عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



این همه دکتر و دکتر بازی!
دکتر مغز ...
دکتر قلب ...
دکتر اعصاب ...
دکتر روان هم داریم،
دکتر "احساسات" نداریم!
ما "احساساتِ" مان خدشه دار شده،
که می زند به مغزِ استخوانِ مان،
اعصاب و روانِ مان را به هم می ریزد!
"داروهای اعصاب" فقط سِرِّ مان می کنند،
خواب می کنند ما را تا بخوابیم،
خوابش را ببینیم ، حالمان بدتر شود!
صبح بفهمیم خوابش را ندیده ایم ، بی اعصاب تر شویم!
دکتر احساسات اگر می داشتیم،
برای برخی یک قالیچه وسط پارک
یک سبد میوه ، یک مشت تخمه
و "دو استکان چای" تجویز می کرد!
برای دیگری ،توی کافه ،
"میز دونفره" رزو می کرد،
با دو فنجان قهوه ی ترک اصل!
یک "بلیط رفت و برگشت" ،
برای کسی که عزیزِ رفته اش،
چند کیلومتر آن طرف تر ،
بال بال می زند از "دلتنگی"
و فکر می کنیم دارد زندگی اش را می کند!
برای برخی آغوش و بوسه تجویز می کرد،
"موسیقی درمانی" شنیده اید که !؟
اینکه گوشِ راستت را بچسبانی ، سمتِ چپِ سینه اش،
کدام موسیقی آرام بخش تر است از تپش های ضربان قلبش که برای تو تندتر می تپد!؟
چقدر آدم ها کنار هم زندگی می کنند و از تاریخِ آخرین آغوشِ شان مدت ها گذشته و فاسد شده اند!
اگر چه مثل بعضی "دارو" ها که "نایاب" اَند،
آدم های کمی را می شود در آغوش کشید و بوسید،
اما عجیب درمان "بیماری های خاص" اند!



#فاطمه_نعمتی
@asheghanehaye_fatima


علاوه بر "آدم" های اول صبح، "صدا" های اول صبح را هم دوست دارم،
صدای فندک هایِ گازِ زن هایِ همسایه که یکی پس از دیگری جرقه می خورند تا چای صبح خانواده ای مهیا شود و انگار نه انگار کلِ دیشب را بی خواب کشیده اند !
صدای برخورد استکان و نعلبکی های روی میز صبحانه ، صدای هم زدن چای شیرین و گپ و گفت های اول صبح که کامِ آدم ها را حسابی شیرین می کند!
صدای رادیو و برنامه هایِ صبحگاهی تلویزیون، صدای جیغِ "صبح بخیر هم وطن" های با انرژیِ مجریِ برنامه که انگار هیچ دردی ندارد!
صدای زنگ مدرسه که بچه ها را از گوشه کنار حیاط مدرسه به صف می کند، صدای قرآن، سرود ملی، آهنگ یک دو سه ورزش صبحگاهی، صدای نصیحت های اول صبح ناظم مدرسه که انگار نه انگار همین دم صبحی با جفت پسرهایش جر و بحث های اخلاقی داشته است !
صدای بوق سرویس مدارس، صدای پای بچه های همسایه که باز هم دیر کرده اند و بوق ممتد راننده، بندِ کفش نبسته، بدو بدو آنها را به پای سرویس می کشاند!
صدای زنگ در خانه ی مجاور، تک بوقِ مردِ جوانِ داخلِ ماشینِ پارک شده یِ سر کوچه که منتظرِ تازه عروسِ همسایه یِ دیوار به دیوار است و انگار نه انگار همین چند وقتِ پیش سر یک مسئله ی پیش و پا افتاده گفته بود دیگر نه من ... نه تو!
میس کال، نوتیفیکشنِ پیام گوشی ، "بگو من کی کجا باشم؟" که انگار نه انگار سرِ یک غرورِ نابجا از آخرین تاریخِ "صبح بخیر" گفتنش صبح هاست که می گذرد!


#فاطمه_نعمتی