گذشت.
پس بخشیدن را آموختم.
حتا بیابانها را هم
که زیرِ پا گذاشتهام
خوار نمیبینم.
تنها با چشمانی حیران میپرسم:
شما برای کدامین باغ متولد شدید؟
#بلاگا_دیمیتروا [ Blaga Nikolova Dimitrova / بلغارستان، ۲۰۰۳-۱۹۲۲ ]
@asheghanehaye_fatima