زنجیریِ زمانام من
در اسارت و در دام
به عشقِ این جهان گرفتار آمدم
گمشده در خویشتن
در خود پرسه میزنم
مشتاقِ تمامیتام من
وارستگی از هر چه هست
تا چشم خود را دوباره بگشایم
شاهدی خدشهناپذیر
در میانِ ادلهی متقن که به چالشاش میکشند
نه طردِ خیالها و استعارهها
که تجسدِ اسمها و ضميرها
جهانی که ما خود در خویشتن ابداع میکنیم
انجمنی از نشانهها
و در هستهاش
آن عابدِ پارسا
گلی، به نامِ سرخ
نیمی زن
و نیمِ دیگرش چشمهساری در سنگ
هر کس همان کلمات است که با خود میگوید
و تمنای من ماندگاری کلماتام بود
عقلِ آدمی
حیوانی با دستهای تابان
و چشمانی در سرانگشتان.
شب گرد آمده، وامیگسترد
گرهی از زمان، خوشهیی از مکان
من میبینم، میشنوم، نفس میکشم
و تمنای من سرسپاری به این روز و شب.
#اکتاویو_پاز [ Octavio Paz / مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima
در اسارت و در دام
به عشقِ این جهان گرفتار آمدم
گمشده در خویشتن
در خود پرسه میزنم
مشتاقِ تمامیتام من
وارستگی از هر چه هست
تا چشم خود را دوباره بگشایم
شاهدی خدشهناپذیر
در میانِ ادلهی متقن که به چالشاش میکشند
نه طردِ خیالها و استعارهها
که تجسدِ اسمها و ضميرها
جهانی که ما خود در خویشتن ابداع میکنیم
انجمنی از نشانهها
و در هستهاش
آن عابدِ پارسا
گلی، به نامِ سرخ
نیمی زن
و نیمِ دیگرش چشمهساری در سنگ
هر کس همان کلمات است که با خود میگوید
و تمنای من ماندگاری کلماتام بود
عقلِ آدمی
حیوانی با دستهای تابان
و چشمانی در سرانگشتان.
شب گرد آمده، وامیگسترد
گرهی از زمان، خوشهیی از مکان
من میبینم، میشنوم، نفس میکشم
و تمنای من سرسپاری به این روز و شب.
#اکتاویو_پاز [ Octavio Paz / مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima
دو نفر لباسهایشان را پاره کردند و عشق ورزیدند
تا از سهم ابدیت ما دفاع کرده باشند
و از جیرهی ما از زمان و بهشت
تا به عمق ریشههای ما بروند و ما را نجات دهند
تا میراثی را زنده کنند که راهزنان زندگی
هزاران سال پیش از ما دزدیده بودند.
#اکتاویو_پاز
برگردان: #احمد_میرعلائی
@asheghanehaye_fatima
تا از سهم ابدیت ما دفاع کرده باشند
و از جیرهی ما از زمان و بهشت
تا به عمق ریشههای ما بروند و ما را نجات دهند
تا میراثی را زنده کنند که راهزنان زندگی
هزاران سال پیش از ما دزدیده بودند.
#اکتاویو_پاز
برگردان: #احمد_میرعلائی
@asheghanehaye_fatima
عشق سفرِ دشواریست در پهنهی جهان
مشقِ سکون و سکوت است
سکوتی بهسانِ آلیشها و راشهای قصهیی کهن
عشق طریقتِ نگاه است
نگاهی که بر خاکها بذری میکارد
بذری، درختی
تا من سخن بگویم
و تو با برگها نوازشام کنی.
#اکتاویو_پاز [ Octavio Paz / مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima
مشقِ سکون و سکوت است
سکوتی بهسانِ آلیشها و راشهای قصهیی کهن
عشق طریقتِ نگاه است
نگاهی که بر خاکها بذری میکارد
بذری، درختی
تا من سخن بگویم
و تو با برگها نوازشام کنی.
#اکتاویو_پاز [ Octavio Paz / مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima