@asheghanehaye_fatima
و شب لغتی ست که لابه لای
واژه ها ی روشن پنهان می شود
بی شک مضمون خورشید تویی
و شعرهایی که مرا به تو می رساند....
وقتی از ذهن سنگی ام
تندیسی می تراشم
و سوره ی دوست داشتنت
را بر گردنش می آویزم
که بقدر نقطه ای،
یارای عظمتت را نیست....
و تو ای پروردگار باشکوه
باز هم ؛
در تراشه های خرد و ناپیدا
می درخشی!!
#مهسا_جهانشیری
و شب لغتی ست که لابه لای
واژه ها ی روشن پنهان می شود
بی شک مضمون خورشید تویی
و شعرهایی که مرا به تو می رساند....
وقتی از ذهن سنگی ام
تندیسی می تراشم
و سوره ی دوست داشتنت
را بر گردنش می آویزم
که بقدر نقطه ای،
یارای عظمتت را نیست....
و تو ای پروردگار باشکوه
باز هم ؛
در تراشه های خرد و ناپیدا
می درخشی!!
#مهسا_جهانشیری
فراشعر "رستاخیز عشق "
تولد برای تو ؛
برای ما؛
چیزی جز،
شکوه خزیدن از بطن رویا های تاریک
تا آشکارِگی یک واقعیت
نبود
واژه های نشکفته
از لب های مان رجوع کردند
تا با تو شعر شوند..
و در سطر به سطر متون عریان
خود را در مکاشفه ای
عمیق ؛
به لبخند کائنات بسپارند!
مرا را در انزوای رویاها
در ابتدای ایستادن ها
در آخرین سکوت
صدا زدی
و به خود آمدم !
تو را یافتم ...
ای مهربان تر از من به من!
“سپاس” کوچکتر از آن ست
که تو را
دریابد ...
و مرا قانع!
تو را هزاران بار خواهم ستود
که با تو به پروردگار پیوند خورده ام
به عرش رسیده ام...
و بارها از خود فراروی کرده ام....
#مهسا_جهانشیری
@asheghanehaye_fatima
تولد برای تو ؛
برای ما؛
چیزی جز،
شکوه خزیدن از بطن رویا های تاریک
تا آشکارِگی یک واقعیت
نبود
واژه های نشکفته
از لب های مان رجوع کردند
تا با تو شعر شوند..
و در سطر به سطر متون عریان
خود را در مکاشفه ای
عمیق ؛
به لبخند کائنات بسپارند!
مرا را در انزوای رویاها
در ابتدای ایستادن ها
در آخرین سکوت
صدا زدی
و به خود آمدم !
تو را یافتم ...
ای مهربان تر از من به من!
“سپاس” کوچکتر از آن ست
که تو را
دریابد ...
و مرا قانع!
تو را هزاران بار خواهم ستود
که با تو به پروردگار پیوند خورده ام
به عرش رسیده ام...
و بارها از خود فراروی کرده ام....
#مهسا_جهانشیری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نبض احساسم
پرسه می زند!
در
جزیره ی دور افتاده ی خاطراتِ قریب
زیر هجومِ غبارِ غربت
فانوس خیال،
آویخته بر دکلِ عاشقانه هاست
و ترانه ی دلتنگی می خواند
و تو،
در ابعادِ ماه حلول می کنی
در شب های انتظار
تا هبوط کنم
با هر "مد"
در رویای آغوشت...
#مهسا_جهانشیری☘
نبض احساسم
پرسه می زند!
در
جزیره ی دور افتاده ی خاطراتِ قریب
زیر هجومِ غبارِ غربت
فانوس خیال،
آویخته بر دکلِ عاشقانه هاست
و ترانه ی دلتنگی می خواند
و تو،
در ابعادِ ماه حلول می کنی
در شب های انتظار
تا هبوط کنم
با هر "مد"
در رویای آغوشت...
#مهسا_جهانشیری☘